یک‌سال گذشت. پانزدهم مارس؛ از آغاز ناآرامی‌ها در سوریه تاکنون – به گفته‌ سازمان ملل- بیش از هشت هزار نفر کشته شده‌اند. یک‌سال گذشت. در نخستین سالگرد این ناآرامی‌ها بحران سوریه حالا به مهم‌ترین رویداد بین‌المللی مبدل شده. چون روند تحولات منطقه‌ گسترده‌ای را فراگرفته است.

 منافع بسیاری از کشورهای جهان مثل آمریکا، روسیه، چین و اتحادیه اروپا در آنجا باهم برخورد می‌کنند. خاورمیانه حالا به دیگ جوشانی مبدل شده.

 
ایران که خود تحت فشارهای شدید بین‌المللی‌ست، در سوریه نقش بازی می‌کند. براساس گزارش روزنامه‌ انگلیسی گاردین، براساس مکاتبات خصوصی بشار اسد که یک هکر مخالف سوریه در اختیار روزنامه گذاشته، بشار اسد در این مدت به شدت گوش ‌به ‌فرمان تهران داشته و از مشاوره‌ها و کمک‌های مختلف مسئولان جمهوری اسلامی برای سرکوب مخالفانش استفاده کرده.
 
جامعه بین‌المللی همچنان بر سر سوریه اختلاف دارد. اوباما گفته است بشار اسد مثل باقی دیکتاتورها سقوط خواهد کرد. روسیه و چین همچنان از رژیم بشار اسد حمایت می‌کنند. دو قطعنامه‌ پیشین شورای امنیت را وتو کرده‌اند. مخالفان سوریه در سالگرد این ناآرامی‌ها اعلام یک هفته تظاهرات در سراسر جهان کرده‌اند.
 
برای بررسی بیشتر اوضاع سوریه در نخستین سالگرد آغاز ناآرامی‌ها و مخالفت با رژیم بشار اسد با آقای علیرضا نوری‌زاده روزنامه‌نگار، نویسنده و کارشناس سیاسی در لندن تماس گرفتم.
 
آقای نوری‌زاده یکسال پس از آغاز ناآرامی‌ها، شما چه تحلیلی از اوضاع سوریه دارید؟
 
 
در درجه اول بگویم برای همه‌ ناظران ابعاد مقاومت مردم سوریه و استمرار آنها در ستیز با رژیم سبع و خونخوار و جنایتکار بشار اسد دقیقاً اسباب حیرت است. یعنی هیچ‌کس تصور نمی‌کرد که مردم سوریه تا این حد مقاومت کنند. فراموش نکنیم رژیم پدر و پسر، حافظ و بشار، طی ۴۰ سال ریشه‌های تمام گروههای سیاسی در سوریه را خشکاندند.
 
جنایت به گونه‌ای بود که حتی تفکر نسبت به مخالفت در سوریه جرم محسوب می‌شد و بسیاری از سوری‌ها حتی وقتی از کشورشان خارج می‌شدند، فکر مخالفت با رژیم را نمی‌کردند.
 
هیچ‌کس تصور نمی‌کرد که مردم سوریه تا این حد مقاومت کنند. فراموش نکنیم طی سال‌ها حتی تفکر نسبت به مخالفت در سوریه جرم محسوب می‌شد و بسیاری از سوری‌ها حتی وقتی از کشورشان خارج می‌شدند، فکر مخالفت با رژیم را نمی‌کردند
 
اخوان‌المسلمین به‌عنوان یک گروه ریشه‌دار در شهر حما نابود شده بود. ۲۵ هزارتن کشته شدند و بعد از آن؛ اخوان‌المسلمین به صورت یک جنبش سرگردان در خارج از سوریه این‌سو و آن‌سو متمایل می‌شد و چند سال قبل مجموعه‌ای از آنها هم آمدند به ریاست آقای بیانونی  BIANOUNI عملاً با رژیم بیعت کردند.
 
حزب کمونیست که از سابقه‌دارترین احزاب بود، خالد بکتاش و گروهش، این‌ها عملاً تسلیم شدند و گروه‌های سیاسی دیگرهم ترجیح دادند سکوت کنند و یا در جبهه‌ای که رژیم درست کرده بود، در واقع به‌عنوان نمایش جبهه‌ احزاب اپوزیسیون، در آن مشارکت کنند.
 
بنابراین هیچ حس سیاسی و حرکت سیاسی در جامعه مشاهده نمی‌شد و [کسی فکر نمی‌کرد که] ناگهان این جنبش در چنین ابعادی به‌پا خیزد و با این رژیم برخورد کند، طبیعتاً اسباب شگفتی بود ادامه‌ این جنبش، بدون آن که یک رهبری خاص یا یک رهبر فرهمندی این جنبش را حمایت کند.
 
 طبیعتاً بعداً شورای ملی سوریه تشکیل شد و گروه‌های کوچکتر دیگری هم بودند. ولی عملاً می‌خواهم بگویم که این خود مردم سوریه هستند که با تشکیل کمیته‌های انقلابی در نقاط مختلف موفق شدند جنبش را تا امروز ادامه دهند، اعجاب جهانیان را برانگیزند و در عین حال بیش از هشت‌هزار کشته هم بدهند، ده‌ها هزار مجروح و زندانی، ولی همچنان پایدار.
 
این خود مردم سوریه هستند که با تشکیل کمیته‌های انقلابی در نقاط مختلف موفق شدند جنبش را تا امروز ادامه دهند، اعجاب جهانیان را برانگیزند و در عین حال بیش از هشت‌هزار کشته هم بدهند
 
آقای نوری‌زاده شما به ادامه‌ مخالفت‌ها از سوی جنبش مردمی سوریه اشاره کردید. اما می‌بینیم در همین سالگرد آغاز ناآرامی‌ها وضعیت انسانی بسیار فاجعه‌بار است. به‌جز حملات و کشتار نظامیان، کمیته‌ بین‌المللی صلیب سرخ هنوز اجازه‌ ورود به مناطق درگیری را پیدا نکرده است. روزنامه‌نگاران بسیاری یا کشته یا ناپدید شده‌اند. وضعیت بسیار خراب است. چهارده‌هزارنفر به ترکیه فرار کرده‌اند. این وضعیت را شما چه طور می‌بینید؟
 
بله، هر بعدی بخواهید نگاه کنید فاجعه غیرانسانی و تکان‌دهنده است. من نمی‌توانم هیچ توصیفی کنم یا فاجعه دیگری را شبیه این فاجعه بدانم. به خاطر این که مردم دست‌شان خالی‌ست.
 
آن مجموعه که به‌عنوان ارتش آزاد سوریه فعالیت می‌کنند، مجموعه‌ای از سربازان، افسران جزء و گاه، برخی افسران بلندپایه‌تر هستند که این‌ها از ارتش جدا می‌شوند، با مردم پیوند برقرار می‌کنند، ولی چون دست‌شان خالی‌ست، چون اسلحه‌شان به اندازه‌ سلاح دولت نیست، در نتیجه سرکوب و منکوب می‌شوند.
 
در بعضی نقاط وحشیانه با این‌ها رفتار شده، به گونه‌ای این‌ها را شکنجه و بعد اعدام کرده‌اند که… خب این در روحیه [افراد] تاثیر می‌گذارد. این است که موج فرار هم بیشتر شده. یعنی مردم، گزیری ندارند.
 
وقتی شما در ادلب، یا در شهر حما، یا در نقاط بیرون از شهرها، در روستاهای سوریه مشاهده می‌کنید که دولت با توپخانه و با تانک خانه‌های مردم را می‌کوبد، چه انتظاری می‌شود از مردم داشت.
 
در همین ۲۴ ساعت اخیر بیش از چهارهزار نفر به لبنان رفتند و هزاران نفر به اردن و ترکیه. به‌هرحال مجموعه این‌ها نشان می‌دهد که فاجعه بسیار ابعادش بزرگ است و اسباب تعجب فقط این است که جامعه جهانی به خاطر روشی که مثلا روسیه یا چین یا جمهوری اسلامی در پیش گرفته‌اند، چرا از اقدامات عاجلانه پرهیز می‌کند.
 
وضع در سوریه بسیار خطرناک است. عملاً تقسیم و تفکیک بر مبنای مذهب و طایفه‌ نژادی یا نژاد شروع شده و این بسیار خطرناک است برای آینده‌ سوریه و منطقه
 
به‌هرحال وضع در سوریه بسیار خطرناک است. عملاً تقسیم و تفکیک بر مبنای مذهب و طایفه‌ نژادی یا نژاد شروع شده و این بسیار خطرناک است برای آینده‌ی سوریه و منطقه. یعنی جنگ حیدر؛ نعمتی را در منطقه دامن خواهد زد.
 
در نهایت وضع اگر به همین صورت ادامه پیدا کند، منجر به تقسیم سوریه خواهد شد. رژیم اسد دارد می‌گوید که اگر تمام مردم هم کشته شوند، برایش مهم نیست و فقط می‌خواهد بماند و در برابر چنین رژیمی طبیعتاً اقداماتی مثل اعزام آقای کوفی‌ عنان یا مذاکرات فایده ندارد و باید اقدامات بسیار قاطعانه‌تر باشد.
 
وضعیت مخالفان و شورای ملی سوریه را چه طور می‌بینید؟ برخی کارشناسان اختلاف بین مخالفان را عامل اصلی ادامه‌ی این وضعیت در سوریه می‌دانند، شما چه‌طور؟

 
بله، البته و این به نظر من تجربه‌ و درسی‌ست برای اپوزیسیون کشورهای دیگر و به‌ویژه ایران. وقتی مخالفان آماده نبودند برای برخورد با چنین مسئله‌ای، چندماه طول کشید تا این‌ها توانستند یک زبان مشترک پیدا کنند و تشکیل شورا به نظر من یک اقدام بسیار مهم بود. ولی هم‌زمان با تشکیل شورا دولت هم که بی‌کار نمی‌نشیند.
 
رژیم سوریه شروع کرد یک مشت اپوزیسیون مصنوعی بسازد. یعنی این‌ها را جلو بیندازند و این‌ها بیآیند در کار شورا کارشکنی کنند. همین که سه نفر از اعضای شورا اخیراً استعفا داده‌اند، براثر تهدید بود.
 
خانواده‌های این‌ها تحت تهدید قرار می‌گیرند و اقدامات بسیار سنگینی علیه‌شان انجام می‌شود و این‌ها البته تأثیر می‌گذارد، چه در روحیه مبارزان و چه در ترکیب شورا در جهت دادن سیاست‌هایش.
 
رژیم اسد دارد می‌گوید که اگر تمام مردم هم کشته شوند، برایش مهم نیست و فقط می‌خواهد بماند و در برابر چنین رژیمی طبیعتاً اقداماتی مثل اعزام آقای کوفی‌ عنان یا مذاکرات فایده ندارد و باید اقدامات بسیار قاطعانه‌تر باشد
 
نکته‌ای که به نظرم باید به آن توجه کرد این است که امروز شورای ملی از جانب خیلی از دولتها به‌ویژه دولتهای عربی عملاً به رسمیت شناخته شده.
 
همین‌طور در سطح بین‌المللی دولتهای مثل فرانسه، بریتانیا یا ترکیه این‌ها حمایت خود را از شورا اعلام کرده‌اند. شورا در برابر یک دو راهی قرار گرفته است که خود این ‌مقداری لطمه می‌زند که آیا راه‌حل نظامی را تأیید کند یا نکند. مثلاً آقای برهان قلیون Borhan Ghalioun  رئیس شورای ملی سوریه ؛ که یک استاد برجسته است در فرانسه، ایشان مدتها تردید داشت.
 
ولی بالاخره گفت اگر راه‌حل سیاسی به نتیجه نرسد و آخرین راه‌حل  که کوفی عنان باشد،  نتواند باعث متوقف شدن قتل عام مردم سوریه شود، گزیری جز راه‌حل نظامی نیست و راه‌حل نظامی به‌منزله‌ مداخله‌ نیروهای غربی در سوریه نیست، بلکه این‌ها بیشتر معتقدند که باید یک پاساژ یا یک راهرو امن در ترکیه یا در نقطه‌ دیگر، برای رساندن مواد کمکی و همین طور اسلحه به ارتش آزاد سوریه فراهم کرد و بعد از آن منطقه‌ای را در سوریه – مثل لیبی که در بنغازی بودند-  در تصرف گیرند و در آن منطقه افراد ارتش آزاد مستقر شوند.
 
به‌هرحال گفت‌وگوها ادامه دارد. آقای کامرون نخست وزیر بریتانیا و پرزیدنت اوباما در این زمینه مذاکره کرده‌اند و این امیدواری وجود دارد که بعد از گفت‌وگوهایی هم که با آقای لاوروف وزیر خارجه روسیه شده، شاید بتوان تحولی را دید…
 
شما به مسئله‌ی روسیه اشاره کردید. روسها واقعاً چه می‌خواهند؟
 
روسها می‌گویند در لیبی و عراق سرشان را کلاه گذاشته‌اند؛ دو کشوری که بیشتر از سوریه که طبیعتاً آخرین پایگاه آنها در مدیترانه است و همین‌طور کشورهایی که سابقاً  جزو مناطق نفوذ اتحاد جماهیر شوروی بودند، از دستشان رفت و ضمن این که نگرانند سوریه را از دست بدهند، نگرانی بیشترشان متوجه ایران است. ایران امروز به حیاط‌خلوت روسیه تبدیل شده است.
 
هیچ‌گاه روسیه در صدوپنجاه سال اخیر به اندازه‌ امروز در ایران نفوذ نداشت. حضور روسیه در همه‌ زمینه‌ها هست، حتی تعیین کننده‌ سیاست خارجی ایران است. بنابراین از دست دادن جمهوری اسلامی برایشان بسیار سنگین خواهد بود و چون مطمئن‌اند که بعد از سرنگونی اسد نوبت سرنگونی آقای خامنه‌ای خواهد رسید، به همین دلیل ایستاده‌اند و چانه می‌زنند.
 
روس‌ها ضمن این که نگرانند سوریه را از دست بدهند، نگرانی بیشترشان متوجه ایران است. ایران امروز به حیاط‌خلوت روسیه تبدیل شده است. هیچگاه روسیه در صدوپنجاه سال اخیر به اندازه‌ امروز در ایران نفوذ نداشت
 
ولی در نهایت روس‌ها معامله‌گرند و همان‌طور که در طول تاریخ ثابت کرده‌اند، نه پای عبدالناصر ایستادند نه پای صدام حسین و نه پای متحدان اصلی‌شان در جهان عرب در یمن جنوبی سابق.
 
بنابراین می‌خواهم بگویم که روسها چه در هیات اتحاد شوروی و چه در هیات روسیه تزاری و امروز؛ روسیه پوتینی، معامله‌گرند و در نهایت مصالح‌شان را می‌خواهند و اگر امتیازات کافی به آنها داده شود و ضمانت‌هایی درباره‌ سوریه یا ایران آینده، در آن صورت روس‌ها تعدیل خواهند کرد.
 
چون امروز به منفورترین دولت در منطقه تبدیل شده‌اند و نمی‌خواهند چنین وضعی ادامه پیدا کند. مسلمانان روسیه به‌شدت با موضع‌گیری‌های دولت پوتین مخالفت کرده‌اند و این مخالفت‌ها به‌زودی گسترده‌تر خواهد شد. این است که من معتقدم روسها هم قابل تغییر هستند، روسها هم پذیرای تغییر خواهند بود. منتهی باید مبلغ امتیازات را بالا برد.
 
گفتید بسیاری از کشورهای عربی شورای ملی سوریه را به رسمیت شناخته‌اند. بسیاری از کشورهای غربی هم سفارت‌های خودشان را در دمشق بسته‌اند. هلند هم سفارت خودش را در دمشق بست. این چه تأثیری در اوضاع دیپلماتیک سوریه دارد؟
 
به نظر من تأثیرش بیشتر روانی‌ست. برای این که الان دولت سوریه چندان در اندیشه‌ وجهه  بین‌المللی‌ یا ارتباطات بین‌المللی‌اش نیست.
 
راه‌حل نظامی را در افق می‌بینم. یعنی چندان دور به نظر نمی‌رسد. با توجه به این که رژیم بشار اسد حاضر نیست از راه‌حل امنیتی، دست بکشد و سرانجام دنیا گزیری نخواهد داشت، جز این که یک راه‌حل نظامی را بپذیرد
 
 سوریه امروز در عزلت مطلق است، در محاصره است. تا زمانی هم که آقای خامنه‌ای پول به اسد می‌دهد، دولت جمهوری اسلامی نیرو و نفرات در اختیارش می‌گذارد و روسیه  اسلحه می‌دهد و حمایت می‌کند، چندان دل‌نگران رفتن سفیر هلند یا سفیر کشور دیگر اروپایی نیست.
 
ولی در درازمدت به‌هرحال این کشور در انزوای مطلق قرار می‌گیرد و این یک شمشیر دو لبه است. از یکطرف هم می‌تواند به ضرر مردم تمام شود.
 
یعنی نبودن ناظرانی که دست‌کم در چارچوب سفارت‌خانه‌ها شاهد جنایات رژیم خواهند بود. دیدید که سفیر آمریکا تا مدتها ماند، ولی زمانی دمشق را ترک کرد که جان خودش در خطر بود.
 
این سفارت‌خانه‌ها ممکن است همه‌شان هم ببندند. سفارت‌خانه‌های عربی الان تعطیل کرده‌‌اند و بیرون آمده‌اند. سعودی‌ها که سالها به‌عنوان حامیان رژیم سوریه بودند و تمام صورت‌حسابهای آنها را می‌پرداختند، این‌ها همه درها را به روی بشار اسد بسته‌اند. عملاً خواستار سرنگونی‌اش شده‌اند.
 
آقای نوری‌زاده پرسش پایانی‌ام و به کوتاهی این است که آیا شما احتمال دخالت ناتو را می‌دهید؟
 
در شرایط فعلی نه. ولی یک نوع راه‌حل نظامی را در افق می‌بینم. یعنی چندان دور به نظر نمی‌رسد. با توجه به این که رژیم بشار اسد حاضر نیست از راه‌حل امنیتی، که به توصیه آقای خامنه‌ای؛ به شدت دنبالش هست، دست بکشد و طبیعتا سرانجام دنیا گزیری نخواهد داشت، جز این که یک راه‌حل نظامی را بپذیرد.