روند اختلاس‌های مسئولان و مدیران دولتی از اموال عمومی بیشتر شبیه به فیلم‌های وسترن آمریکایی است. در این فیلم‌ها یک گروه با اسلحه وارد بانک می‌شوند و پول‌ و طلاها را بار اسب‌های خود کرده و به مکزیک فرار می‌کنند. در ایران نیز یک گروه از مسئولان دولتی به دستکاری اسناد بانکی و دولتی و با خارج کردن رقم‌های مالی بسیار درشت از کشور، یا به خارج فرار می‌کنند و یا آزادانه به زندگی در ایران ادامه می‌دهند.

فساد اقتصادی

روزنامه شرق در تابستان ۱۳۹۰ لیستی از اختلاس‌‌‌های افشا شده را منتشر کرد. در زمستان ۱۳۹۳ اختلاس مقامات رده بالای کشور به یک پدیده عادی تبدیل شده است. رئیس ستاد مبارزه با مفاسد اقتصادی به جرم گرفتن رشوه و تحصیل مال نامشروع قرار است در زندان باشد. محسنی اژه‌ای، از متهمان اصلی قتل‌های زنجیره‌ای که اینک سخنگوی قوه قضاییه است، ادعا می‌کند که فساد مدیران نظام در سطح مدیران درجه دو و سه است.

اگر سیدعلی خامنه‌ای و روسای سه قوه را مدیران درجه اول نظام در نظر بگیریم، به اعتراف معاون اول قوه قضائیه در ایران، پای بعضی از وزرای دولت، قضات، نمایندگان مجلس، روسای ادارات، شخصیت‌های نظامی و غیره در اختلاس‌ها و فسادهای مالی گیر است.

اگر تا سال ۱۳۹۰ اختلاس فاضل خداداد و مرتضی رفیق دوست به مبلغ ۱۲۳ میلیارد تومان در صدر فهرست اختلاس‌ها در ایران قرار داشت، طی ریاست محمود احمدی‌نژاد که از نظر رهبر ایران به عنوان خدمتگذارترین دولت جمهوری اسلامی ایران معرفی شد، اختلاس‌های نجومی مانند ۳۰۰۰ میلیارد تومان، ۷۵۰۰ میلیارد تومان و یک حباب مالی ۹۴۰۰۰ میلیارد تومانی به ثبت رسیده‌اند. طبق خبرها، از زمین‌‌های ملی گرفته تا پس انداز مردم در بانک‌ها؛ و از کارخانه ذوب فولاد گرفته تا گله‌های گوسفند جهاد کشاورزی، «خودی‌ها نظام» هرچه را جلوی دستشان باشد غارت می‌کنند.

برای تهیه این گزارش فهرستی از ۲۰ اختلاس بزرگ مالی به چند نفر از شهروندان ایرانی ارائه شده و از آنها خواسته شده که بگویند تا چه حد از اخبار مربوط به آنها مطلع هستند و چه نظری نسبت به افزایش چشمگیر فسادهای دولتی در ایران دارند.

خبر داشتم اما نه اینقدر!

یک کارمند بانک با مشاهده لیست برخی اختلاس‌ها و فسادهای مالی در ایران می‌گوید: «…‌قسمت‌های بانکی را چرا، اما از بقیه موارد زیاد خبر نداشتم. خبرهایی که مربوط به بانک‌ها است بالاخره چون خود ما کارمند بانک هستیم، خبر داریم. در اخبار می‌خوانیم یا دوستان و همکاران می‌فرستند و دست به دست می‌چرخد.»

او ادامه می‌دهد: «…البته معلوم بود وضع به این خرابی است. خبر دارند مردم که این دزدی‌ها هست اما نه اینقدر! به هر حال اینجوری که نبود. قبل از احمدی‌نژاد یک نیمچه قانونی در کشور وجود داشت به هر حال اما چند سال است همه چیز به هم خورده است. معلوم است که این پول‌ها دارد به جیب یک افرادی می‌رود.»

این کارمند بانک در پاسخ به اخبار مربوط به آشنایی ۱۰۰ هزار کارمند بانک موجود در کشور به راه و رسم اختلاس و تقلب مالی می‌گوید: «من سال‌هاست دارم کار می‌کنم. این اواخر کلیددار خزانه هستم. به خدا اگر جرات کنم به این مسائل فکر کنم. جوک می‌گویند آقا. به مردم بگوئید از این خبرها نیست. مگر شوخی است که یک کارمند بانک، شما اصلا فرض بگیرید معاون شعبه یا رئیس شعبه؛ این کارها آشنا می‌خواهد بیرون بانک. حالا من نمی‌دانم دقیق اما طبق حساب و کتاب کار ما، این قدری که من در جریانم و دارم انجام می‌دهم باید آدم‌هایی در حد شعب سرپرستی، چراغ سبز را نشان بدهد و کل کارمندهای یک شعبه یا نفرات اصلی، دستشان توی یک کاسه باشد. من نمی‌گویم خبری نیست. به هر حال در نوبت وام‌ها، قبول وثیقه‌ها، آن زمانی که خرید و فروش سکه بود، در بانک ممکن است کسی کار آشنای خودش را راه بیاندازد، نوبتش را جلو بیاندازد؛ در همین حد، نه بیشتر! اینها مطمئن باشید که صد نفر آشنا و پارتی بیرون بانک داشته‌اند وگرنه آدم عادی جرات نمی‌کند طرف این ارقام و این مبلغ‌ها برود.»

یک معلم آموزش و پرورش معتقد است «مقابله با فساد یک مسئله ملی است.» او می‌گوید: «دو دسته آدم که بیشتر نداریم. افرادی که سود می‌برند از این سوءاستفاده‌ها که مجرم هستند و نظرشان مهم نیست. باقی افراد معلوم است که مخالف این هستند که در کشورشان فساد وجود داشته باشد و اموال کشور اینقدر راحت با پارتی بازی از بین برود و بیافتد دست اشخاصی که به فکر مردم و به فکر این کشور نیستند.»

او اضافه‌ می‌کند: «با دزد چکار می‌کنند؟ ما درگیر یک پرونده ماشین بودیم که دزدش پیدا شد. آگاهی پیگیری کرد و اجناسی که از روی ماشین باز کرده بودند مشخص شد کجا فروخته شده و کسانی را که به اصطلاح مال‌خر بودند بازداشت کردند. برخورد با اختلاس هم باید مثل دزدی معمولی باشد. اکتفا نکنند که چه کسی امضا کرده یا پول دست چه کسی است، هر کسی را که همکاری داشته و نقش داشته شناسایی کنند و به دادگاه ببرند.»

رئیس قوه قضائیه می‌گوید آنها که می‌گویند نفهمیدیم پرونده فساد چه‌شد خودشان را به نفهمی زده‌اند.  اما رفتارهای جمهوری اسلامی در مقابل فسادهای اقتصادی و اداری سوال برانگیز است. آخرین نمونه، دادن مرخصی ۷ روزه به معاون اول احمدی‌نژاد پس از ۱۴ روز تحمل زندان است.

البته این شهروند نظر مثبتی به روند برخورد با جرایم اقتصادی و دولتی در ایران ندارد. او می‌گوید: «مردم می‌فهمند که دست‌هایی پشت پرده است و آدم‌های عادی و معمولی این کار را نمی‌کنند. حمایت می‌شوند اینها. من راستش نمی‌خواهم اسم بیاورم که چه کسانی؛ اما مردم می‌دانند. خود شما هم می‌دانید. پلیس و دادگستری هم می‌داند. این آقایی که اعدام کردند و سه هزار میلیارد تومان دزدیده بود این آقا مگر تنها بوده است؟ نگفتند به مردم که از کجاها حمایت شده است. این مهم است. مهم این است که با این قسمت‌هایش برخورد بشود که نمی‌شود. مردم می‌دانند چرا نمی‌شود.»

«نفهم خودش است»

یک کارگر ۳۸ ساله که در کار نصب کمدهای دیواری و درهای کشویی است به صحبت‌های رئیس قوه قضائیه در ایران واکنش تندی نشان می‌دهد. انعکاس همه گفته‌‌‌های این شهروند کشورمان ممکن نیست. بخش زیادی از صحبت‌های او، الفاظ تند و فحش‌های رکیکی است که به آملی لاریجانی می‌دهد: «نفهم خودش است و…! نفهم خودش است و آن طایفه…! نفهم آن برادر‌های دزدتر از خودش است که همه کاره مملکت شده‌اند و هر غلطی دوست دارند می‌کنند. فیلمش را همه مردم دیده‌اند. روی گوشی‌ها هست. احمدی‌نژاد فیلم گرفته بود از برادر اینها که رفته بود برای دلالی و… کسی را کرده بود که نفت مملکت را خورد.»

این کارگر با اطمینان می‌گوید:«مردم نفهمیدند چی شد. این مردم اصلاً کی خبردار می‌شوند در این مملکت چه خبر است که این یکی فرق داشته باشد با بقیه؟ این همه تلویزیون و اخبار هست اگر برادر خودش را گرفته بودند همه جا خبر می‌پیچید. به اینها کسی نمی‌گوید بالای چشمت ابرو. خوشم آمد از احمدی‌نژاد. به خدا مرد بود. هیچ کس دل و جرات احمدی‌نژاد نداشت که این دزدی‌ها را اعلام کند. بابای اینها معلوم نیست چندتا بچه پس انداخته. یک‌شان مجلس را گرفته، یک‌شان دادگستری را گرفته. یکی توی این فیلم احمدی‌نژاد بود. یک نفر دیگر هم دارند کپی همین داداشی است که آخوند است. فقط عمامه ندارد. چند نفرند اینها؟ چاقو که دسته خودش را نمی‌برد. معلوم است که نمی‌گذارد برادر خودش زندان برود.»

قدرت متمرکز و فقدان احزاب سیاسی

یک مهندس ۴۰ ساله از ارتباط وجود احزاب سیاسی و مقابله با فساد‌های سازمان‌یافته در حکومت‌ها می‌گوید: «وقتی در کشور احزاب سیاسی مختلف وجود داشته باشند آن چیزی که آنها را در قدرت نگه می‌دارد رای مردم است. تا زمانی که مردم به یک حزب بیشتر رای بدهند پست‌‌های دولتی دست آن حزب باقی می‌ماند و اگر مردم رای ندهد احزاب دیگر، جای آنها را می‌گیرند. حتما دیده‌اید در خیلی از کشورها یک حزب تنها نمی‌تواند دولت تشکیل بدهد و دو حزب یا بعضی وقتها چند حزب می‌آیند با هم دولت تشکیل می‌دهند. درجه فساد خیلی پائین می‌آید چون قدرت دست یک عده خاص نیست که بدون مزاحمت اختلاس کنند و کارهای دیگر.»

این شهروند ایرانی ضمن مقایسه وضعیت ایران با کشورهای دارای سیستم چند حزبی می‌گوید: «راستش را بخواهید من زیاد امید ندارم که در کشور ما به این زودی‌ها، شرایط تغییر کند. مذاکرات هسته‌ای را که در نظر بگیریم از اینجا گفتگو جدی شد که آقایان تا آخر ماجرا رفتند و شرایط‌شان بد شد. ایران دارد مستقیم با آمریکا مذاکره می‌کند. جلوی دوربین و خبرنگاران؛ و مخفی نیست. چند سال پیش کسی جرات نداشت بگوید، مذاکره کنیم. آقای خاتمی گفت مردم ایران و آمریکا با هم گفتگو کنند. احمدی‌نژاد را هم اجازه ندادند. به نظر من آقای روحانی برای اینکه اجازه بدهند که با آمریکا مذاکره کند، بی خیال فسادهای دولت قبل شد. اینطور به نظر می‌رسد. همه می‌دانند که دولت قبلی ۸۰۰ میلیارد دلار پول را خرج کرده است. مقدار اختلاس‌ها از رقم‌هایی که تا حالا اعلام شده است بسیار بیشتر است. من خودم فکر م یکنم نصف این ۸۰۰ میلیادر دلار را اختلاس کرده باشند.»

یک خانم ۶۵ ساله به گفته‌های طرفداران حکومت اشاره می‌کند: «می‌گویند دست خودش توی کاسه نیست. اما مگه میشه؟ یکجا یه رئیسی باشه، یه همه‌کاره‌ای باشه، بدون اینکه اجازه بگیرن یا خبر داشته باشه، میشه؟ یکی میگه سید اولاد پیغمبره، یکی میگه دزده…» این خانم مشغول صحبت درباره شخص اول رژیم حاکم بر ایران است. نظرات درباره او متفاوت است اما مردم عادی که به قدرت وابسته نیستند، او را مقصر می‌دانند.

کتاب‌فروشی که کنار پیاده‌رو بساط کرده است درباره خامنه‌ای می‌گوید: «… آخه اینها می‌گویند خبر ندارد. هدفشان این است که دور خامنه‌ای یک حالت مقدس ایجاد کنند و بگویند این دزدی‌ها ربطی به خامنه‌ای ندارد. در صورتی که بدتر است. اختلاس‌های ایران در صدر همه خبرگزاری‌های بین‌المللی است. مدرسه که تعطیل می‌شود بچه‌های مدرسه‌ای من شنیده‌ام که از سه هزار میلیارد تومن حرف می‌زنند. بچه مدرسه‌ای می‌داند، رئیس یک حکومت نداند؟! حالا گیریم خبر ندارد؛ کسی که خبر ندارد درست نیست حکومت کند. این سریال جلال‌الدین را نگاه می‌کنید در تلویزیون؟ شاه خوارزم خبر نداشت زیردست‌هایش چه کارهایی می‌کنند. شاه مثل مترسک آن بالا بود. معنی حرفشان این است که این هم مثل شاه خوارزم است. جز این است؟ »

همه چیز را جوک می‌کنیم!

مرد بازنشسته‌ای که قبلا به عنوان کادر پزشکی بیمارستانی مشغول به کار بوده، از جدی نبودن ایرانیان شکایت دارد: «این همه جوک، منطقی نیست. خنده خوبه، بد نیست، اما خنده با چی؟ با همه چی؟ ایراد ما اینه که همه چیز را به جوک می‌گیریم. پول مملکت را با تریلی و هواپیما از مملکت می‌برند آن‌وقت ما به جای اینکه اعتراض کنیم، جوک درست می‌کنیم و می‌خندیم. به ریش خودمان داریم می‌خندیم. به آینده بچه‌های خودمان داریم می‌خندیم. بچه‌های ما، نوه‌های ما آینده‌ای در این مملکت ندارند. چند سال دیگر می‌شویم مثل این کشورهای بدبخت و قحطی زده که هیچ چیزی ندارند.»

یک خانم ۳۷ ساله از نبودن ایده‌های اعتراضی در جامعه ایران می‌گوید: «من همیشه به این فکر می‌کنم که با این وضعیت چکار می‌توانیم بکنیم. با همکارانم صحبت می‌کنم. هیچ کس راضی نیست که پول‌هایی که مال خود ماست را افراد دیگر برای خودشان بردارند.» او اما اذعان می‌کند که چیزی به نظرش نمی‌رسد: «با بقیه هم که صحبت می‌کنم کسی فکر خوبی ندارد. یک نفر از همکاران من می‌گوید مردم باید جمع شوند جلوی مجلس و تظاهرات کنند ولی نمی‌دانم کسی می‌آید یا نه. مردم می‌ترسند. حق دارند. خیلی‌ها دلشان می‌خواهد تظاهرات کنند اما کسی دلش نمی‌خواهد برود زندان.»

یک رفتگر شهرداری از برخوردهای متناقض مردم با مسائل سیاسی و اجتماعی می‌گوید: «به حرف شاید، ولی پایش بیافتد نمی‌آیند. این آشغال‌هایی که از در خانه مردم بر می‌داریم… کسی که ندارد این همه غذا را می‌ریزد سطل آشغال؟ در محله ما خانواده‌هایی هستند که همین سوخته‌ها و مانده‌های برنجی را که اینها دور می‌ریزند، می‌خورند. همین را ندارند.»

او درباره ارتباط این رفتار به موضوع فساد مالی و حکومتی در کشور می‌گوید: «دروغ دیگر! حرف من، دروغ است. اگر مردم خودشان به خودشان راست بگویند، کسی که مسئول است راحت دروغ نمی‌گوید. مردم راحت دروغ می‌گویند. زن به شوهر، شوهر به زن، همسایه به همسایه،…! از آن طرف اصل کاری‌ها به همه ما راحت دروغ می‌گویند. با خودش میگه چه فرقی داره؟ همه می‌دانند دروغ است ولی وقتی آدم به دروغ عادت کنه، همین میشه که جلوی دروغ، کاری نکنه.»

خانمی به صحبت‌‌‌های خامنه‌ای درباره یکی از فسادهای اقتصادی در ایران اشاره می‌کند و می‌گوید: «وظیقه‌شان این است که پیگیری کنند. بعد این آقا می‌گوید کشش ندهید. هر کسی باشد پررو تر می‌شود. وقتی رهبر می‌گوید دنبال نکنید و درباره‌اش حرف نزنید، بقیه اختلاس‌ها! خیال‌شان راحت می‌شود که کسی دنبال ما نمی‌کند. مردم حق دارند شک کنند که پای یک نفری گیر است که نمی‌خواهند اسمش باشد. یا خودش است یا پسرش است، نمی‌دانم، هر کسی هست عیب از این است که نمی‌خواهند آن یک نفر لو برود. مگر این رحیمی نبود که با سر و صدا بردند زندان. بهش گفتند تو ساکت باش، اسم بقیه را نیاور ما می‌آوریمت بیرون. ۱۴ روز نشده گفتند بفرما مرخصی. مثل روز روشن است همینطوری بیرون می‌ماند و پشت سر هم مرخصی می‌دهند تا مردم یادشان برود و آزاد بشود برای خودش.»