در فیلم جدیدی محصول بالیوود، یک شبح زنانه در شهری کوچک در هند مردان را می‌رباید. آنچه که از مردان باقی می‌ماند، تنها لباس‌هایشان است.

صحنه‌ای از فیلم “استری”

مردان وحشت‌زده در شهری کوچک در هند. یک شبح زنانه در پی انتقام برای عدالت است. این ماجرای یکی از آخرین فیلم‌های پرسر و صدا و پرفروش بالیوود است: فیلم “استری” (به معنای زن در زبان هندو) یک کمدی ترسناک علیه مردسالاری در هند است.

در “استری”، این مردان هستند که شب‌ها خود را درون خانه‌ها حبس می‌کنند، از بیگانه‌ها می‌ترسند و برای محافظت خویش “ساری” سنتی هندوستان را می‌پوشند، و نه زنان.

“استری” یک فیلم رقص و آواز عامه‌پسند معمولی نیست، فیلمی است که در هند موج ایجاد کرده است. در کمتر از دو هفته این فیلم ۱۱ میلیون دلار فروش داشته که برای یک فیلم داستانی با بودجه کم و با بازیگرانی که هنوز ستاره نشده‌اند، موفقیتی فوق‌العاده است.

فیلم نمایشی است از ترس جامعه هند، محدودیت‌های روزانه که بر زنان اعمال می‌کند و ناراحتی و ناامنی مردان نسبت به ظهور فزاینده زنان مستقل و قدرتمند. تولید “استری” چرخشی در ژانر وحشت هند است که در آن زنان عموماً در هیأت جادوگران و اغواگران شر و شهوت به تصویر در می‌آیند.

به گفته یاسر عثمان، منتقد و متخصص بالیوود، فیلم رویکردها و رفتارهای اجتماعی ریشه‌دار نسبت به زنان را به چالش می‌کشد. او توضیح می‌دهد: «عادت داشتیم زنان را ترسیده و در حال جیغ کشیدن ببینیم. این فیلم چرخش و گردشی تمام‌عیار در سینمای بالیوود است.»

امنیت زنان مسأله‌ای بزرگ در هند است. این موضوع در سال‌های اخیر با توجه به زنجیره‌ای از تجاوزهای دسته‌جمعی در کانون توجه قرار گرفته است. مشکل آنجاست که واکنش مردم به تجاوز اغلب سختگیری بیشتر نسبت به زنان – در مورد خروج آنها از منزل و رفتار و پوشش‌شان در بیرون— است.

عمر کوشیک کارگردان “استری” می‌گوید دست‌اندرکاران فیلم —که همه جز تدوینگر مرد اند— با توجه به وضعیت جامعه هند، نوعی «زاویه فمینیستی» را در ژانر وحشت اتخاذ کرده‌اند.

به گفته کوشیک، انتقال شیوه‌ای غیرمعمول برای انتقال پیام، باعث شده است تا پیام فیلم در هند به خوبی منعکس شود. «وقتی پشت بلندگو می‌روی و نظرت را دیکته می‌کنی، مردم اعتراض می‌کنند. اما وقتی بامزه هستی و چیزها را به طرزی طنزآلود بیان می‌کنی، همه چیز خوب پیش می‌رود.»

فیلم ماجرای یک مرد خیاط در شهر چاندری را روایت می‌کند، شهری که هر سال به مدت چهار روز عرصه جولان زنی مرموز است که مردان را می‌رباید و لباس‌هایشان را باقی می‌گذارد. وقتی دوست ویکی، جانا در یکی از این شب‌ها ربوده می‌شود، او تصمیم به پیدا کردن این شبح زنانه و نجات شهر از دست آن می‌گیرد.

در حین انجام این مأموریت، ویکی رفته رفته چیزهای بیشتری در مورد شبح کشف می‌کند و همزمان کم کم به دوست‌دختر کمی عجیب و غریب خودش مشکوک می‌شود. او تصمیم می‌گیرد به شبح زنانه احترام بگذارد و می‌بیند که او هم در مقابل چنین می‌کند، می‌فهمد شبح اهل ادب و آداب است و به قواعد اجتماعی احترام می‌گذارد.

موفقیت “استری” بدین خاطر است که تا حدی از پذیرش هنجارهای بالیوود سرباز می‌زند. قهرمان مرد فیلم دقیقاً برعکس قهرمان‌های عضله‌ای، مردسالار و مردبرترپندار بالیوود است. او بیشتر زمان فیلم در تلاش است که وقایع را از چشم شبح زن ببیند و بفهمد. در مقابل، زنان فیلم هم جسور و فرهیخته‌‌اند.

فیلم قواعد ژانر وحشت را زیر پا می‌گذارد، ضربه‌های وحشت و تکانه‌های ترس بامزه‌اند و در عوض آن چیزی که ترسناک است، شوخی‌های مربوط به واقعیت زن بودن در هند است.

آدیتی مالهوترا، یک دختر ۱۵ ساله، بعد از تماشای این فیلم در سینما همراه مادر و خواهرش می‌گوید: «در هند، بخش زیادی از مردم با این ایده بزرگ می‌شوند که زنان باید در خانه بمانند و تابع قوانین باشند. دیدن فیلمی که در آن زنان در این قالب نباشند، جالب است.»

“استری” برداشتی است از یک داستان مربوط به ارواح میان مردم تیروپاتی در جنوب هند، جایی که نویسندگان فیلم یعنب راج نیدیمرو و کریشنا دی. کی. از آنجا می‌آیند.

نویسندگان فیلم تقریباً ۱۰ سال پیش در تیروپاتی متوجه شدند مردم “مانترا“یی را روی دیوارها می‌نویسند: «هی استری (زن)، فردا برگرد». هرشب، مردم از شبح می‌خواستند شب بعد بیاید، تا دستکم آن شب در امان باشند.

ایده فیلم “استری” همینجا شکل گرفت. نیدیمرو، یکی از نویسندگان فیلم، می‌گوید: «من فکر کردم جالب است که همه مردم یک شهر درگیر مسأله شبح زنانه شوند. چینن چیزی به نظرم مثال خوبی به دست می‌داد از ذهنیت عمومی مردم در هند.»

او توضیح می‌دهد چنین پدیده‌ها و باورهایی در هند عجیب نیست، مثلاً یک بار بعد از پخش این شایعه که بت‌های گانش، با سیمای فیل‌گونه‌شان، شیر می‌خورند، حجم بسیار زیادی شیر پای این بت‌ها ریخته شد و از بین رفت.

نویسندگان ایده شبح را از مردم تیروپاتی می‌گیرند و البته آن را تبدیل به روحی می‌کنند که فقط سراغ مردها می‌رود؛ به قول نیدیمرو، «شکارچی خود به شکار بدل می‌شود.»

منبع: واشنگتن پست


در همین زمینه: