انگیزه دونالد ترامپ، رئیس‌جمهوری آمریکا، برای جابه‌جایی سفارت کشورش از تل‌آویو اهمیتی ندارد. تبعات این تصمیم یک‌جانبه اما به مفهوم تنش بیشتر در مذاکرات صلح و فاصله گرفتن از راه‌حل دو کشور مستقل است. باید دید که در این وضعیت غیرقابل پیش‌بینی، ایده‌ای نو از راه‌حل یک کشوری ارائه خواهد شد که تمرکزش بر «هویت یهودی» دولت مشترک نباشد و بتواند حقوق مدنی اقلیت‌ها را هم شامل شود.

لحظه‌ای که دونالد ترامپ گفت «اورشلیم پایتخت اسرائیل است» با توجه به اینکه کنگره ایالات متحده آمریکا در سال ۱۹۹۵ به‌هرحال این رسمیت اورشلیم به‌عنوان پایتخت کشور اسرائیل را تصویب کرده بود، شاید نباید آن‌چنان اهمیت می‌داشت. اما همین چند کلمه بسیاری معترض را باخشم به خیابان‌های خاورمیانه و ترکیه کشانده و در اسرائیل هم موجب شادی و سرور شده است.

چراکه این تصمیم مهم‌ترین پیامش این بود: خواسته تیم مذاکره‌کننده فلسطینی برای پایتخت شمرده شدن بیت‌المقدس در آینده این کشور، برای آمریکا به نسبت خواسته مشابه اسرائیل در مورد اورشلیم اولویت ندارد.

دونالد ترامپ، رئیس جمهوری آمریکا در بیت المقدس/اورشلیم (مه ۲۰۱۷)

انگیزه ترامپ از این تصمیم چه بود؟

مارک لندر، در مقاله‌‌ای در «نیویورک تایمز» تصمیم ترامپ برای انتقال سفارت آمریکا به بیت‌المقدس را به حامیان مالی اسرائیلی-آمریکایی کارزار ترامپ در خاک آمریکا ربط می‌دهد. لندر می‌نویسد که همه‌چیز از دیدار شلدون گری آدلسون، تاجر، هتل دار و میلیاردر آمریکایی با ترامپ در زمانی که کاندیدای ریاست جمهوری بود آغاز شد. آدلسون که ۲۵میلیون دلار به کارزار ریاست جمهوری ترامپ کمک می‌کند نهایت ده روز قبل از اینکه ترامپ رئیس‌جمهور شود خبر خوشی را از او دریافت می‌کند: اینکه ترامپ قصد دارد سفارت آمریکا را از تل‌آویو به اورشلیم منتقل کند.

لندر می‌نویسد: «… رئیس‌جمهور [ترامپ] برنامه صلح خود را در معرض خطر قرارداد و  تصمیم گرفت که همراه خواسته‌های حامیان اصلی‌اش شود.»

اما انگیزه ترامپ برای این تصمیم اهمیتی در پیامدهای آن ندارد. آنچه بیشتر از این رسمیت دادن به اورشلیم و یا انگیزه دونالد ترامپ برای این کار اهمیت دارد، موضوع سرنوشت راه‌حل دو کشوری است.

صائب عریقات، مذاکره‌کننده ارشد فلسطینیان درست پس از سخنرانی ترامپ بر این موضوع انگشت گذاشت و گفت: «پیام ترامپ روشن است؛ راه‌حل دو کشوری پایان یافته است.»

پرسش اینجاست که: کدام راه‌حل دو کشوری؟ و اگر راه‌حل دو کشور مستقل مرده است، در نهایت قرار است جای آن چه جایگزینی پیشنهاد کنند؟

رابطه بیت‌المقدس و راه‌حل دو کشوری

این راه‌حل که اسرائیلی‌ها و فلسطینی‌ها می‌توانند در کنار هم به‌عنوان دو کشور جداگانه و مستقل زندگی کنند، حداقل در مذاکرات صلح ۲۰ سال گذشته با سرنوشت شهر بیت‌المقدس/اورشلیم پیوند خورده است چراکه هردو ملت بخشی از این شهر را پایتخت دولت خود می‌خواهند.

در آخرین دور این مذاکرات در سال ۲۰۱۴ که توسط جان کری، وزیر امور خارجه آمریکا، هدایت می‌شد و به نتیجه نرسید، وضعیت بیت‌المقدس از مسائل اساسی بین مذاکره‌کننده‌ها بود.

جامعه بین‌المللی – اکنون همه به غیر از ایالات متحده – می‌گویند رسمیت دادن به اورشلیم به‌عنوان پایتخت اسرائیل، مذاکرات صلح را به مخاطره می‌اندازد. اما کدام مذاکرات صلح؟ آن مذاکراتی که تاکنون بر اساس مدل دو کشوری پیش رفته است.

بنابراین عجیب نیست اگر استدلال عریقات را بپذیریم که ترامپ با رسمیت دادن به اورشلیم به‌عنوان پایتخت اسرائیل درواقع امید را به زنده کردن مذاکرات در چارچوب مدل دو کشوری برای فلسطینیان از بین برده است.

رئیس‌جمهوری ایالات متحده با یک وعده انتخاباتی، ۲۰ سال تلاش فلسطینی‌ها و اسرائیلی‌ها را برای جا انداختن این ایده که صلح ممکن است، از پنجره به بیرون پرتاب کرد. آن‌هم بدون اینکه تمام پیچیدگی‌های درگیری‌های اسرائیل و فلسطین را در نظر بگیرد و بداند که رویکردهای دیگر چه هزینه‌هایی در بر دارند.

اگر راه‌حل دو کشوری از بین برود، مهمترین هزینه آن این است که فلسطینی‌ها حاضر نیستند شهروندان یک دولت یهودی باشند که در آن بنابر تعریف دولت شهروندان درجه دو محسوب شوند. تصویری از این شرایط هر روز مقابل روی آنهاست، تصویری که در آن  نقض حقوق انسانی نزدیک به دو میلیون شهروندان عرب اسرائیلی مشهود است.

آیا ممکن است شرایط فعلی بسیاری از شهروندان اقلیت اسرائیل تغییر کند؟ این ایده‌ای است که اکنون رووین (روبی) ریولین، رئیس‌جمهوری کنونی اسرائیل نماینده آن است. او معتقد است که اگر که فلسطینان شهروندان درجه دو نباشند، بقای مشترک ممکن است.

برای رویکرد یک کشوری، باید همه چیز را از نو ساخت

ریولین درباره حقوق مدنی شهروندان عرب اسرائیلی با با بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر اسرائیل اختلاف جدی دارد. او معتقد است که نتانیاهو و نزدیکانش با نقض سیستمی حقوق عرب‌ها و فلسطینیان دارند هم راه‌حل دو کشوری را نابود می‌کنند و هم همه امیدها نسبت به استقرار مدل یک دولت و دو ملت – یعنی همان راه‌حل یک کشوری که در آن فلسطینان و اسرائیلی‌ها شهروندان برابر در یک کشور هستند.

رووین ریولین و دونالد ترامپ

ریولین در سال ۲۰۱۴، زمانی که رئیس‌جمهوری اسرائیل شد، به «نیویورکر» در مورد احساس تعلق فلسطینان به راه‌حل یک کشوری ایده‌آل گفت: «اگر سرزمینی متعلق به خود شما باشد، نمی‌تواند قلمرو اشغال‌شده باشد.»

اما مدل ریولین برای راه‌حل یک کشور مخالفان زیادی دارد – هم در میان عرب‌های منطقه و هم در میان راست‌های اسرائیلی.

رویکرد رولین عرب‌ها را راضی نمی‌کند چراکه او درنهایت اسرائیل را یک دولت یهودی تعریف می‌کند که شهروندانی در قالب یک اقلیت دارد که به حقوق آنها بنا به اصول دمکراسی و حقوق مدنی رسمیت می‌دهد.

تعابیر مختلفی از ایده کشور واحد از آغاز توسط اندیشمندان صهیونیست مطرح بوده و پاسخ کلی فلسطینان هم همیشه این بوده که: یک دولت یهودی مسلط که در آن فلسطینی‌ها از لحاظ مدنی کِهتر از بقیه شهروندان هستند به چه‌کار ما می‌آید؟ امروز هم این مطرح است که اصولاً فرق این ایده «یک کشوری» با شرایط فعلی شهروندان عرب اسرائیلی چیست؟

جمعیت اسرائیل به ۹ میلیون نفر می‌رسد، که نزدیک ۷ میلیون نفر آن یهودی هستند. این هراس را اسرائیلی‌های یهودی راست و ارتودوکس دارند که اگر قرار باشد یک دولت با دو ملت بزرگ فلسطین و اسرائیل و اقلیت‌های دیگر تشکیل شود، اگر شهروندان این دولت روزی در اکثریت یهودی نبودند، هویت یهودی دولت چه می‌شود؟

نژادپرستان ساکن اسرائیل معمولاً موضوع زاد و ولد را مطرح می‌کنند و می‌گویند که با افزایش جمعیت شهروندان عرب آینده  هویت یهودی دولت اسرائیل و ایده صهیونیستی تشکیل کشور یهودی در دوران مدرن، به خطر می‌افتد. در مقابل هراس فلسطینان هم از شهرک‌سازی بیشتر در اراضی فلسطینان و حذف تدریجی آنها از جغرافیای شهروندی است.

حتی نام آوردن از راه‌حل یک کشوری، حال بسیاری از اسرائیلی‌ها و فلسطینی‌ها را خراب می‌کند. ورژن چپ این ایده – که توسط اندیشمندانی مانند ادوارد سعید مطرح شد – معمولاً به‌قدری دست نیافتی است که تبدیل به آرمان‌شهری در کتاب‌ها شده است. ورژن راست ایده هم جز تأکید بر هویت یهودی دولت و افزایش نژادپرستی دستاوردی نداشته است.

آینه: وضعیت شهروندان عرب اسرائیل

نقض سیستمی حقوق شهروندی و مدنی عرب‌های ساکن اسرائیل به‌طور گسترده مستندسازی شده است. پرسشی که در نقد راه‌حل یک کشوری در سال‌های اخیر مطرح بوده این است که چرا یک فلسطینی باید آینده‌ای را که می‌تواند در آن یک کشور مستقل داشته باشد ترک کند و زیر پرچم اسرائیل تبدیل به شهروندی شود که حقوقش نقض می‌شود؟

افکار و احساسات شهروندان عرب اسرائیلی معمولاً سوژه بسیاری از نظرسنجی‌هاست و زندگی این شهروندان معیار مناسبی است برای روندی که راه‌حل یک کشوری احتمالا طی خواهد کرد.

نظرسنجی‌هایی که «موسسه دموکراسی اسرائیل» وابسته به دانشگاه تل‌آویو ذیل عنوان «شاخص صلح ماهانه» منتشر می‌کند از مطرح‌ترین نظرسنجی‌هایی است که موقعیت افکار و احساسات شهروندان عرب اسرائیلی را بررسی می‌کند. در سال ۲۰۱۶، «موسسه دموکراسی اسرائیل» اعلام کرد که اکثریت اسرائیلی‌های یهودی (حدود ۵۳ درصد) معتقدند شهروندان اسرائیلی که نمی‌خواهند هویت یهودی دولت اسرائیل را بپذیرند یا تأیید کند، نباید حق داشته باشند در انتخابات این کشور رأی دهند.

در این میان بیش از ۷۶ درصد از شهروندان عرب اسرائیل گفتند که «حق تعریف اسرائیل» را به‌عنوان «یک کشور یهودی» قبول ندارند و ۵۷ درصد از آنها گفتند که با ایده اسرائیل به‌عنوان یک کشور یهودی کاملاً مخالف هستند.

آینده مذاکرات صلح اکنون در سایه‌ای از ابهام قرار دارد. اگر تحلیل صائب عریقات درست باشد و تبعات تصمیم ترامپ نابود شدن آینده راه‌حل دو کشوری باشد، چیزی باید جایگزین آن شود. اما این به مفهوم نیست که راه‌حل یک کشوری هم خط قرمزهای خود را نخواهد داشت. اگر بیت‌المقدس/اورشلیم به گونه‌ای خط قرمز مذاکرات صلح در مدل دو کشوری است، موضوع «هویت یهودی» دولت اسرائیل هم خط قرمز اصلی هر نوع مذاکرات برای راه‌حل یک کشوری در آینده خواهد بود – گرچه این آینده هنوز نیامده و ممکن است که هرگز نیاید.

به هر حال تاکنون هیچ یک از دولت‌های درگیر در مذاکرات پیشین صلح موضوع مدل یک کشوری را پیشنهاد نکرده‌اند. فرانسه  تصمیم ترامپ را «یک‌جانبه» خوانده، اتحادیه اروپا گفته که موضعش در برابر بیت‌المقدس تغییر نخواهد کرد و  بریتانیا گفته که دولت ترامپ کمکی به صلح نمی‌کند. در این میان آنتونیو گوترش، دبیرکل سازمان ملل هم گفته است که به‌جز راه‌حل دو کشوری، راه‌حل دیگری برای صلح وجود ندارد.

تا اختلافات دولت‌های بزرگ با ترامپ بر سر سیاستش در قبال اسرائیل و فلسطین حل شود، سیاست‌مداران راست اسرائیلی مانند روبی ریولین که ایده” یک کشور، دو ملت” را در فضای داخلی اسرائیل مطرح می‌کنند می‌توانند فضایی را برای مطرح‌شدن حقوق مدنی شهروندان عرب اسرائیلی در سطح دولت و کنست باز کنند. امثال ریولین با استفاده از ایده یک کشوری فرصت خواهند داشت که به صدای بلند محافظه‌کارانی مانند نتانیاهو که بیشتر از ساختن فضای درک مشترک به دنبال تخاصم‌اند، پاسخ دهند.


در این زمینه