۴۵ سال پیش در چهارم آوریل ۱۹۶۸ مبارز آزادیخواهِ سیاهپوست، و سخنور توانا دکتر مارتین لو‌تر کینگ به ضربِ گلوله در ممفیس کشته شد.

مارتین لو‌تر کینگ در ۱۹۲۹ در آتلانتای امریکا‌ زاده شد. هم پدر و هم پدربزرگ او از مسحیان باپتیست، و هر دو کشیش بودند. پس با این پیشینه خانوادگی، چندان تعجبی ندارد که او نیز سرانجام لباس کشیشان را بر تن کرد. پیروان این فرقه مسیحی که «تعمیدیون» هم به آنان می‌گویند، خواهان جدایی دین از سیاست هستند و چندان خود را ناچار از رعایت سلسلهمراتبِ مذهبی نمی‌بینند، و در این راستا کلیساهای محلی آنان دارای خودمختاری هستند. پیروان این فرقه اعتقاد دارند که می‌شود بی‌واسطه مقامهای دینی هم با خدا سخن گفت.

مارتین لوتر کینگ و گروهی از یاران و هم‌رزمانش
مارتین لوتر کینگ و گروهی از یاران و هم‌رزمانش

مارتین در سال ۱۹۵۵ پس از به پایان رساندن آموزشهای دانشگاهی مذهبی در پنسیلوانیا و بوستون، موفق به گرفتن درجه دکترا شد که در آن زمان برای سیاهپوستان به هیچ‌وجه آسان نبود. او با نخستین وعظ یا سخنرانیاش در مقام کشیش، در «مونتگمری» که مرکز ایالت آلاباما است، آشکارا وارد جریان مبارزه با نژادپرستی شد. از آن پس این ایالت به مرکز نهضتهای برابری حقوق شهروندی، و مبارزه بر ضد نژادپرستی تبدیل گردید. قابل توجه است که نزدیک به ۵۷ درصد از جمعیت این ایالت در سال ۲۰۱۰ میلادی سیاهپوست بودند.

مارتین لو‌تر کینگ در سال ۱۹۵۷ کنفرنس اس سی ال سی (Southern Christian Leadership Conference، SCLC) را تشکیل داد و توانست حول آن، نهضتهای برابری حقوق شهروندان را گردِ هم آورَد. اس سی ال سی بهویژه پس از آنکه مارتین در سال ۱۹۶۰ در آتلانتا ساکن شد، توانست زنجیرهای از مبارزه بر ضد سیاستهای جداسازی نژاد‌ها را در جنوب آمریکا سامان دهد. اعتراضهای مسالمتآمیز، راهپیماییهای صلحطلبانه، و تظاهرات نشسته در بیشتر جا‌ها، هم از سوی مقامات، و هم از سوی هواداران نژادپرستی که البته لباس شخصی بر تن داشتند، با خشونت درهم شکسته می‌شد.

اهمیت مارتین لو‌تر کینگ در این است که توانست مقاومتهای سنتی، اعتراضی و مذهبی سیاهان را در برابر نژادپرستی و بیعدالتی ارتقاء داده و به سطح مسئولیتپذیری برای فعالیتهای سیاسی برساند.

در سال ۱۹۶۳ در کمپینی در بیرمنگهام، مارتین لو‌تر کینگ و عده دیگری به زندان افکنده شدند. او که تحت تأثیر مهاتما گاندی بود، در اوت همین سال به همراهی رهبران دیگر مبارزات آزادیخواهانه و ضد نژادپرستی، توانست راهپیمایی بزرگ و باشکوهی را در واشینگتن دی سی ترتیب بدهد که ۲۵۰ هزار نفر در آن شرکت کردند. در همین تظاهرات بود که مارتین لو‌تر کینگ به سخنرانی معروفش پرداخت که در آن فریاد زد: « I have a dream.»

در همین سخنرانی بود که او امید و آرزویش را برای عدالتخواهی و برای جامعهای بهدور از تبعیض نژادی، و جامعهای که برابری حقوق شهروندی را رعایت می‌کند، بیان کرد. سال بعد توانست جایزهی صلح نوبل را از آن خود سازد. اما این مبارزات همچنان ادامه یافت تا آنکه هرچه بیشتر رادیکال شد و خواستههای دیگری را نیز دربر گرفت. این مبارزات با گسترش خود، رفته رفته خواهان حق رأی و حقوق اقتصادی برابر برای سیاهان هم شد. گستردگی این مبارزات حقطلبانه به آنجا رسید که بسیاری از سفیدپوستان نیز به آن پیوستند، و در سالهای ۱۹۶۴ تا ۶۸ قانونهایی در زمینه حقوق شهروندان به تصویب رسید.

استراتژی عدم خشونت مارتین لو‌تر کینگ از ۱۹۶۵، و بهویژه در ۱۹۶۶ با گسترش شعار سیاسی و ایدئولوژیکی قدرتِ سیاه (Black Power) زیر فشار قرار گرفت.
«قدرت سیاه» شعار استاکلی کارمایکل (Stokely Carmichael) از رهبران «حزب پلنگان سیاه» بود که خواهان جدایی سیاهان از سفیدپوستان و اقدامهای نظامی بود. سرانجام او در سال ۱۹۶۹ در گینه که در غرب افریقا است، سکونت گزید.

در آن زمان جوانان سیاهپوستِ رادیکال معتقد بودند که مبارزات آرام و صلحطلبانه موجب می‌شود تا جریانهای عدالتخواهانه بسیار کند جلو روند. آنان به همینخاطر به ایجاد سازمانهای نظامی روی آوردند. از آنسو، اف بی‌ آی نهضتهای مسالمتآمیز را زیر فشار قرار داد. اما مارتین لو‌تر کینگ همچنان بر مسالمتآمیز بودن، و غیر نظامی بودن مبارزات پای می‌فشرد. او در سال ۱۹۶۸ «مبارزات مردم فقیر» یا (Poor People s Campaign) را شکل داد تا بلکه بتواند توجه مردم و مقامات امریکا را به فقر در کل جامعه جلب کند. منظور او از این کمپین این بود که فقر را در جامعه، بدون توجه به رنگ پوست زیر ضربِ انتقاد قرار دهد.

سرانجام زمانی که مارتین لوتر کینگ برای پشتیبانی از اعتصاب سیاهان به ممفیس رفته بود، و در بالکن یک هتل سخنرانی می‌کرد، مورد اصابت گلوله قرار گرفت و کشته شد. قاتل او پس از آنکه به جرمش اعتراف کرد، به ۹۹ سال زندان محکوم گردید.

اهمیت مارتین لو‌تر کینگ در این است که توانست مقاومتهای سنتی، اعتراضی و مذهبی سیاهان را در برابر نژادپرستی و بیعدالتی ارتقاء داده و به سطح مسئولیتپذیری برای فعالیتهای سیاسی برساند. او توانست به گروههای بسیاری از سیاهان امید بدهد و پلی میان آزادیخواهان و روشنفکران ایالتهای شمالی از یکسو، و نسل جوان سیاهانی که امکان رفتن به دبیرستان و دانشگاه را یافته بودند از سوی دیگر، ایجاد کند. مارتین لو‌تر کینگ در جریان کوتاه زندگی سیاسی خود به شخصیتی بدل شد که توانست راههای تازهای را بر گروههای محروم جامعه بگشاید.

«من رؤیایی دارم»: سخنرانی معروف مارتین لو‌تر کینگ در سال ۱۹۶۳