دوست دارید دیگران درباره شما چه بدانند؟ سن، نژاد، جنسیت، وزن و قد یعنی همه آنچه در ظاهر شما نمایان است، برای دیگران قابل تشخیص است. اما آنچه دیگران نمی‌توانند حدس بزنند هویت‌های پنهانی شماست. دیگران نمی‌توانند از روی ظاهر حدس بزنند شما دچار چه بیماری‌هایی هستید، هویت جنسی‌تان چیست و از کدام ملیت هستید. با این حال ممکن است بتوانند عقاید مذهبی‌تان را حدس بزنند؛ البته اگر شما پوشش خاصی داشته باشید که بتوان آن را به عنوان نماد باورهای مذهبی درنظر گرفت.

در واقع بسیاری از مردم سعی می‌کنند بخش‌هایی از هویت خود را پنهان کنند. افراد معمولا به دلایل متفاوتی بخشی از هویت خود را پنهان می‌کنند. نگرانی از قضاوت و برداشت دیگران، ترس از طرد شدن و از دست دادن شبکه‌های اجتماعی یا نگرانی از دست دادن برخی از مزایای کاری و شغلی در صورت آشکار شدن هویت واقعی، دلایلی هستند که باعث می‌شوند افراد تمایلی به ابزار هویت خود نداشته باشند. در مواردی هم ممکن است افراد بخواهند بعضی از هویت‌های آشکار خود را پنهان کنند. مثلا اگر کسی احساس کند آشکار شدن سن‌ خوشایند نیست یا به نفع او نخواهد بود، آن را پنهان می‌کند.

هیچ دلیلی برای پنهان کردن هویت وجود ندارد جز اینکه بخواهید حریم خصوصی خود را حفظ کنید. به طور کلی شما هم مثل همه مردم اگر از هویتی شرم داشته باشید، آن را جز برای کسانی که به آنها بیشترین اعتماد را دارید، آشکار نمی‌کنید. بر اساس مطالعه جدید رابین برکلی و همکارانش در دانشگاه ایلینوی در سال ۲۰۱۹، افرادی که «شرم» مشهودی مانند سن، جنسیت، نژاد، کم‌توانی جسمی و غیره دارند، همواره «عیان» هستند. این مساله باعث می‌شود تا از پیش آماده شوند و تعاملاتی را که باعث می‌شود از گروه بیرون بمانند، مدیریت کنند. بر اساس این تحقیق، افراد با «شرم قابل پنهان کردن» مانند شرم داشتن بیماری‌های روحی، سوءپیشینه یا گرایش جنسیتی این امکان را دارند تا هویت خود را پنهان کنند و بتوانند در داخل گروه/ جمع مورد علاقه خود قرار بگیرند و به این ترتیب از عواقب بیرون ماندن از گروه در امان بمانند. 

اگر چیزی در هویت شما وجود دارد که دائما در تلاش برای پنهان کردن آن هستید، پس به خوبی می‌دانید که محافظت و مراقبت از آن چقدر کار طاقت‌فرسا و دشواری است. پنهان کردن هویت، شکلی از «کار عاطفی» است. این یعنی باید دائما تلاش کنید تا جایی که می‌شود متناسب و سازگار با بقیه باشید؛ چیزی که در نهایت منجر به احساس ناخوشایند بی‌‌هویتی می‌شود. اما ممکن است روزی تصمیم بگیرید هویت واقعی‌تان را نمایان کنید. شاید سال‌ها تلاش کرده باشید تا با رنگ کردن دائمی موها، جراحی پلاستیک، کانسیلر آرایشی و پوشیدن لباس‌های جوان‌‌تر سن واقعی خود را پنهان کنید و بر این عقیده بوده‌‌اید که این کار ارزشش را دارد چون آشکار شدن سن واقعی باعث می‌شود دیگران آگاهانه یا ناآگاهانه نسبت به شما تبعیض‌‌آمیز (سن‌گرایی) رفتار کنند. اما چه چیزی باعث می‌شود که ناگهان تصمیم‌ بگیرید که هویت خود را آشکار کنید؟ چه چیزی است که ارزشش را دارد؟ چگونه اعتراف می‌کنید که سن شما بیشتر از آن است که همیشه نشان داده‌اید؟

پژوهشگران  دانشگاه ایلینوی که بر روی نظریه «رویدادهای عاطفی» در محیط کار مطالعه می‌کنند، بر این باورند که عواطف نقش مهمی در نگرش و احساسات افراد و میزان مشارکت آنها در محیط کار دارد. پنهان کردن بخش‌هایی از هویت می‌تواند منجر به احساس افسردگی، انزوا و اضطراب شود و این مساله نه‌تنها کیفیت کار افراد را پایین می‌آورد بلکه برای سلامتی نیز مضر است. در فهرستی که این پژوهشگران از مجموعه هویت‌هایی که به دلیل شرم پنهان می‌مانند ارائه داده‌اند، بیماری صرع، بیماری‌های روانی، هویت جنسیتی، بارداری ،عضویت در یک گروه اقلیت مذهبی، نداشتن خانواده سنتی (مثلا والد مجرد)، داشتن سابقه کیفری و تجربه خشونت جنسی قرار دارند. کدام یک از این موارد به هویتی که شما پنهان کرده‌اید شبیه است؟ در چه شرایطی حاضر می‌شوید هویت خود را فاش کنید؟ فکر می‌کنید آشکار کردن هویت واقعی چه هزینه‌ای در پی خواهد داشت؟

مدل افشای هویتی که برکلی و همکارانش بنا نهاده‌اند، عواملی را بررسی می‌کند که منجر به انتخاب روش افشا می‌شود. در این مدل همچنین عواملی که در ادامه روند افشا دخیل هستند بررسی می‌شود و در نهایت به عواقب افشاگری هویت پرداخته می‌شود. فرسودگی عاطفی مرتبط با پنهان‌کاری، میزان تماس و درگیری شخص با احساساتش (هوش عاطفی) و اهمیت حس یکپارچگی عاطفی برای شخص عواملی هستند که منجر به انتخاب افشاگری هویت می‌شوند. البته اینکه چقدر احتمال دارد شما هویت خود را افشا کنید، به فرهنگ عاطفی رایج و اینکه آیا مجاز به ابراز احساسات واقعی‌تان هستید یا خیر بستگی دارد. سپس انتخاب می‌کنید که آیا باید هویت خود را جعل کنید («اقدامی غیر سطحی» که به معنای دگرگونی در احساسات خود برای برآورده کردن انتظارات محل کارتان)، یا باید به احساسات طبیعی خود اجازه بروز بدهید.

محققان همچنین بر این باورند که افرادی که نمی‌توانند به درستی عواطف و احساسات خود را مدیریت کنند یا زمینه را ناامن و ناخوشایند می‌بینند، بیشتر تمایل به پنهان کردن هویت خود دارند. ممکن است برای پرهیز از آشکار شدن هویت به دیگران درباره خودتان اطلاعات غلط بدهید، کاملا هویت خود را پنهان کنید یا مکالمه را به سمتی پیش ببرید که هویت واقعی‌تان آشکار نشود. اما زمانی که محیط پیرامون خود را مطلوب می‌بینید، در نهایت اجازه می‌دهید هویت واقعی‌تان لااقل برای افراد مورد اعتماد نمایان شود. افراد همچنین در فرهنگ‌ها و محیط‌هایی که به آنها اجازه می‌دهد تا احساسات فردی خود را بیان کنند و در محیطی که اعتبار بیشتری به فرد داده می‌شود به راحتی عواطف و احساسات خود را بیان می‌کنند. به این ترتیب شما در محیط کاری‌ای که به افراد امکان بیان احساسات داده می‌شود، راحت‌تر هویت خود را بیان می‌کنید.

 همانگونه که این محققان می‌گویند زمانی که افراد در محیط کاری امکان ابراز هویت واقعی خود را پیدا می‌کنند هم سازمان و هم خود فرد از منافع آن بهره‌ می‌برند. در این شرایط کارمندان شادتر هستند و افراد با یکدیگر سازگار و هماهنگ می‌شوند چرا که دانش کافی درباره یکدیگر به دست آورده‌اند. در مثال سن‌گرایی، زمانی که سن واقعی خودتان را به همکارانتان بگویید، آن دسته افرادی که به سن‌گرایی باور دارند می‌آموزند که باید دیدگاه‌های خود را بازنگری کنند. به عبارت دیگر، زمانی که افراد هویت‌های پنهان خود را آشکار می‌کنند همه از آن بهره خواهند برد. پذیرش هویت‌های پنهانی همچنین به افراد کمک می‌کند تا همه افراد برای ابراز هویت واقعی خود احساس امنیت کنند.

از خودتان بپرسید چه چیزی را پنهان می‌کنید؟ به این مساله فکر کنید که اگر اجازه بدهید هویت واقعی‌تان شناسایی شود، چه اتفاقی می‌افتد و اگر آنها را پنهان نگه دارید چه خواهد شد؟ تصور کنید که هویت شما آشکار شده است؛ اگر نظریه برکلی درست باشد آن وقت شما خوشحال‌تر خواهید بود، از کاری که انجام می‌دهید رضایت دارید، بیشتر درگیر روابط خود می‌شوید، کمتر دچار اضطراب و افسردگی می‌شوید، حمایت عاطفی بیشتری دریافت می‌کنید و اعتماد به نفس بالاتری خواهید داشت. بیان هویت واقعی یک اقدام چالش‌برانگیز است اما در نهایت خود باوری و رضایت شما را در پی خواهد داشت.