بهنام امینی – “از روز اول در انتظاری. اتنظار برای تاریخ مصاحبه، انتظار برای دریافت پاسخ، انتظار برای تعیین کشور سوم، انتظار برای مصاحبه سفارت، انتظار برای پاسخ سفارت، انتظار برای پرواز و خروج از ترکیه… به ناگاه و بدون آنکه متوجه شوی، چشم باز می‌کنی و می‌بینی افسرده شده‌ای؛ نوعی افسردگی تدریجی.”

شلر، پناهجوی ایرانی در ترکیه
 
با شنیدن نام ترکیه تصاویر و رویداد‌های مختلفی به ذهن خطور می‌کنند: مبارزه کرد‌ها، نظامی‌گری، تنش‌های لائیسیته و اسلام‌گرایی، شهرهای توریستی- تاریخی با طبیعتی مسحورکننده همچون طبیعت شهرهای استانبول، ازمیر و آنتالیا. در کنار همه این‌ها و به ویژه از ابتدای دهه ۱۹۸۰، ترکیه به یکی از مهم‌ترین گذرگاه‌های عبور پناهجویان از کشورهای آسیایی و آفریقایی به سمت کشورهای غربی تبدیل شده است.
 
نه تنها پناهجویان، بلکه مهاجران غیر قانونی نیز از ترکیه به عنوان سکوی پرتاب به غرب استفاده می‌کنند. مهم‌ترین دلیل این امر، موقعیت جغرافیایی منحصر به فرد ترکیه است که به مثابه پلی میان شرق و غرب و نیز جنوب و شمال عمل می‌کند.
 
فروپاشی رژیم شاه در سال ۱۳۵۷ (۱۹۷۹میلادی) در ایران، آشفتگی‌های سیاسی در دو کشور عراق و افغانستان و نیز بعضی کشورهای آفریقایی باعث شده است شمار زیادی از شهروندان این کشور‌ها به سمت ترکیه سرازیر شوند. بر اساس مفاد کنوانسیون ژنو در سال ۱۹۵۱، ترکیه پناهندگان غیر اروپایی را در خاک خود به عنوان شهروند نمی‌پذیرد. این در حالی است که تقریباً تمامی پناهندگانی که وارد ترکیه می‌شوند، غیر اروپایی‌اند.
 
از این‌رو برای حل این مشکل، دولت ترکیه با همکاری دفتر “کمیساریای عالی امور پناهندگان سازمان ملل” (UNHCR) درخواست‌های پناهجویان از کشورهای مختلف را بررسی کرده است و پس از طی مدت زمانی نامشخص، کشور سومی برای اقامت دائمی پناهجویان تعیین می‌شود.(ایچدویگو، ۲۰۰۳) در واقع ترکیه از ابتدای دهه ۱۹۸۰به عنوان محل سکونت موقت برای آن دسته از متقاضیان پناهندگی شناخته شده است که از طریق سازمان ملل اقدام می‌کنند.
 
در طی سه دهه گذشته، همواره ایران بیشترین شمار پناهجویان را در ترکیه داشته است. تخمین زده می‌شود پس از سال ۱۹۸۰ حدود ۵۰۰ هزار تا ۱/۵ میلیون پناهجوی ایرانی از ترکیه به عنوان پلی برای جابه‌جایی و انتقال به کشورهای دیگر استفاده کرده باشند. (آکجاپار، ۲۰۰۶)
 
شمار زیادی از این پناهجویان، توسط شبکه‌های گسترده قاچاق انسان به کشورهای اروپایی و نیز آمریکای شمالی منتقل شده‌اند. شماری دیگر نیز از طریق مراجعه به دفتر سازمان ملل و پس از مدتی زندگی در ترکیه، به کشور سوم انتقال یافته‌اند.
 
بر اساس آخرین آماری که در وب‌سایت “کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل” در ترکیه منتشر شده است، تا تاریخ ۳۱ نوامبر ۲۰۱۱، در مجموع ۲۱ هزار و ۹۴۵ پناهجو و پناهنده از کشورهای مختلف در ترکیه به‌سر می‌برند که از این تعداد، چهار هزار و ۹۰۰ نفر ایرانی‌اند.
 
زندگی در ترکیه به عنوان پناهنده
 
زندگی در کشوری غیر از زادگاه خود، به صورت موقت آن هم به عنوان پناهجو بدون شک تجربه‌ای ویژه و در نوع خود منحصر به فرد است که می‌توان از زوایایی گوناگون به آن نگریست. در شهرهای مختلف ترکیه، به سراغ چند پناهجوی ایرانی با تجربه‌های مختلف رفته‌ایم تا خود آنها راوی داستان‌های زندگی‌شان باشند.
 
برای پرداخت هزینه اقامت (پول خاک) پول کافی نداریم.
افسر پلیس: اگر پول نداشتید پس چرا آمدید؟
ما توریست نیستیم، ما پناهنده‌ایم.
 
این گفت‌وگو میان دانیال، پناهنده ۲۱ ساله ایرانی، و افسر پلیس شهر “بیله جیک” در غرب ترکیه، صورت گرفته است. نزدیک به یک سال است که دانیال به تنهایی از ایران خارج شده است. پس از او پدر، مادر و خواهرش نیز به دانیال پیوسته‌اند. والدین دانیال پیش از تولد وی تغییر دین دادند و به مسیحیت گرویده‌اند. او هم در چهارده سالگی مسیحیت را به عنوان دین خود برگزیده است.
 
در فروردین ماه سال ۱۳۸۹ به خاطر شرکت در جلسه‌های “کلیسا‌های خانگی” دستگیر می‌شود و دو هفته را در زندان “دستگرد” اصفهان می‌گذراند. مادر و خواهر دانیال نیز در سال ۲۰۰۳ برای مدتی احضار و بازجویی می‌شوند.
 
در ایران، تغییر دین از اسلام به هر دین و مذهب دیگری بر اساس قانون جرم است و در صورت اقرار شخص و اصرار بر تصمیم خود، فرد به جرم “ارتداد” با مجازات اعدام روبه‌رو خواهد شد. در طی سال‌های گذشته، شمار زیادی از مسلمانانی که به مسیحیت گرویده‌اند، زندانی شده‌اند. سال پیش یک کشیش مسیحی مسلمان‌زاده، به نام یوسف ندرخانی به جرم ارتداد به اعدام محکوم شد.
 
با توجه به سنگین‌تر شدن پرونده و خطر مواجهه با احکام حبس‌های طولانی‌مدت، دانیال و خانواده‌اش تصمیم به ترک ایران و تقاضای پناهندگی در ترکیه از طریق UNHCR یا “کمیساریای عالی امور پناهندگان سازمان ملل” می‌گیرند.
 
تخمین زده می‌شود، پس از سال ۱۹۸۰ حدود ۵۰۰ هزار تا ۱/۵ میلیون پناهجوی ایرانی از ترکیه به عنوان پلی برای جابه‌جایی و انتقال به کشورهای دیگر استفاده کرده باشند.
 
پدر و مادر دانیال، هر دو نابینا هستند. علاوه بر این، پدرش بیماری قلبی و مادرش دیابت دارد. با توجه به اینکه پناهجویان در ترکیه بیمه نیستند و هزینه‌های درمانی نیز بسیار گران است، خانواده دانیال از این نظر با مشکلات جدی روبه‌رو شده است.
 
اگرچه تا به‌حال، در چند نوبت سازمان ملل هزینه‌های درمانی آنان را پرداخت کرده، ولی درخواست این خانواده برای تعیین مقرری ماهانه از سوی سازمان ملل رد شده است و دولت ترکیه نیز پس از گذشت سه ماه هنوز هیچ پاسخ مشخصی به آنها نداده است.
 
درچنین شرایطی، پناهجویان مجبور به پرداختن هزینه اقامت (پول خاک) نیز هستند. اعتراض دانیال به پلیس در این مورد اثری نداشته و در ‌‌نهایت هم برای چهار عضو خانواده در مجموع دوهزار لیر ترکیه (معادل هزار یورو) پرداخت کرده‌اند.
 
این هزینه، تنها برای شش ماه اقامت در ترکیه است. گرچه چندی پیش در پی اعتراض‌های گسترده پناهندگان، این مبلغ برای پناهندگان ایرانی به نفری ۵۰ دلار برای شش ماه کاهش یافته است. جالب آنکه در ازای پرداخت این مبلغ، پناهندگان هیچ نوع خدمات خاصی نیز دریافت نمی‌کنند.
 
دانیال در ابتدای سال‌های جوانی است. لحن او هنگام حرف زدن درباره ترکیه نشان می‌دهد که از شرایطی که در آن قرار دارد به شدت ناراضی است. دانیال می‌گوید: “پناهنده‌ها در ترکیه در واقع در شهر‌های‌شان زندانی هستند. بدون اجازه پلیس حق ندارند از شهر خارج شوند. پلیس‌های ترکیه هم به گونه‌ای با آنها رفتار می‌کنند که گویی لطف کرده‌اند که به ما پناه داده‌اند. بعضی از آن‌ها هم همیشه با پناهندگان بدرفتاری می‌کنند. سازمان ملل نیز برنامه زمان‌بندی شده مشخصی در اختیار پناهجو‌ها قرار نمی‌دهد و همیشه پناهجویان را در وضعیت بی‌اطلاعی نگه می‌دارد.”
 
پناهجویان بیپناه
 
حامد و مینا، زوج پناهجوی ایرانی هستند که در یکی دیگر از شهر ترکیه زندگی می‌کنند. آنها نیز صحبت‌ها و گلایه‌های دانیال را تایید می‌کنند. به عقیده حامد، “این مسئله که چند روز در هفته، باید به اداره پلیس مراجعه کرد و امضا زد، تحقیر‌آمیز است. مگر ما تبعیدی هستیم؟”
 
آنها شش ماهی است که ایران را ترک کرده‌اند و به ترکیه آمده‌اند. حامد روزنامه‌نگار است و دو مرتبه در سال‌های ۲۰۰۸ و ۲۰۰۹ به اتهام تبلیغ علیه نظام و ارتباط با گروه‌های اپوزیسیون خارج از کشور بازداشت و در نهایت نیز در ایران به پنج سال زندان محکوم شد. در حالی که او تنها در تشکل‌های قانونی غیر دولتی فعالیت داشت و از راه روزنامه‌نگاری نیز امرار معاش می‌کرد. مینا نیز فعال حقوق زنان و کودکان است.
 
بر اساس آخرین آماری که در وب‌سایت “کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل” در ترکیه منتشر شده است، تا تاریخ ۳۱ نوامبر ۲۰۱۱، در مجموع ۲۱ هزار و ۹۴۵ پناهجو و پناهنده از کشورهای مختلف در ترکیه به‌سر می‌برند که از این تعداد، چهار هزار و ۹۰۰ نفر ایرانی‌اند.
 
حامد درباره روزهای نخست ورودش به ترکیه می‌گوید: “اولین مشکل نوع نگاه مردم به پناهجوهاست. برای نمونه، صاحبخانه‌ها به راحتی اعتماد نمی‌کنند و از شما می‌خواهند که یک نفر را به عنوان ضامنی که شهروند ترکیه باشد معرفی کنید. در روزهای اول، اگر دوستی یا آشنایی نداشته باشی به مشکلات زیادی برخورد خواهی کرد. در اغلب موارد، ذهنیت مردم ترکیه نسبت به حکومت ایران مثبت است. به همین دلیل نیز فکر می‌کنند که مشکل از ما بوده که ایران را ترک کرده‌ایم.”
 
حامد و مینا، ابتدا چهارماه در آنکارا زندگی کردند، ولی در حال حاضر نزدیک به دوماه است که توسط پلیس به “اسکی شهیر” منتقل شده‌اند. مینا در این زمینهه می‌گوید: “ما مایلیم که در آنکارا بمانیم، ولی پلیس ما را بدون ارائه هیچ دلیلی منتقل کرد. این جابه‌جایی، هزینه زیادی را نیز به ما تحمیل کرد. ما مجبور شدیم دوباره وسایل زندگی بخریم. وقتی زبان ترکی بلد نباشی، مشکلات پیدا کردن خانه و… هم دوچندان می‌شود.”
 
عدم آشنایی و تسلط به زبان ترکی از اساسی‌ترین مشکلات پناهجویان در ترکیه است. در برخی از شهرهای ترکیه و در مراکز پلیس، افرادی به عنوان مترجم حضور دارند و به پناهجویان کمک می‌کنند، اما در بعضی شهر‌ها ازجمله در شهری که حامد و مینا ساکن شده‌اند، یا مترجم نیست یا اینکه دسترسی به آن همیشگی نیست.
 
دامنه و عمق این مشکل زمانی آشکار‌تر می‌شود که پناهجویان در موقعیت‌های مختلف اجتماعی، برای گذران امور زندگی روزمره خود ناگزیر به برقراری ارتباط با مردم عادی می‌شوند؛ مردمی که معمولاً زبان انگلیسی هم بلد نیستند. کلاس‌های آموزش زبان ترکی در بسیاری از شهر‌ها دایر نیست یا اینکه تقویم مشخصی ندارند.
 
در پیوند با همین مسئله، مینا یکی از این موقعیت‌های دشوار را توضیح می‌دهد: “در آنکارا یک مجتمع پزشکی هست که به پناهجو‌ها خدمات پزشکی رایگان ارائه می‌کند. مشکل اینجاست که در آنجا مترجم یا کسی که زبان فارسی بلد باشد اصلاً نیست. به همین دلیل ما به راحتی نمی‌توانیم مشکلات پزشکی خود را مطرح کنیم. برای نمونه من برای مشکلات هورمونی‌ای که دارم باید ماهی یک‌مرتبه آزمایش بشوم، ولی به دلیل همین مسئله زبان، دوره درمانی را قطع کرده‌ام.”
 
بی‌نظمی و بی‌قاعدگی در فرایند رسیدگی به درخواست پناهندگی نیز یکی از مواردی است که ذهن پناهجویان را درگیر می‌کند. حامد با تکیه بر مشاهده‌ها و دانسته‌های خود در این‌ زمینه می‌گوید: “به نظر من، عملکرد کمیساریای عالی امور پناهندگان سازمان ملل هیچ نظم و قاعده مشخصی ندارد. چرا باید کسی که در ایران زندانی بوده و شرایط خطرناکی هم داشته است، هنگام مراجعه به کمیساریای عالی امور پناهندگان سازمان ملل هفت‌ماه، منتظر مصاحبه شود، اما عده‌ای دیگر در عرض سه الی چهارماه، تمامی کار‌هایشان انجام شود و راهی کشور سوم ‌‌شوند؟”
 
با تمامی این اوصاف، حامد به عنوان یک روزنامه‌نگار به گفته خودش می‌تواند برخلاف ایران با وب‌سایت‌ها و رسانه‌های ایرانی خارج از کشور همکاری و به راحتی و بدون احساس خطر نظراتش را بیان کند.
او در فکر نوشتن نامه‌ای به اردوغان، نخست‌وزیر ترکیه است. می‌خواهد از وی بپرسد: “چرا شما از معترضان سوری حمایت می‌کنید ولی برای بهبود وضعیت پناهجویان ایرانی در ترکیه، اقدامی انجام نمی‌دهید؟”
 
در همین زمینه: