در ایران هشتم اکتبر را روز جهانی کودک می‌خوانند و هفته بعد از آن «هفته ملی کودک» نامیده می‌شود. مبدا و دلیل این نامگذاری اما مشخص نیست و در هیچ کشور دیگری هشتم اکتبر روز کودک نیست.

afghanistan-iran-school-afghan-kids1

سازمان ملل روز ۲۰ نوامبر (۲۹ آبان) را به عنوان سالروز تصویب اعلامیه حقوق کودک و بعدها کنوانسیون جهانی حقوق کودک، روز کودک نامیده است، اما خیلی از کشورها ۲۰ نوامبر را به عنوان روز کودک جشن نمی‌گیرند، بلکه روز کودک روزی ملی است و در  کشورهای مختلف در روزهای مختلف جشن گرفته می‌شود.

در آمریکا دومین یک‌شنبه ماه ژوئن روز کودک نامیده می‌شود و بسیاری از کشورها یک ژوئن را به عنوان روز کودک جشن می‌گیرند.

در آلمان ۲۰ سپتامبر به عنوان روز کودک شناخته‌ می‌شود.

در تقویم بیش از ۲۰ کشور دنیا هم ۲۰ نوامبر، روزی که سازمان ملل اعلام کرده، به عنوان روز کودک آمده است.

تقارن روز کودک سال ۹۵ با ماه محرم و روزهای عزاداری برای «شهادت امام سوم شیعیان»، روز کودک را هم مثل تمام رویدادهای دیگر این روزها تحت تاثیر برنامه‌های حکومت برای عزاداری قرار داده است.

در سیستان و بلوچستان که کودکان و نوجوانان با محرومیت‌های زیادی دست و پنجه نرم می‌کنند، ۴۰۰ برنامه در هفته ملی کودک برگزار می‌شود که محور آن‌ها «رخداد عاشورا و شناخت شهدای دشت کربلا» است

به گفته حسین معزی، مدیرکل کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان در این استان، «امسال با توجه به قرار گرفتن هفته ملی کودک در ایام محرم، برنامه‌ریزی شده که تعدادی خیمه برای نقالی، روایت داستان، نذورات و … با محوریت حادثه عاشورا برپا شود.»

خبرگزاری تسنیم که این خبر را منتشر کرده و معمولا هم به شیوه خود به مسائل کودکان توجه نشان می‌دهد، نه اشاره‌ای به تعداد دانش‌آموزان محروم از تحصیل در استان سیستان و بلوچستان کرده، نه چیزی در مورد انبوه روستاهای این استان که هیچ مدرسه‌ای ندارند گفته و نه در مورد مدارس کپری اطلاعاتی داده است. همچنین هیچ اشاره‌ای نکرده که بخش زیادی از جمعیت استان سیستان و بلوچستان را اهل سنت تشکیل می‌دهند که واقعه عاشورا و عزاداری برای امام سوم شیعیان برای آن‌ها اساسا فاقد موضوعیت است.

در همین حال مقام‌های ایران طوری از مذهبی بودن برنامه‌های امسال روز کودک در ایران صحبت می‌کنند که گویا در سال‌های پیش ارزش‌ها و اصول دیگری تعیین‌کننده بوده است.

در چند سال گذشته، به دلیل تقارن ماه رمضان با تابستان و فصل تعطیلی مدارس، مناسک این ماه بخش زیادی از فعالیت‌های کانون پرورش فکری را به خود اختصاص داده بود؛ گرچه که برنامه‌های کانون پرورش فکری نسبت به دیگر نهادهای مسئول حوزه کودک، کمتر رنگ‌ و بوی مذهبی و ایدئولوژیک دارد.

کودکی روزمره در ایران

در روزهای گذشته ویدئویی در فضای مجازی منتشر شد که مدیر یک مدرسه دخترانه چنین برای دانش‌آموزان سخنرانی می‌کند: «شما لیاقت هیچی ندارید … خجالت بکشید … بخندید برای خودتون. لذت ببرید! یه مشت بدبختید همه‌تون! خفقان بگیرید! مگه دل‌درد داری؟ درد زایمان داری؟ همه‌جا رو کردید کاباره و رقص و آواز خواندن. اینجا مدرسه‌ست. قدیما می‌گفتند هر آدمی که جلفه زیاد می‌خنده! چی شده که شماها این‌قدر هرز شدید؟ نه درس می‌خونید، نه اخلاق دارید، نه وضع حجاب‌تون مناسبه. پس به چه دردی می‌خورید شماها؟!»

سرزنش‌های این مدیر مدرسه، چکیده کاملی از نگاه دستگاه حکومتی ایران به مساله کودک است. گذشته از توهین‌های جنسیتی و ادبیات جنسیت‌محور، برای این نگاه در نهایت قرار است کودک به دردی بخورد.

«به درد خوردن» در ایدئولوژی رسمی حکومت ایران یعنی «خدمت به اسلام و نظام» و این اواخر، با نخ‌نما شدن و کم‌تاثیر شدن دین، «خدمت به وطن» را هم به آن افزوده‌اند.

جمهوری اسلامی به‌عنوان نماینده افراطی و سنتی فرهنگ اسلامی، کودک را (و به‌طور کلی انسان را) نه برمبنای حق که برمبنای تکلیف تعریف می‌کند. در این ایدئولوژی حتی اگر حقوقی برای کودک تعریف شود (مثل آموزش یا سرگرمی)، برای این است که او نهایتا تکالیف خود را به درستی انجام دهد.

تمام برنامه‌‌ریزی‌ها و سیاست‌گذاری‌های حوزه کودک در ایران هم بر همین مبناست: آموزش ایدئولوژیک برای ساختن انسان‌های ولایت‌مدار.

جهوری اسلامی البته در این زمینه توفیقی نداشته و روزبه‌روز فاصله بین ارزش‌های حکومت و نسل‌های جوان‌تر بیشتر می‌شود. انبوه ویدئوهایی که از مراسم آغاز سال تحصیلی جدید منتشر شده و کودکان را در حال رقص و آواز نشان می‌دهد، شاهد این ادعاست.

این ناکامی اما به آن معنا نیست که تلاش‌های نظام تربیتی ایران برای آموزش ایدئولوژیک نقض حقوق کودکان نیست و بهداشت روانی آن‌ها را به خطر نمی‌اندازد.

afghanistan-iran-school-afghan-kids2

یک نویسنده و روزنامه‌نگار حوزه کودک در ایران که مایل به ذکر نامش نیست، به رادیو زمانه می‌گوید: «مشکل این است که مسائل کودکان سیاسی و بعد امنیتی شده و خلاصه شده به اعدام یا مسایلی که برای رسانه کارکرد سیاسی دارند. اولویت‌های فرهنگی و سیاسی به کلی نادیده گرفته شده‌اند. مثلا حضور مجازی کودکان از سوی همه و حتی رسانه‌ها به کلی نادیده گرفته می‌شود، همین‌طور بهداشت و ایمنی روانی کودکان.»

او می‌گوید: «نکته دیگر این‌که “تعریف” کودک مدت‌هاست عوض شده. اما هنوز اصرار رسانه، کارشناس، هنرمند و مربی مرتبط با کودکان روی این است که کودک امروز چه می‌خواهد و چه نمی‌خواهد! درحالی‌که اصلا دیگر این کودک، آن کودک نیست. کودک عصر اپلیکیشن، واقعا با من و شما و حتی با نسل‌های نزدیک‌تر به خود هم فرق ماهوی دارد. توجه به لزوم این بازتعریف مفهوم کودکی، در هر حوزه‌ای ضرورت دارد.» 

حکومت ایران اما از یک طرف حوزه آموزش و تربیت کودک را ملک مطلق خود می‌داند و هر نوع تنوع و تکثر در آموزش را از ریشه سرکوب می‌کند و از طرف دیگر مسئولیت کودکانی که تربیت کرده است را به عهده نمی‌گیرد، درست مثل همان مدیر مدرسه‌ای که «نمی‌داند چه شده که بچه‌هایش این‌قدر هرز شده‌اند».

او هیچ مسئولیتی برای خودش به عنوان مدیر مدرسه قائل نیست. حکومت ایران که حاضر است برای تربیت کودکان بر مبنای ارزش‌های خودش آن‌ها را به اردوهای مرگ بفرستد تا «شهیدپرور» بارشان بیاورد، وقتی کودکی حسب تصادف یا حتی به عمد دست به قتل می‌زند، خود را از هر قصوری مبرا می‌داند و کودک را به عنوان فردی مستقل می‌شناسد که شرایط اجتماعی و تربیتی هیچ نقشی در عملش نداشته و اعدامش می‌کند.

وجود پدیده‌هایی چون اعدام کودکان، کودکان کار و خیابان، کودکان محروم از تحصیل و کودکان قربانی جنگ در ایران و خاورمیانه، باعث شده صحبت از کودکی و کودک در ایران به این پدیده‌ها خلاصه شود.

گرچه این تنها بخشی از کودکی از دست‌ رفته کودکان ایران است که به دلیل ابعاد سیاسی و به دنبال آن امنیتی‌اش بیش از هر چیزی مورد توجه رسانه‌ها و حتی فعالان حقوق کودک است.

اما دیگر کشورها در روز کودک چه برنامه‌هایی برای کودکان تدارک می‌بینند؟

به عنوان نمونه، نگاهی کلی و آن‌چه که در آلمان به بهانه روز کودک مورد بحث قرار می‌گیرد و به اجرا گذاشته می‌شود، ارائه شده است:

آشنا کردن کودکان با حقوق‌شان و جلب کردن توجه سیاستمداران

– به کودکان یک خانه بدهید!

این شعار روز کودک در سال ۲۰۱۶ در آلمان بود.

نهاد حمایتی کودکان در آلمان و یونیسف آلمان این شعار را به این منظور انتخاب کردند که علایق، حقوق و نیازهای کودکان را به مرکز توجه صحنه سیاسی و اجتماعی آلمان بکشانند تا والدین بیشتر مورد حمایت قرار گیرند و بتوانند برای کودکان خانه‌ای فراهم کنند که توانایی‌ها و استعدادهای مختلف آن‌ها را شکوفا کند.

نهادهای فعال در زمینه حقوق کودک این روز را بهانه‌ای کردند تا اعلام کنند کاستی‌های زیادی در مورد کودکان می‌بینند، از جمله در فرصت‌های کمتر آموزشی برای کودکانی که از خانواده‌های فقیر می‌آیند: کاستی‌ها در زمینه تحقق حق بازی، اوقات فراغت و استراحت برای کودکان و در نگهداری و ادغام کودکان پناهجو و پناهنده.

رئیس نهاد حمایتی کودکان در آلمان می‌گوید: «کودکان به خانه‌ای نیاز دارند که از ایشان پشتیبانی کند و زمینه پیشرفت‌شان را فراهم کند. خیلی از والدین از پس این برمی‌آیند ولی خیلی‌ها هم به‌خاطر کمبود وقت، مشکل مالی، ناآگاهی یا به‌خاطر این‌که توقع ازشان زیاد است نه. ما باید از این والدین حمایت کنیم تا بتوانند خانه خوبی برای فرزندان‌شان فراهم کنند.»

رئیس یونیسف آلمان هم می‌گوید: «چیزی که برای شکوفایی هر کودکی تعیین‌کننده است، یک محیط پر از اعتماد، مراقب و حامی است. این مساله برای کودکان پناهجو و پناهنده که از ریشه‌شان جدا شده‌اند و اکثرا با تجربه‌های سخت به آلمان رسیده‌اند اهمیت ویژه دارد. جذب و ادغام آن‌ها در جامعه آلمان با فراهم کردن یک خانه آغاز می‌شود.»

حقوق کودکان و به‌خصوص آشنا کردن مردم با آن یکی از مطالبات اصلی مراسم روز کودک در برلین بود. انجمن‌های مختلف حمایت از حقوق کودک در روز کودک برنامه‌های مختلفی برای بیان این خواسته برگزار کردند. از نظر آن‌ها این که کودکان حقوقی داشته باشند کافی نیست، بلکه آن‌ها باید حقوق‌شان را بشناسند و بدانند که وقتی کسی حقوق‌شان را پایمال می‌کند چه‌ کار باید بکنند.

برای مثال، در کنش «گزارش‌گران کودک، در راه‌ها: وقتی حقی پایمال شود یا چیزی اشتباه باشد ما افشا می‌کنیم»، خود کودکان فعالانه با مشکلات خاص محیط خودشان روبه‌رو می‌شوند و باید از پس آن‌ها برآیند. اولین نشست گروه‌های «گزارش‌گران کودکان» در روز کودک سال ۲۰۱۶ برگزار شد و آن‌ها مسائل‌شان را با هم در میان گذاشتند و راه‌حل‌ها را به بحث گذاشتند.

این‌ها البته گذشته از جشن‌ روز کودک در همه شهرهای آلمان است که در آن فضای بازی، ورزش، موسیقی، رقص و … برای کودکان فراهم می‌شود.