به پیشنهاد سازمان یونسکو روز پنجم اکتبر/ ۱۴ مهر به‌ عنوان روز جهانی معلم نام‌گذاری شده است. در ایران همزمان با این روز از یک‌طرف شماری از فعالان صنفی معلمان به‌ دلیل اعتراض به وضعیت معیشت خود و به‌ علت طرح مطالبه توقف روند پولی‌سازی آموزش در حبس به ‌سر می‌برند و از طرف دیگر با شیوع کرونا در کشور و متعاقب آن تعطیل شدن بسیاری از مدارس، مشکلات آموزشی برای دانش‌آموزان و معلمان نسبت به سال‌های گذشته افزایش یافته است.

رسول بداقی، معلم و عضو کانون صنفی معلمان ایران در گفت‌و‌گو با زمانه بر این باور است که تداوم روند پولی‌سازی آموزش و همچنین عدم توجه مسئولان دولتی به مطالبات معلمان می‌تواند تبعات زیان‌باری برای آموزگاران به ‌عنوان متولیان پیشبرد فرهنگ و آموزش در کشور و دانش‌آموزان به ‌عنوان آینده‌سازان جامعه به ‌دنبال داشته باشد.

مجازی شدن آموزش در سال تحصیلی جدید و نبود زیرساخت‌های کافی برای تأمین تجهیزات لازم در کشور به‌ نحوی‌ست که طبق اذعان حسن الحسینی، مشاور وزیر آموزش و پرورش و مسئول شبکه شاد، در حال حاضر حدود سه میلیون و ۵۰۰ هزار دانش آموز در سراسر کشور به شبکه شاد دسترسی ندارند.

الحسینی، روز یک‌شنبه ۱۳ مهر در حاشیه نشست خبری خود که با حضور محمود حبیبی، مدیرکل دفتر ارتباطات آموزش و پرورش در تهران برگزار شد با اشاره به مشکلات جدی که در سامانه شاد (شبکه آموزشی دانش‌آموزی) در سراسر کشور وجود دارد اعلام کرد در حال حاضر بیش از یک پنجم دانش‌آموزان ایرانی حتی از دسترسی به این سامانه نیز محروم هستند.

او گفت:

«حدود سه میلیون و ۲۰۰ تا ۵۰۰ هزار نفر معادل ۲۱ درصد از کل دانش‌آموزان فاقد دریافت کننده‌های هوشمند هستند یا در جایی هستند که دسترسی به این نرم‌افزار ندارند.»

مشاور وزیر آموزش و پرورش اما در گفته‌های خود هیچ اشاره‌ای به برنامه دولت برای رفع این مشکل و دانش‌آموزانی که به‌ دلیل نداشتن اینترنت یا عدم دسترسی به امکانات کافی از تحصیل بازمانده‌اند، نکرد.

از سوی دیگر، شیوع کرونا و تعطیل شدن مدارس فشار بیشتری را بر معلمان کشور وارد کرده است.

رضوان حکیم‌زاده، معاون آموزش ابتدایی آموزش و پرورش روز شنبه ۱۲ مهر با اذعان بر تلاش مضاعف معلمان در دوران شیوع کرونا برای ارائه آموزش به دانش‌آموزان در سراسر کشور گفت:

 «با شروع آموزش مجازی، ساعات کار معلمان افزایش زیادی داشته و بیشتر آنها تا شب پاسخگوی دانش‌آموزان هستند.»

به ‌گفته او، بسیاری از معلمان با توجه به شرایط خاصی که وجود دارد، «ایثارگرانه» وقت خیلی زیادی برای دانش‌آموزان صرف می‌کنند.

حکیم‌زاده اما در ادامه گفته‌هایش بدون ارائه توضیحی درباره افزایش دستمزد معلمان به‌ دلیل بیشتر شدن ساعات کاری آنها، فقط «تقسیم کار» را به‌ عنوان راهکاری برای بهبود وضعیت معلمان پیشنهاد کرد.

او گفت:

«توصیه ما این است که معلمان برنامه را تنظیم کنند و دانش‌آموزان و خانواده‌ها هم مطابق برنامه منظم با معلمان تعامل داشته باشند، یعنی اگر معلم برنامه مشخص خود را اعلام کند که چه ساعت‌هایی در شاد و چه ساعت‌هایی به صورت حضوری هست، این توقع ایجاد نخواهد شد که در ساعت‌های متمادی و هر زمان که دانش‌آموز اراده کند، معلم در خدمتش باشد.»

زمانه به مناسبت روز جهانی معلم برای بررسی بیشتر مشکلات معلمان و دانش‌آموزان و آخرین وضعیت فعالان صنفی معلمان در زندان با رسول بداقی گفت‌و‌گو کرده است. بداقی، فعال شناخته شده صنفی معلمان است که پیش‌ از این به‌ دلیل پیگیری مشکلات آموزشی در کشور با پرونده‌سازی نهادهای امنیتی و قضایی محاکمه شد و هفت سال در حبس بود: رسول بداقی آزاد شد

زمانه: در حال حاضر چند نفر از فعالان صنفی معلمان به ‌دلیل طرح مطالبات خود در زندان به‌سر می‌برند و وضعیت فعلی آنها در زندان چگونه است؟

رسول بداقی

رسول بداقی: ما در حال حاضر در سراسر کشور چهار معلم زندانی داریم که به ‌خاطر فعالیت‌های صنفی در حبس هستند. همکاران دیگری هم داریم که در حبس به ‌سر می‌برند اما این عزیزان به‌ خاطر فعالیت‌های سیاسی در زندان هستند. هر چند تفاوتی میان زندانی سیاسی و صنفی وجود ندارد اما در کل چهار معلم زندانی صنفی به‌ نام‌های اسماعیل عبدی، محمد حبیبی، محمدعلی زحمتکش و یاسر امینی آذر داریم. حمید رحمتی هم یکی از دیگر از فعالین صنفی زندانی بود که خوشبختانه از زندان آزاد و پرونده او مختومه شد.
اولین نفر اسماعیل عبدی است که ۲۸ خرداد ۹۹ دوران محکومیت قبلی او تمام شد و قرار بود آزاد شود اما آزادش نکردند و مسئولان قضایی اعلام کردند پرونده‌ای مربوط به ۱۳۸۹ داشته و باید ۱۰ سال دیگر در زندان بماند. آقای [حسین] تاج، وکیل مدافع او هم در این زمینه لایحه نوشته و از این زندانی دفاع کرده و قرار است یکی از دوستان دیگر هم جداگانه از طریق مسئولان قضایی پیگیری کند اما پرونده فعلی اسماعیل عبدی کاملا مختومه بوده و حتی وکیل او پیشتر و در سال ۱۳۸۹ پیگیر این پرونده شده بود که قاضی مربوطه در پاسخ به پیگیری‌های او گفته بود پرونده‌ای که مختومه شده چرا دوباره پیگیری می‌کنید؟ اما امروز بعد از ۱۰ سال پرونده را دوباره به جریان انداخته‌اند.
در حال حاضر اسماعیل عبدی در وضعیت بلاتکلیف به ‌سر می‌برد و حتی مشخص نیست که او در حال سپری کردن این حکم ۱۰ ساله خود است یا در بازداشت به‌ سر می‌برد.
از طرف دیگر محمد حبیبی هم در زندان تهران بزرگ (فشافویه) است و مدتی قبل او را به‌ زور جابه‌جا کرده و به یک سالن در تیپ ۲ این زندان منتقل کرده‌اند. در حال حاضر محل نگه‌داری او در زندان امکاناتی از قبیل کتابخانه یا امکانات بهداشتی مناسبی ندارد و در بندی که او نگهداری می‌شود سوسک و ساس و موش فراوان است. البته مسئولان زندان قول داده‌اند که او و بقیه زندانیان این بند را به سالن بزرگ‌تری منتقل کنند اما هنوز به ‌وعده خود عمل نکرده‌اند.
از افرادی که در حال حاضر هم‌بندی محمد حبیبی هستند می‌توان به شاپور احسانی‌راد، فعال کارگری اشاره کرد. همچنین بسیاری از زندانیان مربوط به اعتراضات سراسری آبان ۹۸ هم در همین سالن و در کنار محمد حبیبی هستند. آقای وزیری [امین وزیری، معاون دادستان و دادیار ناظر بر زندانیان سیاسی] قبلا قول داده بود حبیبی را به مرخصی بفرستد اما بعد اعلام کرده در این باره نامه‌ای برای علی القاصی مهر [دادستان تهران] نوشته منتها پاسخی نگرفته‌ است. خانواده محمد حبیبی هم در مراجعه به دادستانی تهران به منظور پیگیری اعزام به مرخصی این زندانی سیاسی، هیچ نتیجه‌ای نگرفته‌اند.
محمد حبیبی در حالی در زندان فشافویه در حبس به‌ سر می‌برد که مسئولان زندان هیچ‌ یک از پروتکل‌های بهداشتی را که برای محافظت از زندانیان در برابر کرونا و بیماری‌های مسری دیگر باید رعایت شود، اعمال نمی‌کنند و از طرفی جمعیت زندانیان به ویژه در سالنی که محمد حبیبی زندانی است، بسیار بالاست به طوری که حدود ۴۰ نفر در یک اتاق کوچک نگه‌داری می‌شوند.
محمدعلی زحمتکش یکی از دیگر فعالان صنفی زندانی است که در حال حاضر با پیگیری‌های انجام شده از طرف وکیل و خانواده‌اش در مرخصی به‌ سر می‌برد. همچنین یاسر امینی آذر هم در حال حاضر به مرخصی اعزام شده که امیدواریم هر دوی این همکاران تبرئه شوند و دیگر به زندان برنگردند.

– آیا با آغاز سال تحصیلی جدید، دولت نسبت به اعتراضات فعالان صنفی معلمان در مورد روند پولی‌سازی آموزش واکنشی نشان داده یا این روند همچون سال‌های گذشته دنبال شده است؟

– سیستم اقتصادی ایران در حال حاضر یک سیستم سرمایه‌داری توأم با چپاول و غارت است. از سوی دیگر خزانه دولت در حال حاضر به ‌کلی خالی‌ست و دولت با مالیات کشور را اداره می‌کند. همچنین تقریبا تمام بخش‌های اقتصادی از جمله بخش آموزش به «مافیا» یا به‌ عبارتی دیگر «پیمانکاران بخش خصوصی» واگذار شده‌ است. این پیمانکاران هم هر جور که بتوانند به چپاول مردم می‌پردازند. به ‌شکلی دیگر می‌توان گفت که دولت ایران در حال حاضر از پیمانکاران باج‌گیری می‌کند که پیمانکاران هم این باج‌ها را از جیب مردم تأمین می‌کنند. به‌ عبارتی در ایران اداره امور بر مبنای چپاول و غارت مردم است و آموزش و پرورش هم از این قاعده مستثنی نیست و چه مدرسه‌های دولتی و چه مؤسسات و مدارس خصوصی چشمشان به جیب مردم است. مدارس دولتی فقط نامشان دولتی است وگرنه آنها هم هر جور بتوانند از دانش‌آموزان پول‌ می‌گیرند.
از طرف دیگر مدیران برخی از مدارس هم به اشکال گوناگون خانواده‌ها را تحت فشار قرار می‌دهند. همچنین این مدیران در پاره‌ای اوقات دانش‌آموزان را به ‌خاطر نداشتن هزینه تحصیل و مقروض بودن به مدرسه «تحقیر» می‌کنند به‌ طوری‌که در حال حاضر می‌توان گفت سیستم آموزش و پرورش بر مبنای تحقیر دانش‌آموزان بنا شده است. این نظر من است که با توجه به وضعیت موجود می‌گویم. همچنین شخصا در برخی موارد با مدیر مدرسه‌ای که بچه‌های خودم در آنجا درس می‌خوانند صحبت کرده‌ام و متوجه شدم این مدیر، فرزندم را در جمع دانش‌آموزان تحقیر کرده و به او گفته تا پول [هزینه تحصیل] را نیاوری تو را در مدرسه راه نمی‌دهم.
دانش‌آموزان کم سن و سال در حال حاضر نمی‌دانند اینکه پدر و مادرشان پول ندارند چه معنی می‌دهد. آنها هنوز به فاصله طبقاتی فکر نکرده‌اند اما وقتی مدیران مدرسه‌ها به دانش‌آموزان می‌گویند که اینجا جای پولدارهاست و هر کس پول ندارد اینجا نباشد، این دقیقا مصداق تحقیر دانش‌آموزان است. الان مدیران و مسئولان مدارس هستند که به دانش‌آموزان القا می‌کنند در جامعه تا چه میزان فاصله طبقاتی وجود دارد و قرار است آنها چقدر تحقیر شوند. این مسأله را می‌توان به‌ عنوان یک «فاجعه» در آموزش و پرورش ایران قلمداد کرد.
در کل پولی‌سازی مدارس درد سنگینی برای خانواده‌هاست چرا که پولی‌سازی سبب شده مسئولان دیگر با چشم دانش‌اندوزی به آموزش و پرورش نگاه نکنند بلکه در حال حاضر با دید تجارت و جایی برای پول درآوردن به مراکز آموزشی نگاه می‌کنند.
همان‌طور که می‌دانیم هر جایی که بر پایه تفکر پولی‌سازی به آن نگاه شود، نه تنها هدف اصلی در پول درآوردن خلاصه می‌شود بلکه دروغ و فریب هم در آنجا زیاد می‌شود. از طرف دیگر در چنین سیستمی پولدارها و ثروتمندها به راحتی رشد می‌کنند و فقرا و کسانی که به منابع ثروت دسترسی ندارند، تحقیر می‌شوند. همین تحقیر شدگی دانش‌آموزان در آموزش و پرورش در روح و روان دانش‌آموزان تأثیر زیادی می‌گذارد و آنها را کینه‌ای و انتقام‌جو بار آورده و سبب می‌شود نوجوانان امروز در آینده احساسات و عواطف انسانی را از یاد ببرند. دانش‌آموزان امروز در آینده دیگر به این مسأله نمی‌اندیشند که پولی که به‌دست می‌آورند از چه راهی به دست آمده است. این مسأله در آینده ما را با جامعه‌ای بسیار فردگرا و بی‌عاطفه مواجه خواهد کرد که در پشت آن دردهای بیشتری هم نهفته است. پولی‌سازی یا به‌ قولی کالایی‌سازی آموزش سبب می‌شود که اخلاق در آموزش و پرورش به کل کنار گذاشته شود و این مسأله عواقب وحشت‌ناکی برای جامعه رقم خواهد زد.

– کالایی‌سازی آموزش و پرورش در ایران چه تأثیری بر امنیت شغلی معلمان و وضعیت معیشتی آنها گذاشته است؟

– کالایی‌سازی آموزش و پرورش فقط بر دانش‌آموزان تأثیر نمی‌گذارد بلکه معلمان هم در این میان بسیار زیان می‌بینند. زمانی که یک مدرسه یا مؤسسه بر مبنای تجارت و پول درآوردن بنا شده باشد، دیگر برایش مهم نیست که از چه کسی می‌توان کسب سود کرد. در چنین شرایطی، مؤسسه‌ها و مدرسه‌ها از استخدام رسمی یک معلم خودداری می‌کنند و آموزگاران را همیشه محتاج به خود نگه می‌دارند. کالایی‌سازی آموزش سبب استثمار اقتصادی معلمان شده است. از طرف دیگر شاهد هستیم که برخی از مدرسه‌ها و مؤسسه‌ها به تعداد کافی کادر آموزشی به ‌کارگیری نمی‌کنند. آنها با پایین آوردن آمار استخدام‌ها و به‌کارگیری‌ها، مسئولیت زیادی را به یک معلم واگذار می‌کنند. این مسأله در حال حاضر بار روانی زیادی بر دوش معلمان گذاشته است. وضعیت معیشت معلمان یک دغدغه بزرگ است و افت کاری معلمان سبب افت کیفیت خدمات آموزشی ارائه شده به دانش‌آموزان می‌شود. بارها از برخی معلمان شنیده شده که گفته‌اند به همان میزانی که حقوق دریافت می‌کنیم به همان میزان کار می‌کنیم. از طرف دیگر همین مسأله سبب شده که معلمان کوشا‌تر و دلسوزتر جذب آموزش و پرورش نشوند. برای مثال زمانی که شرکت‌ها به یک مهندس کامپیوتر ۱۰ میلیون حقوق می‌دهد، چه‌طور مهندسان کامپیوتر باید بیایند و برای آموزش و پرورش که ماهی یک میلیون و ۵۰۰ هزار تومان حقوق می‌دهد، کار کنند؟
معلمان با استعداد ترجیح می‌دهند برای تأمین زندگی خود جذب مشاغل دیگر شوند. خلاصه کلام اینکه از هر زاویه‌ای به موضوع کالایی سازی آموزش و پرورش نگاه کنیم، یک تخلف بزرگ در حق معلمان می‌بینیم. پولی‌سازی آموزش روند زیان‌باری است که نمی‌توان تبعات آن را به کوتاه مدت تقلیل داد. هر برنامه آموزشی و فرهنگی‌ای که به اجرا درمی‌آید، دست‌کم به ۲۰ سال زمان نیاز دارد تا نتایج آن مشخص شود. روند فعلی پس از ۲۰ سال، ثمر بسیار نادرستی به بار خواهد آورد.
ممکن است در حال حاضر وجود این وزیر آموزش و پرورش و این رئیس جمهوری و این رهبر، برای بخشی از جامعه مطلوب باشد اما نتیجه برنامه‌هایی همچون پولی‌سازی آموزش در سال‌های بعد نمایان‌تر خواهد شد.

– در ماه‌های اخیر در چند مورد شاهد برپایی تجمعات اعتراضی از سوی معلمان حق‌التدریس بوده‌ایم. این معلمان به وضعیت استخدامی بلاتکلیف خود اعتراض دارند. آیا اطلاعی از رسیدگی دولت به مشکلات این دسته از معلمان دارید؟

– تا جایی که من اطلاع دارم مسئولان جمهوری اسلامی به ‌هیچ‌ عنوان توجهی به اعتراضات ندارند. همچنین متوجه این مسأله نیستند که در حال حاضر چه فشار سنگینی بر دوش مردم جامعه گذاشته شده است. آنها تنها به فکر صادر کردن سرمایه ایران به کشورهای دیگری هستند تا امپراتوری ولایت فقیه را گسترش بدهند. ثروت‌های ایران به عراق و سوریه و لبنان و سایر کشورهای دیگر که مردم از آن بی‌اطلاعند منتقل می‌شود. در یک کلام فقط معلمان حق‌التدریسی نیستند که با مشکلات مواجهند بلکه معلمان قراردادی و پیمانی، معلمان پیش‌دبستانی، فرهنگیان بازنشسته و حتی معلمان شاغل از لحاظ اقتصادی به ‌شدت در مضیقه هستند. این در حالی‌ست که بانک مرکزی خط فقر را حدود ۱۰ میلیون تومان اعلام کرده و معلمان با این دستمزدهای ناچیز حتی با رسیدن به خط فقر هم فاصله زیادی دارند.

  • در همین زمینه