نه آن‌چنان برف و بارانی آمد که خشکسالی را پس براند، نه مرگ شاه سعودی قیمت نفت را به ۲۰۰ دلار رساند. برخی تحلیل‌های بدبینانه می‌گویند ممکن است نفت ماه‌های طولانی و حتی تا دو سال دیگر زیر قیمت هر بشکه شصت دلار باقی بماند.

water
در تابستان پیش رو در گستره بسیار وسیع‌تری از ایران با کمبود آب مواجه می‌شود

وقوع احتمالی این فرض، چه تاثیری بر چشم انداز خشکی زده ایران و برنامه های دولت برای مهار خشکسالی خواهد داشت؟

برای پاسخ به این سوال دو سنجه مشخص را می‌توان در نظر گرفت: تعداد چاه‌های غیر مجاز که برای ذخیره سازی استراتژیک آب های زیرزمینی باید لزوما و به سرعت تعطیل و مسدود شوند و هزینه‌ای که دولت در قالب طرح نکاشت در حوزه رودخانه زاینده رود و همچنین آبخیز دریاچه ارومیه در نظر گرفته است.

تعداد این چاه‌های غیر مجاز ۶۵۰ هزار حلقه است. آمارهای غیر رسمی این عدد را قدیمی می‌دانند و می‌گویند با گشاده دستی دولت محمود احمدی‌نژاد در واگذاری بی رویه مجوز حفر چاه این تعداد هم اکنون از یک میلیون حلقه هم فراتر رفته است.

از سوی دیگر در شرایط نرمال بارش، فقط به این چاه‌ها عنوان «غیر مجاز اطلاق» می شده، اما در دوره خشکسالی حتی بسیاری از چاه‌های مجاز هم باید مسدود شوند.

با این وجود، در این یادداشت فقط همان تعداد حداقلی ۶۵۰ هزار چاه مبنا قرار می‌گیرد.

اگر فرض کنیم هر چاه منبع تامین معیشت به طور متوسط دو خانوار است، تعطیلی این تعداد چاه به مثابه از دست رفتن فرصت معیشت یک میلیون و سیصد هزار خانوار خواهد بود.

مجاب کردن این تعداد خانوار به برچیدن اشتغال خود برای دولت چقدر هزینه در پی دارد؟ همچنان‌که ذکر شد می توان شاخص مورد استفاده دولت در طرح نکاشت را مبنا قرار داد.

Water-Iran-management
۶۵۰ هزار حلقه چاه غیر مجاز در ایران هست

در این طرح دولت حاضر شد به طور تقریبی زمین های هر خانوار را برای نکاشت سالانه هفت میلیون و پانصد هزار تومان اجاره کند. یعنی تقریبا ماهانه ششصد هزار تومان برای هر خانواده متوسط پنج نفره روستایی. این حداقل مبلغی که دولت می‌توانسته است در نظر بگیرد چون بعید است با کمتر از این مبلغ بتوان یک کشاورز یا دامدار را مجاب به خانه‌نشینی کرد.

بر این مبنا، دولت برای برچیدن چاه های غیر مجاز باید ماهانه ۷۸۰ میلیارد تومان و مجموعا در طول یک سال ۹۳۶۰ میلیارد تومان هزینه کند. و این فقط یکی از هزینه‌های مهار خشکسالی است.

در کوتاه مدت تامین آب شرب بسیاری از شهرها هم هزینه تازه‌ای روی دوش دولت می‌گذارد. هفته پیش استاندار چهارمحال و بختیاری اعلام کرد هم اکنون در این استان، یعنی در بام ایران و در یکی از پر آب‌ترین استان‌های کشور و آن هم در فصل زمستان، به واسطه خشکسالی دویست شهر و روستا با تانکر آبرسانی می‌شوند.

در تابستان پیش رو در گستره بسیار وسیع تری از ایران بدین‌گونه کار به آبرسانی پرهزینه با تانکر خواهد کشید. تشدید هزینه‌های بهداشتی به واسطه کمبود آب، تشدید مصرف انرژی و افزایش بهای تولید مواد غذایی دیگر تاثیرات زودآمد و هزینه افزای خشکسالی در ایران هستند کهمی‌توانند بخش زیادی از بودجه دولت را ببلعند. هزینه های میان مدت و بلندمدت، مثل بودجه لازم برای افزایش راندمان آبیاری و تغییر الگوی کشت و آبرسانی به زیستگاه‌های طبیعی و نوسازی شبکه آبرسانی شهری و غیره می‌توانند فعلا مورد اغماض قرار گیرند، چون موضوع این یادداشت فقط بررسی هزینه‌های خشکسالی در وضعیت کنونی سقوط قیمت نفت است.

چه خواهد شد؟

همچنان‌که ذکر شد، تعطیلی چاه‌های غیر مجاز یک موضوع استراتژیک و حاد امنیتی-اجتماعی انگاشته می‌شود.

A dry portion of the Simli Dam, located
ایران با یک دوره طولانی مدت خشکسالی رو به رو خواهد بود

در کمتر از سی سال هفتاد درصد آب‌های زیرزمینی ایران مصرف شده و اکنون فقط سی درصد این ذخایر مهم حیاتی باقی مانده است. خشکسالی تازه شروع شده، و سالیان بسیار تداوم خواهد داشت. حداقل سی سال. تاکید می شود، حداقل سی سال.

آب‌های زیرزمین باید به عنوان ذخایر حیاتی نگهداری شده و استفاده از آنها بسیار سخت‌گیرانه جیره بندی شود. از دست رفتن این آب‌ها، افزون بر آن‌که ایران را در سالهای خشک پیش رو با بحران شدید کمبود آب شیرین روبرو می‌کند، به خاطر تاثیر برگشت ناپذیرش بر نابودی دشت‌های کشور، کشور ما را همچنین با کابوس تغییر چشم‌انداز و بیابانی شدن مطلق رودررو خواهد کرد.

بنابراین، دولت هیچ کار دیگری هم که نتواند و نخواهد برای مهار خشکسالی انجام دهد، دست کم این‌که باید این هزینه تقریبی سالانه ده هزار میلیارد تومان را برای برچیدن چاه‌های غیر مجاز کنار بگذارد.

اما ببینیم اوضاع پولی دولت الان چگونه است: الان دولت تقریبا سالانه ۱۵۰ هزار میلیارد تومان درآمد دارد. از این مقدار ۴۰ هزار میلیارد تومان را باید یارانه بدهد، ۸۰ هزار میلیارد تومان هم صرف پرداخت حقوق و دستمزد باید بشود، ۲۵ هزار میلیارد تومان پرداختی به صندوق بیمه بازنشستگی در جهت پرداخت حقوق و مستمری بازنشستگان هم اصلا قابل صرف نظر نیست. مجموعا می‌شود همان ۱۵۰ هزار میلیارد تومان.

اما ” دولت برای شش میلیون بیکار چه می‌خواهد بکند؟ با هزاران پروژه ناتمام که اتمام آنها حدود ۸۰۰هزارمیلیارد تومان بودجه می‌خواهد، چه می‌کند؟ دولت با سالی یک میلیون متقاضی کار جدید چه می‌کند؟ با ٢٠٠هزارمیلیاردتومان بدهی معوقه به بخش خصوصی که بخش خصوصی را زمین‌گیر کرده می‌خواهد چه کند؟ با صدهاهزار واحد ناتمام مسکن مهر که اتمام آنها ۱۵۰هزارمیلیاردتومان بودجه می‌خواهد چه کند؟” (محسن رنانی، اقتصاددان و استاد دانشگاه- روزنامه اقتصاد نوین- ۱۷ دی).

وسط این همه دهان باز دولت آیا فرصت گوشه چشمی نگاه کردن به موضوع بحران آب و محیط زیست و خشکیدگی برگشت ناپذیر دشت‌های ایران خواهد داشت؟ برچیدن چاه‌های غیر مجاز، فقط یکی از کارهای اضطراری است که دولت باید برای مهار اثرات خشکسالی در ایران انجام دهد.

اما به نظر می‌رسد سقوط قیمت نفت دولت را از انجام همین یکی هم باز بدارد. نکته خطرناک و نگران‌کننده این است که نبود اعتبارات مالی و ترس از شورش روستاییان باعث شود که دولت بر اثرات گرانبار و ویرانگر تداوم مصرف آب های زیرزمینی چشم فروبندد و به بهای نابودی اکولوژیک و قطعی گستره‌های وسیعی از ایران، بگذارد این دو سه سال آینده هم اوضاع در حوزه مدیریت آب کشور همین گونه باری به هر جهت بگذرد.

مهار خشکسالی در شرایط دشوار سقوط قیمت نفت آزمون اخلاقی بزرگی برای دولت حسن روحانی است. دولت البته اکنون درگیر چالش‌های سیاسی و اقتصادی و فرهنگی رسانه‌ای تری است، از قدم زدن وزیر امور خارجه با همتای آمریکایی اش تا لغو فلان کنسرت موسیقی و کنایه فلان خطیب جمعه که بخشی از دل مشغولی شماری از اعضای دولت را «حرف چهار تا عوضی» خوانده است.

اما به نظر می‌رسد آینده ایران بیش از این گیر و واگیرهای معمول و همیشگی دنیای سیاست، به موضوع خشکسالی و اثرات برگشت‌ناپذیر آن گره خورده است. سقوط نفت آزمون اخلاقی دولت برای نجات ایران از این بحران را روز به روز دشوارتر می‌کند. به فرض آنکه دولت عمیقا خودش را در معرض چنین آزمونی می ‌یند.

بیشتر بخوانید: مسئله آب در ایران