پس از هجده سال پیکار نفس‌گیر واشنگتن و ناتو برای مهار هراس‌افگنان در افغانستان، هنوز هم این کشور جایگاه «آکسفورد تروریست‌ها» را در جهان دارد. هزاران پیکارجو از بخش‌های مختلف جهان در کنار طالبان، داعش و القاعده، جنگ افغانستان را سنگین، امنیت منطقه و جهان را با خطر جدی روبرو ساخته‌اند. ولی آرین، روزنامه‌نگار آزاد «زمانه» در این گزارش، نقش جنگی و پشتیبانی این پیکارجویان خارجی را از آسیای مرکزی، جنوب آسیا و تا خاورمیانه، کشورهای اروپایی و افریقایی پژوهش کرده است. از هر سه جنگجوی طالب نیز، یکی آن را پیکارجویان خارجی در جنگ افغانستان می‌سازند. — نگارش این مقاله به دری است.

گروهی از اعضای دستگیرشده پاکستانی طالبان؛ کابل، ۵ ژانویه ۲۰۱۶ ــ عکس: WAKIL KOHSAR / AFP

یک شب سرد زمستانی؛ درپایگاه شوراب «بسشن» در هلمند، عملیاتی سازماندهی می‌شود. هیچ کس حتی نظامیان افغان که دراین عملیات سهیم بودند، به درستی نمی‎دانند که چه رخ خواهد داد. هدف اما به نظامیان امریکایی روشن بود؛ بازداشت و یا سرکوب چند فرمانده ارشد طالبان به شمول فرمانده نیروهای ویژه این گروه درجنوب افغانستان. نیروهای ویژه امریکایی، به تنهایی این عملیات را طرح‌ریزی کرده بودند و اما در پیشبرد آن، نیروهای ویژه بومی تا ۷۵ تن نقش داشتند. عملیات در ناوقت های شبِ ۲۶ فبروری ۲۰۱۸ میلادی، سر و سامان می‌گیرد؛ ازآماده‌گی‌ها و تدابیر سخت با ساز و برگ‌های سنگین نظامی، معلوم است که عملیات بزرگی در پیش گرفته شده است.

از هوا جنگنده‌ها، بالگردهای جنگی و هواپیماهای بی‌سرنشین امریکایی و از زمین نیروهای ویژه و کوماندوهای افغانستان با مشاوران امریکایی، روستایی را در قلب فعالیت‌گاه طالبان درولسوالی/ شهرستان گرشک درهلمند، درجنوب افغانستان نشانه می‌گیرند. سنگرهایی از طالبان محاصره می‌شوند. نزدیک به نیم ساعت نیروهای امریکایی ازهوا چندین پایگاه گروه طالبان را درروستای حیدرآباد گرشک، زیر رگبار می‌گیرند و پس از آن در زمین به نیروهای بومی دستور حمله می‌دهند. مرکزهایی از ساخت‌وساز ماین‌های کنارجاده و جلیقه‌های انتحاری طالبان نیز، در این‌جا بوده اند.

بامداد زود آن شب پیامی با یک عکس دریافتم؛ عکس مردی با لباس‌های محلی، دستار سیاه، ریش کوتاه بلوند/ بور و چهره پریشان‌حال و خسته. ازنخستین خبرنگارانی بودم که شاید پیش از مقام‌های ارشد دولت افغانستان، عکس آن مرد به من رسید. چون یکی از چهره‌های اصلی این ماموریت که در جریان خبرنگاری من از نبردهای هلمند از سال ۲۰۱۳ با من آشنا شده، این خبر را با یک عکس به من رساند. عکس از یک مرد آلمانی بود؛ کسی که تقریبآ شش سال درسنگرهای داغ جنگ درکنار طالبان، فعالیت کرده بود.

نام اصلی این مرد «توماس ک» و اما درمیان طالبان به نام عبدالودود، معروف بود.

این افسر ارتش افغانستان که نمی‌خواهد کیستی‌اش افشا شود، دراین گزارش به ما می‌گوید که توماس را می‌توان همچون یک مغز متفکر استخباراتی و نظامی طالبان درهلمند، شمرد. این طالب آلمانی از سازندگان نیروهای ویژه طالبان ازخطرناک‌ترین جنگجویان این گروه، نیز شناخته می‌شود.

توماس درماه آگست سال ۲۰۱۲ میلادی، از آلمان به کراچی پاکستان می‌رود و درست درهمان سال از راه پاکستان وارد خاک افغانستان، می‌شود. آن نظامی افغان، می‌گوید: او «توماس ک» از افراد عادی طالبان نبود؛ توماس با رهبری طالبان رابطه داشت. او یک شخص بسیار فعال و زیرک درمیان طالبان بود.”

هرچند ریشه حضور هراس‌افگنان [تروریست‌های] خارجی در جنگ افغانستان، برمی‌گردد به زمان جهاد مردم افغانستان در برابر اشغال شوروی و نظام‌های کمونیستی در این کشور، اما پس از پیروزی جهاد درافغانستان هم، این جنگجویان از کشور بیرون نشدند و درکنار طالبان در زمان حاکمیت این گروه و تا امروز ماندند. شش سال پیش گروه داعش نیز، با هم‌آغوشی جنگجویان خارجی درافغانستان، ظهور کرد.

طالبان از پیدایش تا حال، ستیزه‌جویان خارجی را در کنارشان داشته اند. عرب‌های وابسته به شبکه القاعده، از زمان جهاد در افغانستان مانده اند. پس از هجده سال نبرد سنگین دراین کشور، اکنون بار دیگر جنگجویان القاعده در بخش‌هایی از افغانستان، سربلند کرده اند. کسانی که بیشتر تمرکزشان نسبت به خاورمیانه به کشورهای آسیایی به ویژه جنوب آسیا است. امروز نیز، پیوند طالبان با شبکه القاعده ناگسستنی است.

عاصم عمر، رهبر شبکه القاعده درشبه قاره هند که هندی‌تبار پاکستانی بود، در یک عملیات نیروهای مسلح افغانستان درماه سپتامبر ۲۰۱۹ میلادی، در ولسوالی موسی قلعه ولایت هلمند، کشته شد. منابع ما می‌گویند که القاعده در ولایت‌های هلمند، کندهار، زابل، پکتیکا، فراه، غزنی، نیمروز و کنر، فعالیت دارند. در بخش‌هایی که طالبان و داعشیان به گونه گسترده فعال هستند و رابطه القاعده با این هر دو نیز خوب است.

دراین گزارش پهلوهای پنهان جنگ‌ها و پیکارجویان خارجی درافغاستان، از منابع معتبر در درون حکومت افغانستان، نیروهای امریکایی و بریتانیایی و از درون طالبان با استناد به مدرک‌ها، موشگافی شده است.

اسرار این جنگ بهتر از دیگران بر امریکاییان، روشن بوده است. کسانی که درمهم‌ترین ماموریت جنگی بر ضد طالبان، القاعده و داعش در ۱۸ سال پسین، نقش اساسی درافغانستان داشته اند.

لورینس سیلین، یکی ازافسران ارشد بازنشسته جنگ‌های افغانستان و عراق است، پژوهش‌های زیادی در پیوند به حضور و نقش جنگجویان خارجی هراس‌افگنان درافغانستان و به ویژه نقش ارتش و جنگجویان پاکستان، داشته است. سیلین یک متخصص فن‌آوری اطلاعاتی «آی تی» است و در بخش اطلاعات مربوط به جنگ امریکا درافغانستان نیز، تخصص دارد. این نظامی کهنه‌کار امریکا، در این گزارش به ما می‌گوید که خارجیان زیادی از کشورهای مختلف جهان در کنار طالبان می‌جنگند.

لورینس سیلین، افسر پیشین امریکا در جنگ افغانستان و عراق، می‌گوید: جنگجویان خارجی زیادی برای طالبان، داعشیان و القاعده می‌جنگند. عرب‌ها، چچنی‌ها، اروپایی‌ها، از کشورهای آسیای مرکزی، هندی‌ها و از بسیار کشورهای دیگر. ترک‌ها و ایرانی‌ها نیز با طالبان و داعش استند، اما شمار پاکستانیان در جنگ افغانستان بسیار است. ایران در غرب افغانستان یک گروه طالبان را دارد.”

توماس در هنگام فرار به چنگ نیروهای ویژه افغانستان می‌افتد و اما پس از آن‌که به پایگاه شوراب/بسشن، منتقل می‌شوند، نیروهای امریکایی او را با خودشان نگه می‌دارند. بر بنیاد گفته‌های آن افسر ارشد نیروهای ویژه کشور، این چهره مهم آلمانی طالبان، به زبان پشتو نیز تا اندازه‌یی بلدیت داشته است.

نیروهای بومی، توماس ک را درهنگام بازداشت، لت‌وکوب نیز کرده بودند؛ زیرا توماس، خودش را گنگ معرفی کرده بود و از همین رو تا بر سر گپ آوردن، می‌زنندش می‌کنند [شکنجه جسمی]. این مرد، بارها نیز تلاش کرده بود تا در جریان عملیات و بازرسی روستا، از چنگ نیروهای افغان بگریزد. توماس، مشاور نظامی ملا ناصر، فرمانده نیروهای ویژه / قطعه سرخ طالبان در هلمند نیزبود.

توماس درپولند زاده شده است و اما بزرگ شده آلمان، است. او نوجوانی پرماجرایی داشته‌. چنانکه خودش دردادگاهی درشهردوسلدورف آلمان گفته است، در نوجوانی هنگامی که ۱۶ ساله بود، پدرش را از دست می‌دهد. این طالب آلمانی، پس از آن مسلمان می‌شود و اما به علت بیماری روانی و ناتوانی جسمی، از خدمت در ارتش آلمان نیز معاف می‌شود. مکتب را هم کامل نکرده است.

توماس در یک نهاد خیریه مسلمانان در شهر «فورم» آلمان، شکار کسانی می‌شود که برای گروه‌های هراس‌افگن در آلمان، فعالیت می‌‌کنند. سرانجام توماس، تصمیم می‌گیرد که برای پیشبرد فعالیت‌های بنیاد‌گرایانه و هراس‌افگنانه، بی‌هیچ چالشی به پاکستان برود.

منابع ما در نیروهای ویژه افغانستان، می‌گویند که توماس کارهای سازنده برای طالبان کرده است. در جایی که این طالبان آلمانی در هلمند بازداشت شده بود، از قرارگاه‌های نیروهای ویژه طالبان است. نیروهای ویژه طالبان، خطرناک‌ترین و آب‌دیده‌ترین پیکارجویان این گروه استند و ماموریت‌های جنگی‌شان را نیز درست همانند کوماندوها، به پیش می‌برند.

نیروهای دولتی تا گرفتاری توماس، جنگ نفس‌گیری با طالبان در روستای حیدرآباد گرشک داشتند؛ جایی که از چهارسال بدینسو به گونه کامل ازسوی طالبان، اداره می‌شود.

در زیر نقشه‌ ورودی نیروهای خارجی متحد با طالبان را می‌بینید*:

۲۰۰۰۰ جنگجوی خارجی طالبان

بر اساس پژوهش ما، شمار جنگجویان طالب در افغانستان از ۶۰ هزار تا ۱۰۰ هزارتن می‌رسد که از هر سه طالب یک جنگجوی آن شهروند خارجی است. بیشترین جنگجویان این گروه را در میان خارجیان، پاکستانیان و پس از آنان پیکارجویان کشورهای آسیای میانه می‌سازند. جنگجویان اروپایی تعدادشان انگشت‌شمار است.

تعداد جنگجویان طالب درحال تغییر است، زیرا در فصل سرما از شمار این پیکارجویان کاسته می‌شود و در بهار و تابستان که فصل جنگ افغانستان است و با تعطیلی‌های مدارس دینی در پاکستان، شمار این جنگجویان به بالاترین رقم درمیدان‌های نبرد می‌رسد. یک شمار جنگجویان خارجی طالبان، تنها برای پیشبرد عملیات‌ها از پاکستان به افغانستان می‌آیند و با پایان ماموریت به لانه‌های‌شان برمی‌گردند.

لورینس سیلین، نظامی ارشد بازنشسته امریکایی، می‌گوید که پاکستانیان به‌مثابه بازوان پر قدرت طالبان در جنگ افغانستان، عمل کرده اند و این نبرد ریشه از پاکستان و از مدرسه‌های دینی این کشور، می‌گیرد. آقای سیلین، در جنگ‌های عراق، افغانستان و درجنوب افریقا نیز، تجربه ماموریت‌های پیچیده را داشته است.

یافته‌های این نظامی کهنه‌کار امریکایی از جنگ افغانستان، نشان می‌دهند که نظامیان پاکستانی دست بلندی در این جنگ داشته اند و از طالبان همچون نیروهای نیابتی، استفاده برده اند.

لورینس سیلین می‌‌گوید: اینان «طالبان» همه‌شان افغان نیستند. معمولآ خارجی‌ها از پاکستان به افغانستان می‌آیند.”

در این پژوهش، هر گروه هراس‌افگن خارجی در افغانستان، علیحده به بررسی گرفته شده است. درجنگ این کشور ۲۰ گروه هراس‌افگن خارجی و از ۱۸ کشور با طالبان و داعش، هم‌آغوشی جنگ دارند. بزرگترین شمار این جنگجویان اعضای گروه‌هایی استند که از دیرزمانی در افغانستان آشنایی و نقش پا داشته اند؛ گروه‌هایی به شمول القاعده از زمان جهاد و پس از آن تا حکومت طالبان «۲۰۰۱» و در ۱۸ سال پسین.

 نقش اساسی پیکارجویان خارجی درجنگ افغانستان

پیکارجویان خارجی درافغانستان، نقش‌های اساسی در بلند بردن مهارت‌های جنگی و استخباراتی، آموزش‌های نظامی، ساخت‌و‌ساز بمب‌ها و ماین‌ها را نیز به طالبان، داشته اند.

برخی از فرماندهان ارشد پیشین طالبان نیز، در این گزارش پذیرفته اند که جنگجویان خارجی نقش گسترده در میدان‌های جنگ افغانستان در کنار طالبان، داشته اند. یک فرمانده پیشین طالبان که می‌خواهد نامی ازش در این گزارش برده نشود، می‌گوید که پاکستانیان نقش سازنده در این جنگ داشته اند. این فرمانده پیشن طالبان که میانه نزدیک با دفتر سیاسی طالبان در قطر نیز دارد، می‌گوید که با گرم گرفتن گفت‌وگوهای صلح میان امریکاییان و طالبان، پیکارجویان خارجی از این کار ناخشنود شده اند.

این فرمانده پیشین طالبان، نقش رهبری‌کننده در چند جبهه جنگ افغانستان از سال ۱۹۹۶ تا ۲۰۰۱ میلادی و پس ازآن تا سال ۲۰۰۴ میلادی تا هنگامی که به دلایل نامعلومی درپاکستان بازداشت شد، درکنار طالبان بر ضد نیروهای خارجی و دولت افغانستان، داشت. این مرد، نزدیک به پنج سال تا ۲۰۰۹ میلادی، در بند نیروهای امریکایی در افغانستان بود و اما با سپرده‌شدنش به دولت افغانستان، از سوی حامد کرزی رییس‌جمهور پیشین افغانستان، با چند فرمانده دیگر طالبان آزاد شد.

این فرمانده پیشین گروه طالبان، می‌گوید: “طالبان افغان با طالبان پاکستانی و دیگر خارجی‌ها یک رابطه بسیار نزدیک داشته اند، اکنون اما، بعضی از آنان با داعش، پیوسته اند.”

توماس نیز، پیشینه فعالیت در پاکستان و با شبکه حقانی، دارد. این مرد آلمانی، پس از آشنایی با گروه طالبان درپاکستان، به هلمند آمده بود. شبکه حقانی از خطرناک‌ترین گروه‌های هراس‌افگن شناخته شده است که خونین‌ترین حمله‌ها را در افغانستان، داشته است.

اداره پولیس جنایی آلمان در پایان سال ۲۰۱۴ میلادی، در پیوند به این مرد هشدار داده بود. نماینده‌گی ملل متحد در کابل، تهدید‌های برخاسته از توماس را هم همگانی ساخته بود که: توماس ک، یک شهروند آلمانی حمله‌یی را در کابل، احتمالآ بر یک نهاد بین‌المللی، طرح‌ریزی کرده است.”

بر اساس پژوهش ما، توماس ک، از مشاوران مهم نظامی طالبان در جنوب کشور بود. آن افسر ویژه ارتش افغانستان که در بازداشت توماس نقش اساسی داشت، سال‌های درازی است که در بخش‌های جنگ‌زده افغانستان و در هلمند، فعالیت داشته است. او از خوب و بد طالبان و از حضور افراد این گروه در هلمند نیز، بهتر آگاهی دارد. این مرد، در بزرگترین جنگ‌ها در هلمند، نقش سازنده‌ای در سرکوب طالبان و دیگر هراس‌افگنان داشته است.

یک افسر نیروهای ویژه ارتش افغانستان می‌‌گوید: “توماس ک، از کسانی بود که رازهای عملیاتی ما را با طالبان، شریک می‌ساخت. او به یک مخابره ویژه ما دست یافته بود و هر معلوماتی را که درباره چگونگی عملیات‌ها و حمله‌های‌مان با مشاوران امریکایی شریک می‌کردیم، توماس آن را شنود می‌کرد و پس از تحلیل و بررسی اوضاع، به طالبان می‌گفت که یا بر ما حمله بکنند یا این که توان ایستاده‌گی را ندارند و از ساحه باید بیرون شوند. توماس، بیشتر مصروف سروسامان بخشیدن جنگ‌های قطعه سرخ/ نیروهای ویژه طالبان بود، نه از طالبان عادی…”

 نقش پیکارجویانی پاکستانی

قطع رابطه با گروه‌های هراس‌افگن خارجی، از شرط‌های اساسی صلح با طالبان است. فرمانده پیشین طالبان نیز، می‌گوید که این شرط سبب شده‌است تا جنگجویان خارجی از طالبان ببرند و با داعشیان و دیگر گروه‌های ضد آرامش در افغانستان یکجا شوند تا تنور جنگ افغانستان را گرم نگه بدارند. بنیاد اختلاف‌ها و چند دسته‌گی در میان طالبان، پس از مرگ ملاعمر، بنیان‌گذار امارت اسلامی طالبان در کشور، به وجود آمده است. طالبان در بخش‌هایی از ولایت‌های زابل، هلمند و هرات، به جان خود نیز افتاده اند.

منابع ما در نهادهای امنیتی و استخباراتی افغانستان و نیز در میان افراد نزدیک به طالبان، می‌گویند که دلیل پیوستن یک بخش مهم طالبان پاکستانی با داعش، اختلاف بر سر رهبری آنان بوده است: مثلآ حافظ سعید، نخستین رهبر شاخه خراسان داعش درافغانستان، از اروکزی ایجنسی پاکستان از افراد کلیدی تحریک طالبان پاکستانی، بود. حافظ سعید، می‌خواست که پس از کشته‌شدن حکیم‌الله محسود و بیت‌الله محسود، رهبران پیشین تحریک طالبان پاکستانی، رهبری این گروه را بر عهده بگیرد، و اما این کار که نشد با جدایی از طالبان پاکستانی، به داعش بیعت کرد. حافظ سعید، در ماه آگست ۲۰۱۶ میلادی، در ولسوالی اچین ننگرهار در نزدیکی‌های مرز با پاکستان در خاک افغانستان، کشته شد.

تنها ستیزه‌جویان افراطی پاکستان نه، در مواردی نقش پای نظامیان پاکستانی نیز در میدان‌های جنگ کشور، دیده شده است. حضور نظامیان پاکستانی در جنگ هلمند، بیشتر از هر جای دیگری مشهود بوده است. منابع ما در وزارت دفاع و امنیت ملی افغانستان، پرده برداشته اند که نظامیان پاکستانی جنگ‌های بزرگ طالبان را در جنوب و شرق افغانستان، رهبری می‌کرده اند؛ جنگ‌هایی را به ویژه در هلمند، ننگرهار و کنر…

محمد یوسف، فرمانده پیشین ولسوالی ناری کنر در شرق افغانستان، به ما می‌گوید که نقش نظامیان پاکستانی در نبردهای طالبان در کنر، برجسته بوده است. فرمانده یوسف می‌گوید: “ما همواره و مستقیمآ با استخبارات و نظامیان پاکستانی، درگیر جنگ هستیم. دیگران «طالبان» دست‌بوسان آنان استند.”

در این میان، یک افسر پیشین نیروهای بریتانیایی نیز در این گزارش، می‌گوید که نقش جنگجویان پاکستانی به ویژه درجنگ هلمند در جنوب افغانستان، گسترده بوده است. مایک مارتین که دوبار در سال‌های ۲۰۰۸ و ۲۰۱۲ میلادی در هلمند ماموریت داشت، تاکید می‌ورزد که جنگجویان پاکستانی و دیگر خارجی‌ها، از راه وزیرستان برای پیشبرد نبردها به جنوب افغانستان می‌آمدند و از همین راه برمی‌گشتند.

مایک مارتین، از مشاوران کلیدی نیروهای بریتانیایی، در دو دوره ماموریت‌اش در هلمند بود. نویسنده چند کتابی درباره جنگ افغانستان نیز است. کتاب “An Intimate War” روایت‌های جنگ هلمند را از سال‌های ۱۹۷۸ تا ۲۰۱۲ میلادی تا پایان آخرین ماموریت‌اش در این ولایت، نوشته است.

مایک مارتین می‌گوید که تا سال ۲۰۰۶ میلادی، نقش نظامیان پاکستانی در جنگ هلمند برجسته بود و اما پس از آن و با افزایش سربازان بریتانیایی و امریکایی در این ولایت، جلو آنان گرفته شد. زیرا آنان می‌دانستند که حضورشان در هلمند در موجودیت این نیروها، بر روابط لندن و اسلام‌آباد اثر خواهد گذاشت. مارتین به این باور است که با پایان ماموریت نیروهای بریتانیایی در هلمند، ممکن است نظامیان پاکستانی دوباره در جنگ این ولایت در کنار طالبان، نقش بازی بکنند.

به گفته افسر پیشین نیروهای بریتانایی، اکثرآ جنگجویان طالبان در هلمند، پاکستانی‌ها استند: “در سال‌هایی که من در هلمند ماموریت داشتم، هیچ پیکارجوی دیگر «خارجی» را به غیر از پاکستانی‌ها و بعضی هم ایرانی‌ها، ندیدم.”

بر اساس پژوهش ما، در سرتاسر پاکستان، بیش از ۱۵۰ هزار مدرسه دینی فعالیت می‌کند. بیشتر این مدرسه‌ها زیر نام تعلیمات اسلامی، مشغول تدریس بنیادگرایی و گسترش خشونت‌ها استند و از این میان تنها ۲۵ هزار مدرسه به گونه رسمی در این کشور، ثبت شده‌است. از این میان، در بیش از ۲۵۰۰ مدرسه در پاکستان بیشتر کسانی آموزش می‌بینند که به جنگ افغانستان فرستاده می‌شوند.

دراین مدرسه‌ها ۵۱ گروه بنیادگرا نقش برجسته در ترویج تندروی دارند. گروه‌هایی که با تعطیلی‌های بهاری و تابستانی این مدرسه‌ها، دانشجویان را سرباز میدان‌های جنگ افغانستان می‌سازند.

پیکارجویان پاکستانی، در بیشتر جنگ‌های طالبان در افغانستان، نقش داشته اند. حضور این جنگجویان در حمله‌ها بر شهرهای کندز، غزنی و فراه نیز برجسته بوده اند. در جنگ‌هایی که باعث سقوط شهر غزنی در اکتوبر ۲۰۱۸ میلادی شد، اجساد زیادی از جنگجویان پاکستانی در میدان‌های نبرد ماندند. منابع ما از کشته‌شدن چهل پاکستانی در این جنگ، پرده برداشته اند.

گروهی از اعضای دستگیرشده پاکستانی طالبان؛ کابل، ۵ ژانویه ۲۰۱۶ ــ عکس: WAKIL KOHSAR / AFP

ایران نیز بی‌مداخله در جنگ افغانستان نبوده است

ایران اما همزمان یک جنگ پیچیده استخباراتی را درجنوب و غرب افغانستان به ویژه درهلمند، به راه انداخته است. بخشی از مشکل جدی ایران بر سر آب دریای هلمند بوده است؛ چیزی که سالانه بین ۲,۵ تا ۳ میلیارد مترمکعب آب دریای هیرمند، به ایران سرازیر می‌شده‌است. اما با ایجاد بندهای آب‌گردان در مسیر دریاهایی که آب آن‌ها به ایران می‌رفت، کم‌آبی در بخش‌هایی از شرق ایران به بار آمده است.

مایک مارتین، افسر پیشین بریتانیایی در هلمند می‌گوید که پیکارجویان ایرانی به گونه مستقیم درمیدان‌های جنگ هلمند فعال نبوده اند و اما ایران دربرآورده شدن اهداف‌اش از طالبان استفاده می‌برده است. این نظامی کهنه‌کار بریتانیایی، به این باور است که ایران با فراهم‌ساختن پول و جنگ‌افزار به طالبان، جنگ‌افروزی می‌کرده است و مانع فعالیت بند کجکی نیز در هلمند می‌شده است.

مایک مارتین می‌‌گوید: “در هلمند کارمندان استخباراتی ایران، بسیار فعال بوده اند. ماموران استخباراتی ایران، در واقع هر دوماه یک ‌بار می‌‌آمدند. آنان در ولسوالی‌های کجکی، گرمسیر، نوزاد، واشیر و در مارجه ظاهر می‌شدند.”

در مسیر رودخانه هیرمند، فعالیت‌های طالبان گسترده است. منابع آگاه در وزارت انرژی و آب افغانستان می‌گویند که آب رودخانه هیرمند، از عوامل مهمی بوده است که ایران همواره می‌خواسته است تا با پشتیبانی از گروه طالبان، مانع ایجاد بندهای آب‌گردان در خاک افغانستان دراین مسیر شود.

در سال ۲۰۱۷ میلادی، در نشستی در تهران نیز مقام‌های ارشد ایرانی، به هیات افغانستان هشدار می‌دهند که اگر کابل به خواست تهران در پیوند به آب هیرمند موافقت نکند، ایران به زبان دیگری با افغانستان حرف خواهد زد. منابع ما از این نشست پرده برمی‌دارند که مقام‌های ایرانی، هیات افغانستان را که در راس آن یک عضو ارشد شورای امنیت ملی افغانستان بود، تهدید می‌‌کنند که اگر حکومت افغانستان در این زمینه همکاری نکند، ایران برای برآورده‌شدن اهداف‌اش بر سر آب با طالبان کنار خواهد آمد.

وزیر پیشین انرژی و آب افغانستان، که اکنون مشاور ارشد داکتر عبدالله، رییس اجراییه حکومت افغانستان است، در این گزارش، ایران را تهدید جدی در برابر منابع آبی کشور برمی‌شمارد.

علی احمد عثمانی، وزیر پیشین انرژی و آب افغانستان: “فشارهای نظامی و سیاسی بر حکومت ما تحمیل می‌شد. در یکی از مذاکرات ابزارنگر در تهران میان ایران و افغانستان، هیات ما توسط مذاکره‌کننده ایرانی تهدید شده بود. جانب ایران گفته بود که اگر در بخش آب با ما توافق نکنید، ما ناگزیر هستیم که با طالبان همکاری کنیم، بخاطری که حکومت آینده را تشکیل می‌دهند.”

درمعاهده سال ۱۳۵۱ هجری خورشیدی، حقآبه ایران از هیرمند ۸۲۰ ملیون متر مکعب آب در سال مشخص است و اما تا ۳ میلیارد مترمکعب آب نیز در سال ایران از آب هیرمند، استفاده برده است. در سال‌های پسین اما، ساخت‌و‌ساز بندهای آب‌گردان در خاک افغانستان، ایران را سخت به چالش گرفته است. از همین‌رو، ایران دست به کارهایی می‌زده‌است تا مانع این سدها شود.

جنگجویان اروپایی طالبان

جنگجویان اروپایی نیز، سهم‌شان را در جنگ هلمند در کنار طالبان، ادا کرده اند. آن یکی از این جنگجویان، توماس ک است. مردی که ازویژه‌‌گی های منحصربه فرد در آموزش‌های پیشمرگان طالب و مشورت دهی‌های رهبران و فرماندهان جنگی طالبان داشت. توماس، همراه با سه فرمانده ارشد گروه طالبان بازداشت شده است؛ از روستای حیدرآباد ولسوالی گرشک درقلب فعالیت‌گاه طالبان…

ازتوماس ک، مغرمتفکر تبلیغاتی طالبان نیز، نامبرده می‌شود. این مرد، در دادگاه نیز گفته‌ است که می‌خواست مستندی را از جریان حملات طالبان، بسازد. توماس، در این کاربا دو برادر به نام‌‌های یاسین و منیر چوکا، آلمانی‌های مراکشی‌تبار که در پخش تبلیغات جهاد شهره استند، در بخش‌های مرزی افغانستان و پاکستان، برای فعالیت سر می‌کشند.

توماس و برادران چوکا، کار تصویربرداری این مستند را در تابستان سال ۲۰۱۴ آغاز کردند. توماس در این مستند، موشکی را بر یک پایگاه ارتش افغانستان، شلیک می‌‌کند و اما به گفته خودش، خم‌پاره اش به هدف نمی‌رسد. بر بنیاد اطلاعات دادگاه، یاسین و منیرچوکا، بعدتر به سوریه می‌‌روند که گفته می‌شود یاسین در سال ۲۰۱۵ در ایران کشته شده است و از سرنوشت منیراما، تاهنوز خبری نیست.

توماس ک، دردادگاه پذیرفته‌ است که همچون یک فرد عادی با طالبان همکاری داشت. آن افسر ویژه ارتش افغانستان اما که در بازداشت این مرد نقش داشت، می‌گوید که توماس از جایگاه بلندی درمیان رهبری گروه طالبان درجنوب افغانستان به ویژه درهلمند، برخوردار بود.

طالبان اروپایی بیش از نقش جنگی، نقش تبلیغی و تلاش برای تامین ارتباطات میان طالبان و دیگر سازمان‌های تروریستی به‌ویژه اروپایی‌ها داشته‌اند. اما نقش جنگی برخی از شهروندان اروپایی را که با طالبان در سال‌های پسین پیوسته اند، نیز نمی‌شود نادیده گرفت. آنان نقش سازنده‌ای در میدان‌های جنگ افغانستان و در طرح‌ریزی عملیات‌ها داشته اند.

محمد شفیق همدم، مشاور پیشین ناتو در افغانستان، در این گزارش نقش جنگجویان اروپایی را نسبت به دیگر جنگجویان خارجی درمیدان‌های جنگ افغانستان، نگران‌کننده می‌داند. آقای همدم، می‌گوید که ناتو نیز از نقش اروپایی ها در صفوف طالبان و داعشیان در افغانستان، خشم‌گین بوده است.

محمد شفیق همدم، مشاور پیشین ناتو در افغانستان، می‌گوید: “روابط اروپایی‌ها با طالبان و داعشیان، دوگونه است: یکی این‌که می‌آیند و مستقیم می‌جنگند و دوم رابطه غیرمستقیم دارند. مثلآ در بسیاری از موارد کسانی که عامل حمله ها در اروپا و امریکا بوده اند، از طریق انترنیت و ویدیوها، تحت تاثیر داعش، القاعده و طالبان قرار گرفته بوده اند. این گروه‌ها، با فرستادن ویدیوها از خشونت‌های‌شان، افرادی را که در اروپا زیر نظر دارند، شستشوی مغزی می‌کنند.”

توماس ک. در یک عملیات ویژه بازداشت شد. نیروهای امریکایی این طالب آلمانی را برای چند هفته یی در پایگاه نظامی بگرام نگه داشتند. پایگاه نظامی بگرام از بزرگ‌ترین و مهم‌ترین پایگاه‌های نظامی امریکاییان در افغانستان است. جایی‌که نیروهای امریکایی پس از گوانتانامو، بزرگ‌ترین و خطرناک‌ترین هراس‌افگنان را نیز درهمین جا، نگه می‌داشته اند. تحقیقات نخستین از توماس نیز، در زندان بگرام انجام شده بود و اما پس از آن به آلمانی‌ها سپرده شد تا در داخل آلمان به کیفر برسد.

ذبیح الله مجاهد، سخنگوی طالبان اما دراین گزارش می‌گوید که جنگجویان خارجی به ویژه عرب‌ها، از زمان جهاد در افغانستان، به این گروه به میراث مانده بودند. به گفته این سخنگوی طالبان، پس ازآن که نبردها در کشورهای عربی آغاز شد، بسیاری از آنان برای نبرد به کشورهای‌شان برگشتند. شهروندانی از عراق، سوریه، لیبیا و دیگر کشورهای عربی…

درجریان پژوهش این گزارش اما، نواری به دست ما رسید که از حضور جنگجویان تازه‌نفس خارجی در کنار طالبان در ولایت جوزجان در شمال افغانستان، پرده برمی‌داشت. این جنگجویان، اغلب جوانان بودند. از کشورهای آسیای میانه به ویژه ازتاجیکستان و اوزبیکستان. یک فرمانده طالبان افغان از آنان در یک منطقه مسکونی، به گرمی استقبال می‌کند.

این نوار از سال ۲۰۱۸ میلادی است و اما برخلاف حرف‌های ذبیح الله مجاهد، سخنگوی طالبان، اینان کسانی بودند که برای دوام جنگ طالبان آمده بودند.


تصویر بالا دو صحنه از ویدئوی مربوط به حضور و غیاب اعضای خارجی طالبان را نشان می‌دهد. زمانه به علت آشکاربودن چهره چند کودک این محل در ویدئو از انتشار آن معذور است. در زیر می‌توانید صدای این ویدئو را بشنوید:

در این نوار تصویری دیده می‌شود که فرمانده طالبان، فهرستی از نام‌های این جنگجویان و نام کشورهای آنان را از پیش در اختیار داشته است. دراین نوار چند کودک نیز در میان این مردان به چشم می‌خورد. ظاهرآ این نوار حضور طالبان را با این یاران خارجی‌شان در ولسوالی درزاب جوزجان در شمال افغانستان نشان می‌دهد. در میان این جنگجویان از یک پیکارجوی فرانسوی نیز به‌نام «ابومریم» یاد می‌شود. از جنگجویانی از اندونیزیا و ترکیه نیز در میان این ستیزه‌جویان نام برده می‌شود.

ذبیح الله مجاهد، سخنگوی گروه طالبان می‌گوید: “سال قبل هنگامی که مشکلات ما با داعش درشمال افغانستان در جوزجان پیدا شد، ما تعدادی از افراد داعش را که از اوزبیکستان و تاجیکستان بودند، دستگیر کردیم و تعدادی را هم امریکایی‌ها و حکومت افغانستان، نجات داد. اما در جنگ غزنی که ادعا شد طالبان پاکستانی کشته شده بودند، دروغ بود. از گذشته مهاجران افغان که در پاکستان زندگی می‌کنند، طبعآ آنان کارت مهاجرت دارند و به این معنی نیست که شهروندان پاکستان استند.”

در آلمان اما دادگاه بر خلاف انتظار نظامیان افغان حکم کرد. دادگاه عالی شهر دوسلدورف، در ماه دسامبر سال ۲۰۱۸ میلادی، توماس را به شش سال زندان محکوم به مجازات کرد. قاضی نیز گفت که: “ما شما را به عنوان یک تروریست برجسته نمی‌بینیم، اما شما کسی هم نیستید که خس‌دزد** باشید.”

توماس مدتی را با شبکه حقانی، نیز در ساحه زیر حاکمیت طالبان گذرانده است. این طالب آلمانی، به دست داشتن در حمله انتحاری بر سفارت آلمان نیزمتهم شده بود، اما این اتهام در دادگاه ثابت نشد. این حمله که به روز ۳۱ ماه می ۲۰۱۷  درکابل رخ داد، بیش از ۱۵۰ کشته و ۴۰۰ زخمی برجا گذاشت.

سازمان اطلاعاتی ارتش آلمان، از احتمال وقوع آن از پیش آگاهی داشت و یافته‌هایش را هم با استخبارات افغانستان ۶ روز پیش از این رویداد، شریک ساخته بود. امنیت ملی افغانستان ۶ ماه پس از وقوع این حمله خونین، از بازداشت ۳ تن از سازماندهنده‌گان این رویداد که وابسته به شبکه حقانی بودند، خبر داد.

ذبیح الله مجاهد، سخنگوی طالبان اما می‌گوید که توماس، هیچ نقشی درمیان طالبان نداشته است. در حالی که توماس در دادگاه پیوندش را با طالبان پذیرفته است و گفته که می‌خواست بر یک کاروان نیروهای امریکایی نیز حمله انتحاری بکند؛ چیزی که به گفته خودش موفق به این کار نشد.

ذبیح‌الله مجاهد می‌گوید: “توماس زندگی شخصی خودش را به حیث یک مهاجر داشت و در بخش نظامی ما فعال نبود. ما زمانی آگاه شدیم که بازداشت شده بود. شاید اصلآ شخص نظامی نباشد و هیچ آموزش نظامی ندیده باشد.”

کدام گروه‌ها مشمول جنگجویان خارجی طالبان استند؟

پاکستان

▪️لشکرطیبه: ازبزرگترین سازمان‌های هراس‌افگن در جنوب آسیا است و در خاک پاکستان فعالیت دارد. این لشکردرسال ۱۹۹۰ میلادی، ازسوی سازمان استخبارات نظامی پاکستان «آی ایس آی» برضد هند و برای آزادسازی کشمیر، بنیان گذاری شده است. مقر اصلی این گروه در پنجاب پاکستان است.

مراکز لشکر طیبه در کشمیر، سیالکوت و در کراچی پاکستان قراردارد. این گروه درافغانستان و درهند، به هراس‌افگنی دست می‌زند و در جنگ‌های طالبان نیز نقش فعال دارد. بر اساس پژوهش ما، لشکر طیبه، به گونه متوازن با داعشیان و گروه طالبان در جنگ افغانستان، همکاری می‌کند. در جنگ غزنی نیز جنگجویان لشکر طیبه، در کنار طالبان نقش اساسی در سقوط شهر غزنی داشتند.

نام لشکرطیبه درفهرست گروه‌های هراس‌افگنی ایالات متحده امریکا، بریتانیا، اتحادیه اروپا، آسترلیا و روسیه نیز ثبت شده است.

▪️تحریک طالبان پاکستانی: «تی تی پی» از گروه‌های فراگیر شبه‌نظامی اسلام‌گرا است که پایگاه‌های اصلی آن در بخش‌های شمال غربی پاکستان و در وزیرستان جنوبی در خاک این کشور است. پاکستان اما می‌گوید که رهبری این گروه هراس‌افگن در خاک افغانستان و در بخش‌های شرقی این کشور حضور دارند و از خاک افغانستان برضد پاکستان، فعالیت می‌کنند.

منابع ما در این گزارش در میان نظامیان پیشین امریکایی، وزارت دفاع ملی و امنیت ملی افغانستان می‌گویند که اردوگاه‌های آموزشی تحریک طالبان پاکستانی، درخاک پاکستان و در وزیرستان جنوبی است. بسیاری از اعضای پیشین تحریک طالبان پاکستانی با جدایی از این گروه به داعش بیعت کرده اند و اما این گروه در کنار طالبان نیز در جنگ افغانستان فعال استند.

ملا فضل الله، رهبر گروه طالبان پاکستانی نیز، به روز ۱۴ ماه جون ۲۰۱۸ میلادی در ولایت کنر در شرق افغانستان، در نتیجه یک عملیات هوایی نیروهای امریکایی کشته شد. و در روزهای پایانی ۲۰۱۹ میلادی، قاری صفی الله محسود، از فرماندهان ارشد این گروه و سخنگوی رهبر طالبان پاکستانی، در ولایت خوست در جنوب شرقی افغانستان، کشته شد.

لطیف الله محسود، معاون تحریک طالبان پاکستانی نیز، در سال ۲۰۱۳ میلادی در ولایت لوگر در افغانستان بازداشت شد و پس از ۱۵ ماه حبس در زندان نیروهای امریکایی در بگرام، در ماه دسامبر ۲۰۱۴ میلادی به پاکستان سپرده شد. محسود به بمب‌گذاری درسال ۲۰۱۰ در میدان تایمز در نیویارک نیز متهم بود.

▪️جیش محمد: گروه هراس‌افگن دیگری در پاکستان است که به دنبال جدایی کشمیر از هند، بنیان‌گذاری شده است. پایگاه اصلی این گروه در کشمیر است. جیش محمد با گروه‌های هراس‌افگنی که در افغانستان فعالیت می‌کنند نیز، همسویی داشته است. مسعود ازهر، رهبر گروه جیش محمد است. هراس‌افگنان هندی که در نبردهای افغانستان در کنار طالبان می‌جنگند، اعضای همین گروه استند.

تعداد پیکارجویان هندی درجنگ افغانستان، چشم‌گیر نیست. اما نقش این پیکارجویان بیشتر با القاعده مشهود بوده است و همکاری با طالبان نیز داشته اند. بنا به گزارش‌های رسانه‌ای، امر سینا، سفیر پیشین هند در افغانستان و از مشاوران امنیت ملی هند نیز نقش این جنگجویان را در افغانستان تائید کرده است و گفته است که برخی از آنان پس از بازداشت از سوی نظامیان افغانستان به حکومت هند سپرده شده اند.

جیش محمد با گروه‌های چون حرکت جهاد الاسلامی، لشکر جهنگوی و سپاه صحابه هم رابطه‌های نزدیک دارد؛ گروه‌هایی که بسیار فعال در جنگ افغانستان استند. این گروه‌ها، از یاران میدان‌های نبرد طالبان در این کشور، شمرده می‌شوند. پایگاه‌های اصلی این گروه‌ها درخاک پاکستان موقعیت دارد.

▪️لشکرجهنگوی: این گروه مسئولیت حمله خونین برمراسم عاشورا را درکابل برعهده گرفته‌است؛ رویدادی که به روز ۶ ماه دسامبر ۲۰۱۱ میلادی، صورت گرفت و ۵۵ کشته و بیش از۱۶۰ زخمی برجا گذاشت. این از نخستین حمله‌ها بر پیروان مذهب شیعه در افغانستان گفته می‌‌شود. لشکرجهنگوی برضد شیعیان در سال ۱۹۹۶ میلادی ازسوی ریاض بصرا، در پاکستان تشکیل ظهور کرد.

نام این گروه در فهرست هراس‌افگنی امریکا، آسترلیا و کانادا ثبت شده است. امریکا، بریتانیا، هند و سازمان ملل متحد، این گروه تندرو و اسلام‌گرا را به حیث یک گروه هراس‌افگن، شناخته اند. بیشتر هدف‌های این گروه در افغانستان نیز، پیروان مذهب شیعه بوده است.

حرکت المجاهدین، جماعت الاحرار، جماعت اسلامی، نفاذ شریعت، جمعیت العلما، از دیگر گروه‌های هراس‌افگن پاکستانی استند که در کنار طالبان در میدان‌های جنگ افغانستان، فعالیت می‌کنند. جنگجویان این گروه‌ها در حال حاضر در بخش‌هایی از افغانستان نیز پایگاه‌هایی ساخته اند. حرکت المجاهدین رابطه بسیار نزدیک با القاعده درجنوب آسیا دارد. عاصم عمر، رهبر شبکه القاعده در شبه‌قاره هند نیز در نخست از اعضای برجسته حرکت المجاهدین و لشکر طیبه بود.

پیکارجویان ایرانی طالبان

جنگجویان ایرانی نیز زیر چتر جیش ‌العدل در همکاری با طالبان در میدان‌‌های جنگ افغانستان استند. بر اساس پژوهش ما، این جنگجویان سنی‌مذهب آزادی‌‌خواه*** ایران، که در گذشته زیر چتر رهبری عبدالمالک ریگی و عبدالحمید ریگی فعالیت می‌کردند، با پیوستن به جیش‌‌العدل در بخش‌‌هایی از وزیرستان‌‌های شمالی و جنوبی پاکستان، فعالیت داشته اند. جنگجویان ایرانی که اعضای جیش‌ العدل استند، اکنون در بخش‌‌های محدودی در افغانستان با طالبان در جنگ یاری می‌‌کنند.

به طور کلی شمار جنگجویان ایرانی که با طالبان در میدان‌‌های جنگ افغانستان همکاری می‌‌کنند، اندک است. این پیکارجویان از بلوچ‌‌ها و کُردهای ایران استند. این جنگجویان در شمال افغانستان نیز در کنار طالبان فعالیت می‌‌کنند. حضور این پیکارجویان در فاریاب اما، بیشتر مشهود بوده است. در ماه جنوری سال ۲۰۱۹ ارتش افغانستان اعلام کرد که دو جنگجوی ایرانی طالبان را در نبردها درمسیر راه ولسوالی‌‌های شیرین تگاب و خواجه سبزپوش فاریاب کشتند.

در تازه‌ترین مورد، در ماه سپتامبر سال ۲۰۱۹ میلادی، یک ایرانی عضو مهم طالبان به نام علی‌رضا، در ولسوالی گرزیوان ولایت فاریاب، در یک عملیات ویژه کوماندوهای افغانستان، همراه با شش تن از فرماندهان طالبان درفاریاب کشته شدند. ظاهرآ عملیات هدف‌مند در این اواخر برضد هراس‌افگنان خارجی در کشور، بیش از هر زمان دیگری افزایش یافته‌است. چیزی ‌که افراد کلیدی این خارجیان را وا داشته است تا به بخش‌هایی که امن استند و از دید عملیات ویژه به دور بمانند، پنهان می‌شوند.

نقیب‌الله فایق، والی فاریاب، دراین گزارش می‌‌گوید که نقش ایران در ولایت فاریاب گسترده است زیرا از هر دو خانواده دراین ولایت یک یا دو تن ازاعضای آنان برای کار به ایران رفته اند و ایران از این مهاجران برای سود جستن و برای رسیدن به اهدافش در بخش‌‌هایی از شمال افغانستان استفاده می‌کند و هرازگاهی آنان را وادار می‌‌سازد تا به میدان‌های جنگ طالبان نیز بروند.

والی فاریاب می‌گوید: “طالبان ایرانی برای آموزش و مشورت‌دهی به این ولایت می‌‌آیند. ایرانی‌ها هرازگاهی در برنامه‌‌های مشورتی و نظامی طالبان شرکت می‌‌کنند. ایرانی‌‌ها روابط مستحکم با شیخ مطیع‌‌الله، مسئوول پنج ولایت جوزجان، فاریاب، سرپل، غور و بادغیس دارند. اطلاعات دقیق ما نشان می‌‌دهند که این افراد جنگجویان عادی نیستند.”


گروه‌های خارجی مختلف طالبان؛ اینفوگرافی را ورق بزنید*:


 جنگجویان آسیای مرکزی در افغانستان

دیری است که جنگجویان هراس‌افگن از کشورهای آسیای میانه نیز، در میدان‌های نبرد افغانستان در کنار طالبان، جنگ را شعله‌ور نگه داشته اند. بر اساس این پژوهش، پس از پاکستانی‌ها در کنار طالبان، بیشترین شمار جنگجویان خارجی را شهروندان کشورهای آسیای میانه به ویژه اوزبیکستانی‌ها و تاجیکستانی‌ها می‌سازند. از ترکمنستان، قیرغزستان، کازاقستان، چچن، از قفقاز شمالی و جنوبی و نیز برخی هم شهروندان روسیه پا به میدان‌های جنگ افغانستان گذاشته اند.

این جنگجویان بیشتر در بخش‌های شمال، شمال شرق و در بخش‌های شرقی افغانستان، فعالیت می‌کنند. در این پسان‌ها اوزبیکستانی‌ها بیشتر از دیگران در شمال برای پیوستن به داعش مایل شده اند. تاجیکستانی‌ها و اوزبیکستانی‌ها، بیش از هر جای دیگری در افغانستان در ولایت‌های بدخشان، تخار، کندز، جوزجان، فاریاب و درسرپل، زیر پرچم طالبان فعالیت می‌کنند. همزمان اما، در بخش‌هایی از این ولایت‌ها، آنان سربازان جنگ داعشیان هم استند و در مواردی در همسویی میان داعشیان و گروه طالبان قرار می‌گیرند. اکثر اوزبیکستانی‌ها با خانواده‌های‌شان این جایند.

تمیم عاصی، معاون پیشین وزارت دفاع ملی افغانستان، در این گزارش می‌گوید که طالبان یک چتر برای جنگجویان خارجی در افغانستان استند. این مقام پیشین ارتش افغانستان، پرده برمی‌دارد که جنگجویان خارجی در وزیرستان شمالی و جنوبی پایگاه اصلی داشتند و با راه‌اندازی عملیات نظامیان پاکستانی برضد برخی از گروه‌های ضدامنیت پاکستان در سال‌های اخیر، این خارجیان به افغانستان کوچیده اند.

معاون پیشین وزارت دفاع ملی افغانستان می‌‌گوید: “این جنگجویان نقش بزرگی در میدان‌های جنگ در صفوف طالبان دارند. بسیاری از این جنگجویان خارجی، ناراضیان و جنایت‌کارانی استند که در کشورهای خودشان زیر پیگرد قرار دارند. آنان در کشورهای خود شان مصئونیت ندارند و از مجرمان سازمان‌یافته داخلی این کشورها استند.”

حرکت اسلامی اوزبیکستان/ تحریک اسلامی اوزبیکستان گروهی است که از سوی جمعه نمنگانی و طاهر یولداشف، بنیان‌گذاری‌ شده‌ است. این سازمان هراس‌افگن، از متحدان طالبان و القاعده شمرده می‌شود. در اوایل جنگجویان تحریک اسلامی اوزبیکستان، از اردوگاه‌های امن و آموزشی‌شان دروزیرستان شمالی و جنوبی از خاک پاکستان، در جنگ‌های طالبان به خاک افغانستان می‌آمدند و اما در سال‌های پسین، بخش‌هایی از افغانستان به ویژه درشمال و شمال شرق این کشور پناهگاه گرفته اند.

تحریک اسلامی اوزبیکستان در بسیاری از کشورهای آسیای میانه فعالیت داشته است. نام این گروه درج فهرست هراس‌افگنی وزارت خارجه امریکا نیز است. هدف اصلی یولداشف، تاسیس حکومت اسلامی در اوزبیکستان بوده ‌است. پیکارجویان تحریک اوزبیکستان بیشتر از دیگر گروه‌ها در بخش‌های شمال شرق افغانستان، به ویژه در ولایت کندز و در ولایت‌های شمالی فاریاب و جوزجان می‌جنگند.

اویغورهای آزادی‌خواه*** چین

شمار جنگجویان هراس‌افگن اویغوری‌ها در افغانستان نیز درشت است. این جنگجویان زیر چتر تحریک ترکستان شرقی در افغانستان فعالیت می‌کنند. اویغورها در کنار این که در بخش‌هایی از بدخشان بسیار فعال استند، در بخش‌های مرزی افغانستان با چترال پاکستان و نورستان پایگاه‌های آموزشی و نظامی دارند. این هراس‌افگنان از ولایت بدخشان افغانستان که با چین مرز دارد، در نبردها و فعالیت‌های هراس‌افگنانه در افغانستان رهبری می‌شوند.

این جنگجویان مردمان آزادی‌خواه ایالت سین‌کیانگ چین استند و حکومت این کشور در پی سرکوب هراس‌افگنان اویغوری نیز برآمده است. پیکارجویان اویغوری رابطه بسیار نزدیک با طالبان داشته اند و همکاری‌های این دو گروه، در نبردهای ولایت بدخشان در همسایه‌گی با چین، گسترده بوده است.

بر اساس پژوهش ما، بسیاری از گروه‌های هراس‌افگن آسیای میانه، در کنار این‌ که به سود طالبان در افغانستان می‌‌جنگند، اهداف خودشان را نیز از خاک افغانستان بر ضد منافع کشورهای‌شان دنبال می‌کنند. تمیم عاصی، معاون پیشین وزارت دفاع ملی افغانستان می‌گوید که گروه‌‌های هراس‌افگن آسیای میانه، در پی راه‌یابی و طرح‌‌ریزی حملات هراس‌افگنانه در بیرون از افغانستان نیز استند‌.

تمیم عاصی، معاون پیشین وزارت دفاع ملی افغانستان می‌گوید: “جنگجویان خارجی در افغانستان به دو هدف می‌جنگند؛ یکی برای ایجاد لانه‌‌های امن و مستحکم برای تهدید جهانی و دیگری برای طرح و سازماندهی حمله‌های هراس‌افگنانه و براندازی نظام کشورهای متبوع خود شان. این جنگجویان، نقش آموزش طالبان و فرماندهان آنان را در ساخت بمب‌ها، حمله‌های انتحاری و موتر بمب‌‌ها، آموزش پیکارجویان طالب در سوق و اداره، تکتیک‌‌های جنگی، تامین ارتباطات با نهادهای خاص و حتی سازمان‌های استخباراتی کشورهای منطقه و خلیج، هماهنگی و همکاری میان طالبان و گروه‌های تروریستی آسیای میانه و دادن انگیزه‌های دینی و مذهبی برای طالبان در میدان‌های جنگ افغانستان دارند و گروه طالبان چتری برای اینان شده است.”

بر اساس یافته‌های ما، تا دوسال پیش ۳۰۰ خانواده پیکارجویان اوزبیکستانی نیز در بخش‌‌هایی از ولایت فاریاب جابجا شده بودند. در این پسان‌ها اما، شمار این خانواده‌ها به کم‌وبیش دوصد خانواده می‌‌رسد. اکثر خانواده‌های این جنگجویان، در ولسوالی المار فاریاب که طالبان این ولسوالی را به نام «خیبر» تغییر نام داده اند، بسر می‌برند. از آن‌ جایی که مردمان بومی این مناطق اوزبیک استند، جنگجویان اوزبیکستانی به آسانی توانسته ‌اند که جای پای خوب با خانواده‌های‌شان درمیان این مردمان بگیرند و شناسایی‌شان نیز در میان مردمان بومی دشوار شده است.

جنگجویان اوزبیکستانی به خوبی توانسته اند که ازباشنده‌گان بومی فاریاب، جوزجان و سرپل سربازگیری کنند. این جنگجویان ازطراحان و برنامه‌سازان جنگی و عملیاتی طالبان استند. نوجوانان و جوانان فاریاب از بهر بیکاری و وضعیت بد اقتصادی، خیلی ساده به دام این جنگجویان افتاده‌ اند. در مواردی هم طالبان و داعش مردمان فاریاب، جوزجان و سرپل را وادار ساخته اند که به یاری آنان سلاح بردارند. هراس‌افگنان خارجی زیادی در ولایت سرپل، جوزجان و اما بیشتر در فاریاب فعالیت دارند.

در ماه‌های پسین، تمایل اوزبیکستانی‌ها به داعش بیشتر شده است. هرازگاهی هم این پیکارجویان خارجی همزمان در همسویی با طالبان و داعش قرار می‌گیرند. بر اساس پژوهش ما، با پیوستن کامل اوزبیکستانی‌ها با داعش، به هزاران سرباز و حتی فرماندهان رده دوم و سوم طالبان، پرچم داعشیان را در بخش‌هایی ازفاریاب، جوزجان و سرپل بلند خواهند کرد، زیرا جنگجویان طالبان و فرماندهان این گروه به‌شدت وابسته به کارآیی‌های اوزبیکستانی‌ها استند.

نقیب‌ الله فایق، والی فاریاب در این گزارش می‌گوید: “بسیاری از فرماندهان ارشد طالبان، از آموزش دیدگان همین جنگجویان اوزبیکستانی‌ها استند. نگرانی‌های ما و ناتو نیز این است که با پیوستن کامل اوزبیکستانی‌‌ها با داعش، صفوف داعش از افراد طالبان پر خواهد شد. زیرا طالبان در این بخش‌‌ها به اوزبیکستانی‌ها بسیار وابسته استند. اطلاعات استخباراتی را نیز همین جنگجویان با طالبان شریک می‌سازند. شمال افغانستان،بستر مناسبی برای ظهور گسترده داعش شده است.”

طالبان افغانستان اما در مواردی در جنگ‌های سوریه و عراق نیز به یاری داعش رفتند. شبکه القاعده که میانه خوب با داعش در سوریه و عراق نیز داشت، با گروه طالبان افغانستان و داعش نقش میانجی را بازی می‌کرد و نقش شبکه القاعده را در ریشه دواندن داعش در افغانستان نیز نمی‌شود نادیده گرفت.

نخستین مسئول داعش درجنوب افغانستان نیز، ملاعبدالرووف خادم، از افراد بسیار نزدیک به ملا عمر،‌ رهبر پیشین گروه طالبان بود. پس از مرگ ملا عمر، رهبری طالبان ملا خادم را به حاشیه راندند و این جدایی‌ها و اختلاف‌ها، زمینه انتقام‌گیری‌ها را میان داعشیان طالب و گروه طالبان افغانستان، برجسته ساخت.

امنیت ملی افغانستان، در فبروری ۲۰۱۵ میلادی، پس از کشته‌شدن ملاخادم در یک عملیات ویژه در هلمند پرده برداشت که ملا خادم، در اکتوبر سال قبل از راه ایران به عراق رفته بود و درآن جا به داعش بیعت کرد. خادم هفت سال در بند نیروهای امریکایی تا سال ۲۰۰۹ میلادی در زندان گوانتانامو و بگرام بود. ملا خادم فعالیت‌هایش را به حیث مسئول داعش از زادگاهش در ولسوالی کجکی هلمند آغاز کرده بود.

طالبان و داعشیان مانند دو روی یک سکه در جنگ افغانستان استند.

آنچه ما دراین گزارش دریافتیم، این است که با توافق صلح میان امریکا، حکومت افغانستان و گروه طالبان، بازار جنگ داعش پرفروش خواهد شد. زیرا ازهمین اکنون بسیاری ازجنگ‌طلبان طالب و پیکارجویان خارجی این گروه، در کنار داعشیان درحال صف‌آرایی و پیوستن استند.

داعشیان درکدام بخش‌های افغانستان و چگونه ریشه دوانیده اند؟ دربخش دوم این گزارش، چگونگی فعالیت‌های داعش، شمار و کیستی پیکارجویان این گروه نیز، پژوهش شده است.

* مصورسازی داده: پیام الهامی

** خس‌دزد: دزد خرده‌پا، “آفتابه‌دزد”

*** آزادی‌خواه در دری به معنای جدایی‌طلب است.