چنگیز شهوق یکی از چهرههای بهنام در میان نقاشان نوگرای ایرانی است. او نه تنها به خاطر نقاشیها و مجسمهسازیهایش بلکه به دلیل فعالیتهایش برای راهاندازی بینالهای نقاشی و مجسمهسازی در تهران تأثیر عمدهای بر جریان هنر مدرن ایران بر جای گذاشت.
چنگیز شهوق در سال ۱۳۱۲ در باکو متولد شد اما خانودهاش چند سال بعد به تهران مهاجرت کرد. او آموزش سفال و سرامیک و مجسمههای گلی را در هنرستان هنر آغاز کرد و پس از دریافت دیپلم از این هنرستان برای ادامه تحصیل وارد دانشکده هنرهای تزیینی شد، هرچند بعدها دانشکده را رها کرد. شهوق گفته بود که نمیتواند در دانشکده نفش بکشد و محیط آکادمیک بهدور از انتظارش بوده است.
سالهای دهه ۱۳۴۰ اوج شکوفایی چنگیز شهوق بود او با با نقاشیها و مجسمههایش در این دهه به ویژه به خاطر استفاده از مواد مختلف مثل فلز، پشمشیشه، سیمان، پلی استر و پلکسی گلاس تلاشش را برای به کارگیری خلاقانه و مدرن چنین عناصری به نمایش گذاشت.
چنگیز شهوق در دهه ۱۳۴۰ با سفر به ایتالیا و فرانسه و حضور در جوامع هنری این دو کشور شور و شوقش دو چندان شد و با جانی تازه فعالیتهایش را ادامه داد. او در بازگشت نمایشگاههای دوسالانه را به کمک مارکو گریگوریان و چند تن دیگر از هنرمندان بهنام آن روزها برپا کرد.
نصرتالله مسلمیان، نقاش درباره او و فعالیتهای او در این دوران گفته است: «ما امروز متوجه میشویم که شهوق از جمله اولین هنرمندان نوگرایی بود که سعی داشت مدرنیسم را مطرح کند، در حالیکه در فضای سنتی آن زمان ارائه آثار مدرن نیاز به خطر کردن داشت و هنرمند میبایست نسبت به اثر مدرنی که خلق میکرد ایمان میداشت و از آن دفاع میکرد. شهوق در زمان خود تلاش کرد راهی جدید برای نسل بعد از خود ایجاد کند، در حالیکه بسیاری از روشنفکران آن دوران با شهوق بیمهری کردند، از این رو شهوق همواره هنرمندی درونگرا بود. شهوق در جریان سفر به دیگر کشورها به اهمیت دوسالانهها در عرصه هنری پی برد و بعد از بازگشت به ایران با همراهی پرویز تناولی، مارکو گریگوریان و چند تن از هنرمندان دوسالانهها را در ایران راهاندازی کرد، به تبع آن هنرمندان بسیاری از طریق این دوسالانهها به جامعه هنری معرفی شدند.»
گذشته از تأثیر او برای راهاندازی دوسالانههای نقاشی و مجسمهسازی و تعلیم دانشجویان هنر در زمینههای متفاوت، آثار خود او از نمونههای قابل توجه هنر مدرن ایران بهشمار میآید.
شهوق با تجربههای متفاوت در دورهای به گفته خودش تحت تأثیر برانکوزی قرارگرفت اما از این تأثیرپذیری زود فاصله گرفت و بهعنوان هنرمندانی نوگرا و مدرن برای خلق آثار متفاوت و مدرن تلاش کرد.
منوچهر کلانتری درباره کارهای او نوشته است: «آثار چنگیز شهوق در آبستراکسیون هندسی (به تعبیر نقاشان دهههای ۳۰ و ۴۰ تاریخ فرنگی)، نقاشی محض، کانونبندیهای پنهان، حرکت سنجیده موتیف از کانون به اطراف یا گشتن حول محور کانون، از بالا نگریستن به سوژه یا دیدن سوژه در طیف تیره خیال، جهتگیری طرحها به سوی عمق هسته یا گریز از هسته، از مشخصههای بارز اثر هستند و از رنگ برای پوشاندن یا آرایش سوژه استفاده میشود، به نوعی که بیان مستقیم و جلوه واقعیتهای مأنوس از اثر گرفته شود. آبستراکسیون آزاد در تغییر زیرساختها و نمودهای نقاشی، نقشی مهم داشته است. در این سبک، آزاد بودن از جهات دید و رهایی از قید طرحهای بسته و هارمونی رنگ و ایماژپردازی، اساس کار است و رنگ به عنوان عنصری مهم در فرم نهایی در خدمت حساسیتهای غریزی نقاش قرار میگیرد.
چنگیز شهوق در سال ۱۳۷۵ بر اثر سکته قلبی در تهران درگذشت.