دستفروشی از مشاغلی است که در شهرهای مرزی همچون مریوان و بانه کردستان، تعداد زیادی از “بیکارها”ی  اقتصاد رسمی را به خود جذب کرده است.

این نوع کسب درآمد و تأمین مایحتاج زندگی، به طور مشخص در شهر مریوان، سال‌ها است که مرسوم است. پس از ده‌ها سال منازعه پیاپی مأموران چماق‌به‌دست شهرداری و مأمورین پلیس راهنمایی و رانندگی با دست‌فروشان، اکنون چندین سال است که به شکل گذشته خبری از آن دعواهای خیابانی و بگیر و ببندها نیست و یا بسیار کمتر است، آن هم به این دلیل که تعداد دستفروشان به قدری زیاد شده است که عملأ امکان مقابله با آن‌ها وجود ندارد.

در خیابان‌های مریوان

اغلب دستفروشان سطح شهر مریوان، اکنون برای خود جایی مشخص در خیابان‌ها و پیاده‌روها دارند و همچون یک فروشگاه سیال خدمات مورد نیاز را به مشتریان خود ارائه می‌دهند. آن‌ها پس از تلاش‌های ناکام شهرداری و پلیس از یک طرف و فشارهای معیشتی روزافزون از طرف دیگر، موفق شدند با خیال آسوده‌تری به کسب‌شان بپردازند. جایی برای خود در خیابان‌ها و پیاده‌روها دست و پا کرده‌اند که مجبور نیستند بابت آن اجاره‌ای بپردازند. در حال حاضر دستفروشان قدیمی گاه جایشان را به کسانی می‌فروشند که قصد داشته باشند در همان مکان کسب و کاری راه‌اندازی کنند. قیمت برخی از جایگاه‌های پرتردد تا ۳۰ میلیون تومان و بیشتر هم می‌رسد.

میدان شبرنگ: بساط دستفروش‌هایی که به جزئی ثابت از پیاده‌رو تبدیل شده‌اند
میدان شبرنگ مریوان: بساط دستفروش‌هایی که به جزئی ثابت از پیاده‌رو تبدیل شده‌اند

هرچند آمار دقیقی از تعداد دست‌فروشان و نحوه فعالیت و کار آن‌ها در دست نیست. اما گشتی گذرا در شهر نشان می‌دهد که در حال حاضر فعالیت آن‌ها به بخشی طبیعی از بدنه اقتصادی و اجتماعی شهر تبدیل شده است و حضور چشمگیر آن‌ها که زمانی “غیرقانونی” تعریف می‌شد، اکنون به جزئی از زندگی روزمره حیات شهری تبدیل شده است.

چای زغالی و جامعه: پاتوق‌های اجتماعی چای‌فروشی‌ها

یکی از فعالیت‌های نام‌آشنایی که در مریوان می‌توان آن را در زمره فعالیت “دستفروشی” تعریف کرد، دایر کردن بساط چای زغالی است که به وفور در خیابان‌ها و بازار شهر، دیده می‌شود و طرفداران بسیاری دارد.

مریوان − مسیر میدان "باوه‌ره‌شی" تا چهارراه بیمارستان، مملو از وانت‌هایی آبی است که همگی آن‌ها به فروش میوه و سبزی‌جات مشغولند.
مریوان − مسیر میدان “باوه‌ره‌شی” تا چهارراه بیمارستان، مملو از وانت‌هایی آبی است که همگی آن‌ها به فروش میوه و سبزی‌جات مشغولند.

مریوان از لحاظ ذائقه نوشیدنی، شهری است که در آن چای زغالی بیش از هر چیز دیگری محبوبیت دارد. این را به سادگی می‌توان از تعداد بسیار زیاد چای‌فروشانی فهمید که در سطح شهر وجود دارند و همگی آن‌ها هم مشتریان خاص خود را دارند. هر دکه‌ی چای‌فروشی نوعی “پاتوق” است که افراد خاصی برای نوشیدن چای زغالی آن‌جا را انتخاب می‌کنند.

از این لحاظ در مریوان، ده‌ها چای‌فروشی شلوغ وجود دارد که هرکدام پاتوق یکی از اقشار خاص اجتماعی است و هویت مختص به خود را دارد. مثلا دکه چای‌فروشی میدان “باوه‌ره‌شی” متعلق به شریف باجور، فعال زیست‌محیطی محبوب بود که از زمان تأسیس، به محلی برای سازماندهی فعالیت‌های “انجمن سبز چیا”ی مریوان تبدیل شد. به همین دلیل بیشتر جوانانی که در فعالیت‌های مدنی مشارکت بیشتری دارند، در اطراف این دکه حضور می‌یابند و ضمن گفت و گو و مباحثه پیرامون مسائل جاری روز دنیا و البته نوشیدن چای، برخی فعالیت‌ها همچون تشکیل تیم‌های مهار آتش‌سوزی جنگل‌ها، از همین‌جا و توسط آن‌ها شکل می‌گیرد.

کمی آن طرف‌تر، چای‌فروشی‌های میدان “استادیوم”، محل گپ و گفت بازار دینار و دلارفروش‌ها است و کلمات و واژگانی که در آن به گوش می‌رسد، بسیار متفاوت از کلماتی است که در میدان “باوه‌ره‌شی” شنیده می‌شود. این پاتوق، در واقع یک پاتوق

مریوان − دکه‌ میدان "باوه‌ره‌شی" متعلق به شریف باجور، فعال زیست‌محیطی و دبیر سابق انجمن سبز "چیا" که سال گذشته طی فعالیت مهار کردن آتش‌سوزی یکی از جنگل‌های بلوط اطراف مریوان، جان خود را از دست داد.
مریوان − دکه‌ میدان “باوه‌ره‌شی” متعلق به شریف باجور، فعال زیست‌محیطی و دبیر سابق انجمن سبز “چیا” که سال گذشته طی فعالیت مهار کردن آتش‌سوزی یکی از جنگل‌های بلوط اطراف مریوان، جان خود را از دست داد.

صرافی است و مشتری‌های آن، تمام افرادی هستند که فعالیت شغلی آن‌ها به نوعی به دلار و دینار گره خورده است.

در نزدیکی میدان شبرنگ، مجموعه دکه‌های چای زغالی موسوم به محله‌ی “مسجد هه‌ژاره” وجود دارد که بیشتر محل تجمع و استراحت کهن‌سالان و تمام کسانی است که برای رفع خستگی پرسه‌زنی در بازار، در آن‌جا چای می‌نوشند و احتمالا سیگاری هم دود می‌کنند.

به طور کلی چندین مجموعه دیگر این‌چنینی در شهر مریوان وجود دارند که مشتری ثابت‌های خاص خود را دارند و کم‌تر می‌توان مشتری‌های آن‌ها را در یک پاتوق دیگر دید. ویژگی‌های شخصیتی و اجتماعی جمعیتی که به این دکه‌ها می‌روند، هویت‌های خاصی را به دکه‌های چای‌فروشی‌ها داده و می‌توان گفت که تنها اشتراک مشتریانشان، علاقه وافر به چای زغالی است نه چیز دیگری.

کرونازدگی چای‌فروشان

علاوه بر افرادی که در قالب دکه‌های ثابت چای زغالی می‌فروشند، عده‌ی دیگری نیز به صورت سیال در بازار کتری چای حمل می‌کنند و با لحن مخصوص به خودشان، آن را فریاد می‌زنند. اما مسئله‌ای که اخیراً کار این صنف را به تعطیلی کشاند، ابتدا کرونا و سپس تداخل آن با ماه رمضان بود.

یکی از چای‌فروش‌هایی که اخیراً به اجبار کارش را از دست داده، با نصب این نوشته بر دکه خود، وضعیتش را در چند کلمه توضیح داده است. او قبلا برای فروش چای‌اش خود با صدای بلند "چای گیان" به معنی چای جان را فریاد می‌زد و به همین نام شناخته شده بود.
یکی از چای‌فروش‌هایی که اخیراً به اجبار کارش را از دست داده، با نصب این نوشته بر دکه خود، وضعیتش را در چند کلمه توضیح داده است. او قبلا برای فروش چای‌اش خود با صدای بلند “چای گیان” به معنی چای جان را فریاد می‌زد و به همین نام شناخته شده بود.

به دنبال شیوع سریع ویروس کرونا و از ابتدای تعطیلی فعالیت‌های شغلی پر تراکم، چای‌فروشان مریوان از جمله کسانی بودند که به ناچار فعالیشان را به تعلیق درآوردند. هر چند عده‌ای به صورت پراکنده همچنان به این فعالیت ادامه می‌دادند اما با شروع رمضان، این افراد نیز مجبور به تعطیل کردن کارشان شدند. آن‌ها هر ساله موظفند از ابتدای ماه رمضان به مدت یک ماه، فعالیتشان را تعطیل کنند تا کسی نتواند در ملأ عام “روزه‌خواری” کند.

مسئله اساسی برای چای‌فروشان اکنون، همزمان شدن منع کار در روزهای کرونایی با ماه رمضان است. این به معنی تعطیلی کار برای آن‌ها به مدت ۳ ماه و شاید هم بیشتر است.

مریوان − محل بساط چای‌فروشان محله مسجد هه‌ژاره: اطراف این حوضچه قبل از شیوع کرونا و شروع ماه رمضان، بسیار شلوغ و مملو از جمعیت بود. اما با ممنوعیت فعالیت چای‌فروشان، این محل نیز این‌گونه خلوت شده است.
مریوان − محل بساط چای‌فروشان محله مسجد هه‌ژاره: اطراف این حوضچه قبل از شیوع کرونا و شروع ماه رمضان، بسیار شلوغ و مملو از جمعیت بود. اما با ممنوعیت فعالیت چای‌فروشان، این محل نیز این‌گونه خلوت شده است.

از آن‌جایی که این افراد منبع درآمد دیگری ندارند و کل نظام حمایتی ملی برای آن‌ها در این روزها وامی یک ملیون تومانی بوده، زندگیشان پرمشقت‌تر شده است. کار نکردن به مدت ۳ ماه برای این چنین افرادی که تمام سرمایه و ابزار کارشان یک سماور زغالی، چندین استکان و بساط چای خوردن باشد، به معنی به خطر افتادن رفع نیازهای اساسی آن‌ها و سنگین شدن بار زندگیشان است.

مسئله این است که در مقابل این وضع ممنوعیت کار برای آن‌ها، هیچ حمایت و تمهیدی برای جبران، انجام نشده است. دستفروشان مواد خوراکی و نوشیدنی‌ها، به حالت خود رها گشته‌اند و معلوم نیست زیر پوست شهر، چه سرنوشتی در انتظارشان خواهد بود و به چه مشکلاتی روبه‌رو خواهند شد. تعداد این افراد کم نیست و هرکدام از آن‌ها معمولأ بار تأمین مایحتاج یک خانواده را به دوش می‌کشند. تعطیلی بدون برنامه و بدون نظام حمایتی فعالیت آن‌ها، می‌تواند به معنی تعطیل شدن زندگی صدها و شاید هم هزاران خانواده باشد.


بیشتر بخوانید