Houdashtian

غالب روشنفكران ايرانی منتقد به هيچ وجهه دست برتر را در ماجرای مذاکرات اتمی نداشتند و روشنگری‌های محدود آنها اساسا آنقدرها جلب نظر نمی‌كرد. امروز است كه پس از امضا توافق اتمی – و با فشارهای پيگير غرب و عقب‌نشينی بي چون و چرای جمهوری اسلامی و مهار شدن قدرت آن – افشاگران برنامه اتمی، بيشتر مد نظر می‌آيند.

در دوران طولانی مذاکرات اتمی، از نظر سخن‌پراكنی، تبلیغات و جلب نظر، دست برتر را جمهوری إسلامی داشت. زيرا جاه‌طلبی‌های خود را عميقا با اسلامیت و ايرانيت و عظمت و شکوه و برتری ملت ايران توجيه كرد. رژیم این روش را با تکیه بر دستگاهای تبلیغاتی خود – در داخل و خارج – گسترش داد، و از این طریق ملی‌گرايي جامعه شهری و طبقه متوسط و درس خوانده را دامن زد.

در امتداد آن، حتی بخش قابل توجهی از روشنفكران ايرانی صلح‌طلب توجيهاتی براي  آن می‌بافتند و به نام “حق ايران”، و درحالی‌که خودشان از مقاصد اصلی حکومت اسلامی بی‌خبر بودند، عملا از برنامه‌هاي زير زميني و نانوشته جمهوري إسلامي دفاع مي‌كردند. غافل از انكه در نهايت كار، اگر فشار هاي غرب نبود و جمهوری اسلامی را به حال خود رها می‌كردند، چه بسا رژيم ایران به مرحله ساختن بمب اتمی می‌رسید و در كنش‌هاي بین‌المللی بعدی، داشتن بمب اتمی را همچون سپر حفاظت سیاسی و تهدیدگرایانه مداوم، براي “كمك به ملت نجيب” اسلام و ياري رساندن به مسلمانان دمشق و بغداد، به كار می‌برد.