شهزاده سمرقندی – می‌دانیم که در دهه‌ها‌ی اخیر روشنفکران افغان با مصیبت‌های مربوط با جنگ‌های پی در پی در وطن خود سر و کار داشتند. تجربه‌ی جنگ در در نوشته‌های آن‌ها بازتاب یافته است.

 تجارب شاعران افغان از خشونت با تجارب شاعران هم‌زبانش در تاجیکستان و ایران تفاوت دارد. شاعران افغان مدام شاهد منفجر شدن دست کودکی در اثر مین‌های جامانده در میدان‌ها می‌شوند و یا از همسایگان خود می‌شنوند گوش یا بینی دختری را به خاطر بیرون رفتن از خانه بریده‌اند و ممکن است به چشم ‌بینند که چگونه دختری فقط به این دلیل که پا در آستانه‌ی مدرسه گذاشته، جانش را از دست می‌دهد.

 در چنین جامعه‌ای شعر گفتن و شاعرانه زیستن کار آسانی نیست. با این‌حال پرتو نادری می‌گوید شاعران افغان کمتر از این مصیبت‌ها می‌نویسند آن‌ها بیشتر آرزوهاشان را در اشعارشان بیان می‌کنند.
پرتو نادری، شاعر افغان در سال ۱٣٣۱ در روستای «جر شابابا ولسوالی کشم» بدخشان متولد شد، در کابل در رشته‌ی زیست‌شناسی تحصیل کرد و از سال ۱٣۵۴به شعر و شاعری روی آورد. پاره‌ای از اشعار او در فصل‌نامه‌های ادبی افغانستان مانند نشریه‌‌ی «فردا» منتشر شده است. از او تاکنون پنج مجموعه شعر در افغانستان منتشر شده و جایزه‌ی «حکیم ناصر خسرو بلخی» را نیز از آن خود کرده است. در برنامه‌ی رادیویی «با همسایگان» با او که مدیریت سازمان ادبی «قلم افغان» را نیز به عهده دارد درباره‌ی وضعیت شعر معاصر افغان گفت‌و‌گو کرده‌ام.
 

پرتو نادری در آغاز گفت‌و‌گو با رادیو زمانه گوشه‌ای از جهان شعری شاعران افغان را برای ما بازگو کرد. او می‌گوید:
 

پرتو نادری – بحث کردن در مورد شعر افغانستان به دلیل گستردگی موضوع دشوار است. منظورم این است که حالا شعر افغانستان تنها آن آفریده‌هایی را در برنمی‌گیرد که در داخل کشور نوشته می‌شوند. بلکه به سبب مهاجرت‌های زیادی که مردم افغانستان داشتند، نسلی از شاعران جوان در کشور‌های همسایه و اروپا به وجود آمدند و فعال‌اند. این شاعران بیشتر در کشور‌های ایران و پاکستان هستند. به‌خصوص در شهر مشهد، در دیگر شهرهای استان خراسان، و شهر پیشاور در پاکستان، مراکز‌ بزرگ فرهنگی افغان‌ها به وجود آمده است و همین‌طور در بعضی از شهرهای اروپا. اما آنچه که به داخل افغانستان مربوط می‌شود، این است که پس از سقوط طالبان نسل تازه‌ای از شاعران جوان قد بلند کردند که علاقه‌ی زیاد به غزل موزون دارند. این غزل شکل و شیوه‌ی خود را دارد و با آنچه که ما در غزل کلاسیک می‌بینیم فرق دارد.
 

شهزاده سمرقندی – پرتو نادری از شاعران جوانی نام می‌برد که همچنان غزل‌نویسی را ادامه می‌دهند و معتقدند که غزل هنوز امکانات زیادی برای بیان معناهای امروزی دارد. اما این نسل زبان غزل را به زبان گفتاری نزدیک‌تر آورده‌اند. این نوع غزل‌سرایی در شهرهای هرات و مزار و بلخ، تخار و بدخشان طرفداران زیادی دارد و به یک جریان مهم شعری تبدیل شده است. روح‌ الله امینی و شاعران دیگر در این نوع غزل‌سرایی معروف‌اند. نادری درباره‌ی جریان‌های شعر نو در افغانستان می‌گوید:
 

پرتو نادری – شاعران جوان دیگری هم هستند مثل داریوش، بکتاش و چند تن دیگر که علاقه‌ی زیاد به سرودن شعر کوتاه دارند. شعرهای هایکووار و شعر‌های دیگری که حتی شبیه شعر نو نیست و حال و هوای دیگری دارد. این نوع شعر‌ها هنوز نامی برای خود پیدا نکرده‌اند.
 

شهزاده سمرقندی- در مقایسه با شعر ایران و تاجیکستان شعر افغانستان تا امروز چه موفقیت‌هایی به دست آورده؟ جنگ‌های داخلی و مهاجرت‌ افغان‌ها که روی هم رفته منفی قلمداد می‌شود چه تأثیری بر شعر معاصر افغانستان گذاشته است؟ این پرسش‌ها را با پرتو نادری در میان می‌گذارم.
 

پرتو نادری – در دوران هجوم اتحاد شوروی در افغانستان شعر افغانستان در یک جهت بسیار متعالی رشد کرد. یعنی جریان دولتی نبود و می‌توانم بگویم که شعر سال‌های شصت افغانستان یکی از درخشان‌ترین دوره‌های شعر افغانستان بوده است. اما در زمان طالبان همه چیز فروکش کرد. مثلاً موسیقی، «تیا‌تر»، سینما ممنوع بود و طبعاً شعر و داستان ناگزیر بود این میدان خالی را پر کند.
 

شهزاده سمرقندی – از روحیه‌ی شاعران جوان افغانستان برایمان بگویید. آن‌ها به چه موضوعاتی می‌پردازند و آیا‌‌ همان راهی را می‌روند که نسل قبل از آنان طی کرده؟ آیا آن‌ها هم در آثارشان از مصیبت‌های جنگ و تنگدستی روزگار سخن می‌گویند؟
 

پرتو نادری – شاعران جوان حالا کمتر به اینگونه موضوعات اجتماعی می‌پردازند و وقتی شعر شاعران جوان را می‌خوانید چنین به نظر نمی‌رسد که آن‌ها تجربه‌ی دیدن انفجار و یا کشت و کشتار را از سر گذرانده باشند؛ و این نشانه‌ی خوبی‌ست برای جامعه‌ی افغانستان که همه روزه اینگونه وقایع را تجربه کرده است.
 

شهزاده سمرقندی – شعر تاجیک در دو دهه‌ی اخیر تحت تأثیر شعر نو ایران تغییر پیدا کرد و روحیه‌ی روسی خود را از دست داد. در شعر افغانستان چطور؟ آیا در شعر معاصر افغانستان تأثیر شاعران ایران را به روشنی می‌توان مشاهده کرد و یا روحیه شعر هند و پاکستان را در شعر جوانان بیشتر می‌شود دید؟
 

پرتو نادری – من از نسل قدیمی محسوب می‌شوم و می‌دانم که شاعران ایرانی مثل فروغ فروخزاد، شاملو، مهدی اخوان ثالث و نادر نادرپور و سهراب سپهری و نیما در افغاسنان بسیار طرفدار داشند و تأثیرگذار بودند. اما بعد از انقلاب اسلامی در ایران شاعر دیگری را سراغ ندارم که نام برآورده باشد و یا تأثیری داشته باشد.
 

شهزاده سمرقندی – از تأثیر شعر فروغ می‌پرسم و از اینکه تا چه حد توانسته شعر زنان افغان روحیه‌ی زنانه‌اش را بروز دهد. پرتو نادری در پاسخ می‌گوید:
 

پرتو نادری – می خواهم بگویم که شعر‌های فروغ در یک مرحله بر شاعران جوان افغان به‌خصوص شاعران زن تأثیر داشت. شاعرانی مثل لیلا صراحت و دیگران که شعر‌هایی می‌سرودند با روحیه‌ی زنانه، بنیش‌ فروغ در کار‌هایشان دیده می‌شد. ولی باز هم این‌ها بعد‌ها راه خود و زبان خودرا پیدا کردند. اما در مجموع می‌بینم که شعر زنان افغان هم داز بنیش‌ زنانه برخوردار شده است. مثلاً زنی که به یک خانه‌ی جدید کوچ کرده، اولین چیزی که به ذهنش می‌رسد این است که «طناب را کجا ببندد تا لباس‌های خود را بیاویزد». این دید بسیار زنانه است. این چیزی‌ست که یک مرد درباره آن هیچ وقت نمی‌اندیشد.
 

در همین زمینه:

::وبلاگ پرتو نادری::