در میانه آذرماه امسال وقتی هوا چون اینگ، سخنگوی وزارت امور خارجه چین همسو با وزرای خارجه سه کشور اروپایی عضو برجام گفت که «برجام به‌تنهایی همه مسائل را حل نمی‌کند و باید مذاکرات و گفتگوهای چندجانبه در خاورمیانه انجام شود»، آب سردی بر پیکر جمهوری اسلامی ریخته شد.

سران جمهوری اسلامی در یک‌سال گذشته و برای خنثی‌سازی سیاست فشار حداکثری آمریکا تلاش کرده بودند تا پیمان راهبردی ۲۵ ساله ایران و چین را به سرعت عملیاتی کنند تا شاید بتوانند سپری در برابر سیاست آمریکا برای خودشان ایجاد کنند.

در مقابل، چین در یک سال گذشته با خونسردی و به دور از هیجان، نظاره‌گر تمنای مقامات جمهوری اسلامی برای قرار گرفتنشان در مدار استراتژیک چین بوده‌ است و از این مجرا قراردادهای اقتصادی گسترده‌ای با رقبای منطقه‌ای ایران یعنی امارات و عربستان سعودی منعقد کرده‌اند.

دقیقاً یک‌سال پیش و زمانی که دنیا به دلیل شیوع ویروس کرونا از شهر ووهان در چین، بلافاصله پروازهایش را به روی چین بست، این ایران بود که وفاداری خود را ثابت کرد و به هر شکلی که می‌توانست از چین دفاع کرد ولی تابستان امسال وقتی که چین به دنبال کشوری در خاورمیانه بود تا پروژه تحقیقاتی ساخت واکسن کرونا را در آنجا نیز عملیاتی کند به درخواست‌های ایران برای میزبانی این پروژه هیچ واکنشی نشان نداد و یکراست به سراغ امارات متحده عربی رفت.

دیگر کشور شرقی یعنی روسیه نیز از اردیبهشت سال ۱۳۹۷ و پس از اعلام خروج آمریکا از برجام، رفتاری مشابه چین داشته است.

فرستاده ویژه با خبرهای امیدبخش

زمانی که درهای مبادلات مالی اروپا به روی ایران بسته شد و محاصره نفتی ایران از سوی وزارت خارجه و خزانه‌داری آمریکا تنگ و تنگ‌تر شد، روسیه پیشنهادی از ایران دریافت کرد که می‌توانست تحمل تحریم‌ها را برای همسایه جنوبی آسان کند.

علی‌اکبر ولایتی در سفر به روسیه و دیداری طولانی با ولادیمیر پوتین پیام و پیشنهاد علی خامنه‌ای، رهبر جمهوری اسلامی را به رئیس‌جمهور روسیه رساند و خواستار اتحاد استراتژیک دو کشور شد. سپس وزیر نفت ایران به روسیه رفت و پیشنهاد چندساله ایران را تکرار کرد تا در ازای سواپ نفت، از روسیه کالا و خدمات دریافت کنند؛ روسیه نیز مانند چند سال پیش‌تر از آن پیشنهاد ایران را دریافت و بایگانی کرد.

فرستاده ویژه‌ رهبر جمهوری اسلامی چندی بعد گفت که سران چین و روسیه به او اطمینان داده‌اند که در وضعیت جدید و پس از خروج آمریکا از برجام تحت هر شرایطی در کنار ایران خواهند ماند: «روسیه و چین اعلام کردند ما نفت را می‌خریم ولو آمریکایی‌ها ما را تحریم کنند.»

او اطمینان داد که هند نیز به تحریم‌های آمریکا پشت خواهد کرد و به خرید نفت از ایران ادامه خواهد داد.

خوش‌بینی ولایتی به قبول درخواست علی خامنه‌ای از سوی مقام‌های پکن و مسکو فراتر از خرید نفت بود و گفت که شرکت‌های نفتی این دو کشور هم جای شرکت‌های اروپایی در طرح‌های توسعه میادین نفتی و گازی ایران را خواهند گرفت: «درحالی‌ که توتال و برخی دیگر از شرکت‌ها بر اثر تحریم‌های آمریکا رفتند، اما چین و روسیه و برخی دیگر از کشورها در حال مذاکره هستند تا ظرفیت‌ها را فعال نگه دارند…ضمن آن‌که تکنولوژی‌ای هم که امروز دارند و در آن موفق هم بوده‌اند، در حال رشد است و قطعاً در آینده حرف اول را در دنیا خواهند زد.»

از تابستان ۱۳۹۷ تا زمستان ۱۳۹۹، دو سال و سه ماه گذشته و چین و هندو روسیه گرچه با ناخرسندی ولی هم‌راستا با سیاست فشار حداکثری آمریکا عمل کرده‌اند. هند واردات نفت را کاملاً متوقف کرد و چین هم به پایین‌ترین سطح ممکن در سه دهه گذشته رساند و به جای پرداخت ارز، تنها به شرط تهاتر کالا و خدمات همین مقدار اندک نفت را خرید.

روسیه نیز که وضعیتی روشن در این مدت داشته و بیش از آنکه دغدغه ایران و وضعیت بغرنج آن را داشته باشد به دنبال تنظیم رابطه‌ای بهتر با ترامپ بوده است.

حد آگاهی رهبر جمهوری اسلامی از مناسبات جهانی

گرچه هواداران علی خامنه‌ای و مقام‌های عالی‌رتبه نظام، «استراتژی نگاه به شرق» را «تدبیر ویژه» رهبر جمهوری اسلامی می‌دانند ولی اعتبار این استراتژی نه متعلق به او است و نه عناصر این استراتژی با وضعیت ایران انطباق دارد.  

وقتی ویلی برانت، صدراعظم آلمان غربی در آگوست سال ۱۹۷۰ قراردادی امنیتی و رفع تخاصم با اتحاد جماهیر شوروی را امضا کرد، تحولی عظیم در سیاست خارجی کشورش ایجاد شد. آلمان غربی به عنوان کشوری که در پیشانی کشورهای غربی و عنصر کلیدی سیاست‌های مهار شوروی بود برای توازن و حداکثری کردن منافعش استراتژی نگاه به شرق را عملی کرد.

این استراتژی در چارچوب وضعیت ویژه آلمان غربی و قرارگرفتنش در موقعیت غیرقابل‌چشم‌پوشی جهان غرب و بازارمشترک اروپا معنا داشت و از همین رهگذر هم نام ویلی برانت به عنوان معمار این سیاست و استراتژی ماندگار شد.

 در مقابل رهبر جمهوری اسلامی زمانی به سراغ این سیاست رفت که ایران در وضعیتی معلق و لرزان با تحریم سختگیرانه ایالات متحده دست‌به گریبان بود. اگر ویلی برانت با اتکا به موقعیت تثبیت‌شده کشورش در شمار کشورهای غربی با پیشنهاد پیمان دوستی و مودت به شوروی رفت، رهبر جمهوری اسلامی صرفاً بر اساس تصوراتش از آمادگی چین و روسیه برای مقابله مستقیم با آمریکا این سیاست را در پیش گرفت.

نتیجه این استراتژی معلق رهبر جمهوری اسلامی آن است که ایران به جای آنکه مهره‌ای تعیین‌کننده در توازن میان روسیه و چین با کشورهای غربی باشد، به عنصری بدل شده که هر دو طرف برای حداکثری کردن منافعشان آن را وجه‌المصالحه قرار می‌دهند.