دو کولبر در مناطق مرزی سلماس در استان آذربایجان غربی هدف گلوله نیروهای مرزبانی جمهوری اسلامی قرار گرفتهاند که به دنبال این حادثه یک نفر از آنان کشته و دیگری زخمی شده است. این حادثه روز سهشنبه اول آبان ۹۷ در حالی رخ داده که گروهی از کولبران در منطقه مرزی شپیران از توابع شهرستان سلماس مورد هجوم نیروهای مرزبانی قرار گرفتهاند. رسانههای محلی کولبر جانباخته در این حادثه را فرامرز جلیباقو معرفی کردهاند. او ۲۶ سال داشته است. کولبر دیگری هم به نام ذاکری جلیباقو، ۳۰ ساله، در این حادثه به شدت زخمی شده است. او برای رسیدگی پزشکی به بیمارستانی در شهر سلماس منتقل شده و وضعیت عمومیاش وخیم گزارش میشود. این افراد به ظن حمل کالای قاچاق، از فاصله نزدیک و بدون اخطار قبلی هدف شلیک مستقیم قرار گرفتهاند. از روز ۲۳ مهر که معاون سیاسی و امنیتی وزارت کشور کولبری را معادل قاچاقچیگری قرار داد، فشارها بر کولبران افزایش یافته تا جایی که در یک هفته منتهی به ۲۹ مهر، یک کولبر کشته، ۶ کولبر مجروح و ۸ کولبر بازداشت شدند. حسین ذوالفقاری گفته بود: «ما دیگر چیزی به نام کولبر نداریم. این کلمه کولبر هم کلمهای بود که نمیدانم کجا اختراع شد، هم برای خود مردم و هم برای مسئولان مشکل درست کرد.» با اعلام ممنوعیت کولبری اما امنیت جانی مرزنشینانی که از این طریق معیشتشان را تأمین میکردند، بیش از پیش به خطر میافتد. این در حالیست که دولت پیشتر وعده داده بود این افراد را تحت پوشش بیمه تأمین اجتماعی قرار دهد. ایران ۷۵ هزار کولبر دارد که ۲۰ هزار نفرشان در سردشت و پیرانشهر ساکنند. بر اساس گزارش سالانه مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران در سال ۱۳۹۶، قتل ۴۶ کولبر گزارش شده و ۵۸ نفر هم (عمدتا در مناطق کردنشین) به دست نیروهای مرزبانی و انتظامی زخمی شدهاند.
25 October 2018
آقای حسن فریدون رئیس جمهوری که در شوی انتخاباتیاش گفت که حقوقدان است و سرهنگ نیست، اما هزار بار بدتر از هر سرهنگی مردم ایران را گازانبر کرد! و سرهنگی که دم خروسش (پولهای دزدی) در استرالیا بیرون زد!
دستکم انتظار نمیرفت که معاونین این حقوقدان کاسبان محلی را قاچاقچی بنامند و بواسطه این حکم دولتی سپاه حکم تیراندازی مستقیم به شهروندان را بدهد، که نامیدند و کردند!
هر روز که از عمر نکبت بار این رژیم خون آشام میگذرد، برگی خونین به صفحات پر از جنایت خود میافزاید، و دریغ از مردمی خفته و بی خاصیت که مرگ هموطنانشان را نظارهگرند و دم نمیزنند!
این صفحه و صفحات مشابه مانند قتل دکتر فرشید هکی میبایستی هزاران کامنت را به خود میدید، کامنتهای مردمی که از آلام هموطنانشان در رنجند. اما افسوس که این روشنفکران به ظاهر متمدن حوصله اعتراضی بی هزینه را هم ندارند.
متأسفانه عاقبت خوشی از این بیخیالی برای مردم و کشورمان متصور نیست. ما مردم ایران دچار نوعی کرختی شدهایم، درست شبیه بیماران روانی که به تازگی با شوک الکتریکی درمان شدهاند. و روزی بیدار می شویم که این شتر بر درب خانهمان نشسته باشد! آنروز هر چه فریاد کمکمان بلند باشد کسی نمانده که به فریادمان برسد!
دکتر هکی را ترور کردند، معلم دلسوز هاشم خواستار تحت شکنجه به بند بیماران روانی منتقل شده. مشخص نیست آیا ضربهای به سر آن معلم پیر دلسوز زدهاند یا چیزی به خوردش دادهاند. کسی اعتراضی نمیکند! ظاهراً ادعا داران (روشنفکر مآبان) کامنت گذار این وبسایت همگی روزه سکوت گرفتهاند!؟
اگر امروز دست به قلم نبرید و یک پاراگراف در همراهی با معلم دلسوز، برای فعال محیط زیست ترور شده، برای هموطن کشته شده با تیر از فاصله نزدیک ننویسید، چه چیزی مهمتر از آنها خواهید یافت که در موردش قلم فرسایی کنید؟
صدیق / 25 October 2018