در جامعه مسائل مختلفی وجود دارد که برخی از آنها شاخص هستند، یعنی خصلت یک دوره و یک وضعیت را به نمایش می‌گذارند. تبعیض علیه زنان و نظام قضائی‌ای که میل سیری‌ناپذیری به قتل زیر عنوان مجازات اعدام دارد، از جمله آنها در روزگار ماست؛ در روزگار ما آن هم در کشوری که از پیشاهنگان آزادی‌خواهی در آسیا است و یک قرن پیش در سند یک حزب سیاسی آن بر زمینه یک عدالت‌خواهی تاریخی، از جمله این دو خواست مطرح شده است: آزادی زنان و لغو مجازات اعدام، به زبان آن دوره «آزادی نسوان» و «موقوفی مجازات اعدام».

این سند «مرامنامه فرقه سوسیالیست» است، سندی شکل گرفته بر پایه یک عدالتخواهی تاریخی در ایران و در ادامه انقلاب مشروطیت از یکسو و از سوی دیگر زیر تأثیر انقلاب اکتبر، انقلاب سوسیالیستی ۱۹۱۷ در روسیه.

تصویر سند را در زیر می‌بینید. تورج اتابکی، استاد پژوهشگر در پژوهشکده تاریخ اجتماعی (آمستردام)، ما را با نویسندگان آن آشنا می‌کند.

سلیمان میرزا اسکندری (۱۲۵۵ – ۱۳۲۲)، از پیشکسوتان جنبش سوسیال دمکراسی ایران. زمینه عکس: جمعی از نمایندگان دوره چهارم مجلس شورای ملی
سلیمان میرزا اسکندری (۱۲۵۵ – ۱۳۲۲)، از پیشکسوتان جنبش سوسیال دمکراسی ایران. زمینه عکس: جمعی از نمایندگان دوره چهارم مجلس شورای ملی

گفت‌وگو با تورج اتابکی

■ آقای اتابکی، از این که سند «مرامنامه فرقه سوسیالیست ایران» را به صورت یک فایل PDF برای انتشار در اختیار ما گذاشتید، بسیار سپاسگزاریم. پس از اینکه از شما شنیدیم که در این سند از لغو مجازات اعدام سخن رفته است، از شما خواهش کردیم سند را انتشار دهید.

اکنون لطفا در مورد فرقه سوسیالیست برای ما توضیح دهید. اعضای فرقه چه کسانی بودند و چه سرنوشتی یافتند؟

تورج اتابکی
تورج اتابکی

فرقه سوسیالیست ایران در سال ۱۳۰۰ خورشیدی و در مجلس چهارم مشروطه برپا شد. پاره ای از بانیان این حزب از پیشکسوتان جنبش سوسیال دمکراسی ایران بودند که پیشینه کنشگری شان به مجلس دوم مشروطیت می رسید. مجلس دوم، مجلس أحزاب بود و احزابی از چپ و راست و میانه توانستند صدایی در این مجلس بیابند.

از میان احزاب چپ مجلس دوم، فرقه دمکرات ایران را داشتیم که پیوندی تنگاتنگ باجنبش سوسیال دمکراسی ایران داشت و بعد حزب میانه اجتماعیون-اعتدالیون. عمدتا کنشگران این دو حزب بودند که به رهبری سلیمان میرزا اسکندری، که خود از پیشکسوتان جنبش سوسیال دمکراسی ایران بود، به برپایی فرقه سوسیالیست ایران همت گماشتند.

از متن سند «مرامنامه فرقه سوسیالیست ایران»:
ای ایرانیان، کاروان سعادت دنیا در حرکت است. از این کاروان سعادت عقب نمانید و مقدرات خود را از دست مشتی گرگان آدمخوار بگیرید. بیش از این سعی و عمل خود را وسیلهٴ تعیش و هوسرانی مفتخواران قرار ندهید. ملت ایران، ما انسانیم و برای زنده‌گانی خلق شده‌ایم. نعمای طبیعت بدون امتیاز و فرق برای هیئت اجتماعیه بشری خلق شده است. انسان آزاد متولد شد، آزاد می‌میرد و باید آزاد زنده‌گانی کند.

فرقه سوسیالیست ایران عمری دراز نداشت. از سویی ایران آن زمان در آغاز تجربه نوعی از توسعه اقتصادی – اجتماعی بود که ان را با صفت تجدد آمرانه می‌شناسیم. در این نوع تجدد جایی برای حضور مستقل احزاب سیاسی در سپهر سیاست ورزی نبود. هرچند کنشگران این حزب در اجرای این تجدد خود نقش ایفا کردند، اما تشکل شان رفته رفته به کناری نهاده شد.

از سویی دیگر با گسترش جنبش کمونیستی که از پی انقلاب روسیه دامنه‌اش به ایران رسید و تشکیل حزب کمونیست ایران را در ۱۲۹۹ در پی داشت، پهنه کنشگری چپ به تبعیت از انترناسیونال سوم (کمینترن)، به انحصار کمونیست‌ها درآمد. دشمنی‌ اینان البته با جنبش سوسیال دموکراسی پنهان نبود. از این‌رو پهنه فعالیت برای جنبش سوسیال دموکراسی و فرقه سوسیالیست ایران باز محدودتر شد.

 ■ آیا پیش از این سند در جای دیگری دیده‌اید که از لغو مجازات اعدام سخن رود؟

در تاریخ احزاب سیاسی ایران، طرح «موقوفی مجازات اعدام»، افتخاری است که به نام فرقه سوسیالیست ایران ثبت شده است. تلخی تاریخ این‌که از پی فرقه سوسیالیست ایران، هیچیک از احزاب سیاسی در ایران، نه چپ و نه راست و نه میانه، نه تنها هیچگاه به طرح این خواست بر نیامدند، بلکه شعار مجازات اعدام را، گاه با صفت انقلابی، راهنمای عمل خود کردند.

■ یک نکته برجسته دیگر در سند خواست «آزادی نسوان» است. در سند در بندهای مربوط به آزادی عمومی و حق تحصیل هم به صراحت به برابری زن و مرد اشاره می‌شود. آیا پیش از این سند در جایی می‌بینیم که به این روشنی بر آزادی و برابرحقوقی زنان تأکید شده باشد؟

تاکید بر آزادی زنان که از آن با عبارت «آزادی نسوان» نام می برد و نیز برابری جنسیتی، هنگامی که از «تساوی حقوق افراد ایرانی اناثا و ذکورا بدون فرق نژاد، دین، ملیت در پیشگاه قانون» یاد می کند، نکته بسیار برجسته ای است. صراحتی از این دست آن زمان یگانه بود. پیشتر پاره‌ای از أحزاب پیشرو، چون فرقه دمکرات ایران از «تساوی همه افراد ملت در مقابل دولت و قانون بدون فرق نژاد، مذهب و ملیت» یاد کرده بودند، بی آنکه در کنار نژاد، مذهب و ملیت به جنسیت هم اشاره کنند. فرقه سوسالیست ایران نه تنها در طرح این خواست یگانه بود، بلکه برای دهه ها به ندرت می‌شد این خواست را نزد دیگر احزاب سیاسی ایران سراغ گرفت.

■ یک نکته بازر دیگر در این سند درکی است که «فرقه سوسیالیست» از سوسیالیسم دارد: سوسیالیسم یک تقدیر طبیعی است، حتا به نظر می‌رسد که سند آن را یک وعده الاهی می‌داند. سوسیالیسم بر این قرار در ادامه جریان مهدی‌باوری ایرانی و وعده مساوات قرار می‌گیرد. آیا ایرانیان سوسیالیسم را به این صورت وارد دستگاه هاضمه فرهنگی خود کردند؟ آیا این درک مهدوی‌باورانه همواره استوار بجا ماند؟

رهروان و رهبران فرقه سوسیالیست ایران کمونیست نبودند. می دانیم که بسیاری از آنان خدا باور بودند و حتی دین باور. باوریشان به برابری و عدالت اجتماعی بی تردید در پیوند با گونه ای از خوانششان از باور های دینی شان بود. این هم اما تاکید کردنی است که این فرقه چون فرقه دمکرات ایران به «انفکاک کامل قوه سیاسیه از قوه روحانیه» پایبند بود و «تساوی همه افراد ملت در مقابل دولت و قانون بدون فرق نژاد، مذهب و ملیت» را می‌خواست.

دانلود کنید: مرامنامه فرقه سوسیالیست ایران، در فرمت PDF