جوزف ضاهر، فعال سیاسی چپگرای سوری ساکن سوئیس و استاد دانشگاه لوزان، به تازگی کتابی را منتشر کرده است تحت عنوان «حزب الله: اقتصاد سیاسی حزب خداوند در لبنان» (۲۰۱۶). الکساندر شینیس ضمن معرفی این کتاب، برخی مباحث اصلی آن را مرور کرده است.

حزب خدا، حزب ستمدیدگان نیست

حزب الله لبنان گروهی اسلامگرا و مبارز است که خود را برمبنای مجموعه‌ای از دوتایی‌ها تعریف می‌کند: مقاومت در برابر ستم، اخلاق اسلامی در برابر فساد سکولاریزم و الی آخر.
از زمان تأسیس حزب الله در سال ۱۹۸۵، اغلب تحلیل‌ها بر بنیانهای ایدئولوژیک این گروه متمرکز بوده‌ است. ارزیابی‌ یک پدیده یا یک گروه صرفاً برای مبنای ایدئولوژی، اما به ناچار محدود به سودمندی و کارایی‌اش خواهد ماند.

Joseph Daher, Pluto Press, 2016

جوزف ضاهر، نویسنده و پژوهشگر، در کتاب «حزب الله: اقتصاد سیاسی حزب خداوند در لبنان» اما از هرگونه تحلیل تک بعدی‌ای اجتناب کرده است. ضاهر، با استفاده از اسناد آرشیوی، پرونده‌های عمومی و مصاحبه‌ها، از مرزهای ایدئولوژی فراتر رفته است و توانسته رشد و حیات این گروه را از خاستگاه‌های اولیه تا شکل کنونی‌اش ترسیم کند. قبل از هرچیز، ضاهر اسطوره حزب الله به مثابه نیروی مقاومت به نفع ستمدیدگان را به چالش گرفته است.
با استفاده از چارچوب‌های انتقادی برگرفته از کارل مارکس، آنتونیو گرامشی و دیگران، ضاهر همچنین رویکرد حزب الله را نسبت به سیاست‌گذاری‌های اقتصادی نئولیبرال (شامل خصوصی سازی، گشودگی به سرمایه‌گذاری خارجی و الی آخر) به خوبی بررسی کرده است. به طور کلی، بنا به یافته‌های ضاهر، حزب الله هرگز مخالفت گسترده و منسجمی را علیه آزادسازی اقتصادی ابراز نکرده است، و صرفاً ایرادهای جسته و گریخته‌ای به معددوی از سیاست‌گذاری‌ها داشته است؛ حتی در این موارد نیز، مخالفت عمدتاً لفظی و رتوریک بوده است.
برای اثبات ادعاهایش، ضاهر این موضوع را برجسته کرده که سیاست‌های شهری‌‌ای که حزب خدا دنبال کرده، سیاست‌هایی هستند که توسعه را بر منافع محلی ارجح می‌شمارند.
برنامه بازسازی شهری در محله قبیری تحت کنترل حزب الله در بیروت، برای مثال، مبتبی بر خصوصی‌سازی فضاهای عمومی است، اقدامی که در بلندمدت به ضرر ساکنان و جمعیت ناآگاه این منطقه خواهد بود و موجب تشدید نابرابری از قبل بالای ثروت در این منطقه خواهد شد.
مثال دیگر ضاهر، واکنش حزب الله به تصویب قانون آزادسازی اجاره‌ها در دولت لبنان در سال ۲۰۱۴ است. اگرچه برخی مقامات حزب الله نسبت به پیامدهای افزایش اجاره‌ها برای فقرا ابراز نگرانی کردند، اما این گروه در نهایت هیچ مقاومتی در برابر این قانون نکرد. هنگامی که زمان رأی‌گیری در مورد این قانون در مجلس فرا رسید، تمام نمایندگان وابسته به حزب الله، به استثناء یک نفر، رأی موافق دادند. و البته بانکها و سرمایه‌داران املاک و مستغلات از تصویب این قانون قدردانی کردند.

حزب خدا حزب کارگران نیست

رابطه حزب الله با کارگران لبنانی نیز دغل‌کارانه بوده است. اگرچه حزب الله اقدام به تأسیس اتحادیه‌های کارگری در زمینه‌های مختلف کرده است، تنها این مسلمانان شیعه هستند که مجاز به عضویت در آنها هستند.
این تقسیم‌بندیهای فرقه‌گرایانه، باعث شده بسیج نیروی کار در لبنان تاحد بسیار زیادی به یک مأموریت دشوار بدل گردد. همانطور که ضاهر نشان می‌دهد، ترویج و تشدید فرقه‌گرایی در اتحادیه‌های کارگری، وضعیت اجتماعی-اقتصادی‌ای را بازتولید و حفظ می‌کند که حزب الله از آن سود می‌برد.
حزب الله با تکیه بر سیاست‌گذاری‌های اقتصادی نئولیبرال و کلاینتالیسم (clientelism/ حامی پروری) همواره کوشیده تا پایگاه قدرتش را میان مسلمانان شیعه انسجام ببخشد. جلوگیری از شکل گیری یک جنبش کارگری فرافرقه‌ای که بتواند گروههای مختلف قومی و دینی را به هم پیوند دهد، تمهیدی است که حزب الله به واسطه آن توانسته نسبت به تأثیرگذاری راهبردهای خود مطئن باشد.
گوهر لفاظی‌های حزب الله اما «مقاومت» علیه اسرائیل است. حتی در این مورد نیز، فرقه‌گرایی، بیشتر از عدالت اجتماعی، نیروی محرکه اصلی بوده است. حزب الله تمایزی میان یهودیت و صهیونیستم قائل نیست، و یهودی‌ستیزی بخشی از هسته اصلی واژگان و شعارهای این گروه است؛ از این بابت ضدیت حزب الله با اسرائیل نه صرفاً برآمده از رویکردی ضد-استعماری، که علاوه بر آن مذهبی است.
ضاهر تمام این نکات را در تزی فراگیر این طور خلاصه می‌کند:

«اعلام همبستگی حرب الله با ستمدیدگان جهان تا حد زیادی تابع منافع سیاسی محدودتر این گروه است.» او اضافه می‌کند؛ از این رو، حزب خدا در لبنان «نه انقلابی است و نه مترقی… بلکه حزبی است مبتنی بر منافع خاص سیاسی‌ای‌ که می‌توان با رویکردی ماتریالیستی به خوبی توضیح داد.»

در شرایطی که نفوذ و قدرت سیاسی، نظامی و اقتصادی حزب الله، بیش از هر زمان دیگری، روبه افزایش است، کتاب ضاهر به موقع در دسترس مخاطبان و علاقه‌مندان قرار گرفته است. پژوهشگران این گروه نباید از این کتاب به ویژه به خاطر بحث‌های تند و تیز و شسته و رفته‌اش در مورد جایگاه این سازمان در نظم جهانی معاصر غفلت کنند.

منبع: Muftah Magazine


بیشتر بخوانید: