ناصر مهداوی، رئیس کمیسیون حمل و نقل و ترافیک شورای شهر اهواز شیوه برخورد وزارت نفت با استان خوزستان را «استعماری» خوانده و به مدیران این استان توصیه کرده یک روز سر شیر نفت و گاز را ببندند «تا مرکزنشینان فهمی از ثروت خوزستان پیدا کنند.». او گفته است: «حکایت خوزستان و یقه‌سفیدان وزارت نفت، حکایت شوهری است که نه خرجی می‌دهد و نه در خانه حضور دارد. علاوه بر آن هر چند وقت یک بار یک کتک هم سهم زن بیچاره می‌شود. شاید به این مثال بخندید اما در واقع وقتی شیره سرزمین‌تان را بمکند، سهم شما را ندهند و حق آلایندگی محیط زیست را ندهند و علاوه بر آن، فلرها را به جان سلامتی من و شما بیندازند و آب تالاب هورالعظیم را برای ارزان‌شدن استخراج، خشک کنند؛ چه چیز دیگری می‌توان گفت؟». به گفته مهداوی وزارت نفت «شیره خوزستان را کشیده» و بیکاری، فقر و بیماری را نصیب مردم بومی ساکن این استان کرده است. او در جلسه هشتم دی شورای شهر اهواز رفتار «مدیران یقه سفید مرکزنشین وزارت نفت» با خوزستان را «استعماری» توصیف کرده و گفته: «مگر استعمارگری شاخ و دم دارد؟». او سپس افزوده است: «مگر استعمار شدن همان زندگی کردن در مجاورت لوله‌های نفت در عین فقر و بیماری نیست؟». مهداوی گفته هیچ نهاد دولتی درباره آمار مربوط به بیماران خونی و سرطانی و تولد کودکان بدون قلب در خوزستان پاسخگو نیست «تا همچنان چرخه بهره‌کشی از استان خوزستان برقرار باشد». او کشف میدان نفتی برای مردم خوزستان را «مانند عزا» توصیف کرده و گفته که این موارد جز آلودگی و بیماری چیز دیگری برای مردم ستم‌دیده به ارمغان نخواهد آورد. رئیس کمیسیون حمل و نقل و ترافیک شورای شهر اهواز سپس پاسخگو نبودن، عدم پرداخت حق آلایندگی و عمل نکردن به مسئولیت‌های اجتماعی را «مخرج مشترک تمام وزرای نفت در دولت اصلاح طلب تا اصولگرا» دانسته و گفته است: «اگر دوستان یقه‌سفید مرکزنشین وزارت نفت به مسئولیت‌های اجتماعی خود عمل می‌کردند و حق آلایندگی به به شهرداری پرداخت می‌شد، خیابان‌های اهواز در وضعیت جنگی امروز به سر نمی‌بردند و شرایط به گونه‌ای نبود که به هر خیابان برویم، گودال پیش رو فرمان عقب‌گرد بدهد.» این عضو شورای شهر مدیران استانی و نمایندگان استان در مجلس شورای اسلامی را هم به همراهی با «یقه سفیدهای مرکزنشین» در آنچه که «غارت» خوزستان خوانده متهم کرده و گفته است: «اگر حرف‌های‌مان سمت مردم بود، آب شرب روستاهایی که نفت از زیر پایشان کشیده می‌شود، با تانکر تامین نمی‌شد و خانه بهداشت، مدرسه و راه ارتباطی داشتند و فرزندان‌شان مجبور به ترک تحصیل به دلیل دور بودن مدرسه و نداشتن کیف و کتاب نمی‌شدند.» او افزوده است: «اگر شرکت‌های نفت، پتروشیمی و حفاری این قدر واردات مدیر پروازی نداشتند و نیم نگاهی به استخدام نیروهای بومی داشتند، حال و روز آمار بیکاری غنی‌ترین استان ایران این گونه نبود. به قول کسی، حالا که سلامتی ما را گرفتید حداقل کار بدهید تا از گرسنگی و بیماری نمیریم.»