روابط خصمانه ایران و آمریکا از پیروزی انقلاب ۱۳۵۷ تا کنون بارها به درگیری نظامی منتهی شده و تا سر حد جنگ پیش رفته است. این وضعیت به غیر از پرستیژ مقابله جویی با آمریکا، هیچ دستاورد دیگری جز زیان برای ایران و ایرانیان نداشته است. اینک هیچ کشوری در جهان به شدت و حدتی که جمهوری اسلامی به تقابل با آمریکا برخاسته، وجود ندارد.

چین و روسیه نه تنها با آمریکا دارای روابط هستند، بلکه به هیچ وجه نمی‌خواهند که روابط شان با آمریکا تیره شود. منتهی تمامی رهبران آمریکا کشور خود را یک کشور «استثنائی» و «رهبر» جهان به شمار می‌آورند و پذیرش چند قطبی شدن جهان برای آنها غیر قابل قبول است (جو بایدن بارها وعده داد که با رفتن دونالد ترامپ آمریکا دوباره رهبری جهان را در دست گیرد). چه رسد به این احتمالِ بالا که چین ظرف ۱۰ تا ۱۵ سال آینده به اقتصاد اول جهان تبدیل خواهد شد. درگیری آمریکا با چین و روسیه ناشی از رقیب‌ناپسندی اقتصادی و نظامی آمریکا است. والا چین و روسیه با همه کشورها دارای رابطه هستند.

کره شمالی هم مشکلی با روابط با آمریکا ندارد. منتهی آمریکا قصد دارد همه مزیت‌های نسبی این کشور را − به زعم رهبران آن − گرفته و هیچ چیزی به آن ندهد. ترامپ که خود را یک تاجر برنده در معاملات آزاد به آمریکایی‌های ساده دل قلمداد کرده بود − نه فردی که چندین بار اعلام ورشکستگی کرده و مالیات در حد یک کارمند عادی هم پرداخت نکرده − گمان می‌کرد که رهبر جوان کره شمالی را هم که از پسرانش کوچکتر است می‌تواند فریب دهد. غافل از اینکه او با چند دیدار ترامپ را فریب داد و ترامپ را دست خالی روانه خانه کرد. سارا هاکبی- سخنگوی کاخ سفید در دوران ترامپ- گفت که در هواپیما در وقت بازگشت بحث این بوده که گویی چشم رهبر کره شمالی او را گرفته بوده است. ترامپ به شوخی به او می‌گوید خُب چه اشکالی داشت به خاطر آمریکا فداکاری می‌کردی. این هم یکی از آن معامله‌های خوب ترامپ. بدین ترتیب، رهبر جوان کره شمالی از مذاکره مستقیم با رئیس جمهور آمریکا نه تنها هیچ زیانی نکرد، بلکه راه دیدار با دیگر رهبران کشورهای قدرتمند را گشود.

کوبا هم به دنبال روابط دوستانه با آمریکاست. روابطی که اوباما آغاز کرد و ترامپ مانند برجام آن را به هم زد. ونزوئلا تحت ریاستِ جمهوری مادورو نیز به دنبال روابط خوب با آمریکاست، اما آمریکا برای ونزوئلا حتی رئیس جمهور هم تعیین کرده و دارایی‌های این کشور را مصادره کرده و می‌گوید در اختیار رئیس جمهوری که خود انتخاب کرده می‌گذارد.

درست بر عکس تمامی کشورهای کمونیستی، چپ و متحدین ایران، آیت الله خامنه‌ای نه تنها نمی‌گذارد ایران و آمریکا رابطه داشته باشند، بلکه حتی مذاکره با آمریکا را هم برای ایران کاملاً زیان آور قلمداد می‌کند. خامنه‌ای و اصول گرایان و فرماندهان سپاه و فقیهان حکومتی مخالف مذاکره با آمریکا هستند، چه رسد به برقراری رابطه دیپلماتیک و دوستانه میان ایران و آمریکا. خامنه‌ای می‌گوید تمدن غرب به رهبری آمریکا، دارای «ذات ظلمانی و وحشیگری» و «جاهلیت مدرن» است.

خامنه‌ای در اول فروردین ۱۳۹۸ گفت:

«ببینید! به طور کلّی من این را به شما عرض بکنم؛ این نتیجه‌ی مطالعات فراوان و مشاهده‌ی تجربیّات خودمان و تجربیّات دیگران است: من عرض می‌کنم سیاست و قدرت در غرب، در دولتهای غربی اعمّ از آمریکا و اروپا، هم ظالم است، هم زورگو است، هم بی‌منطق است، هم زیاده‌خواه است. اینها هیچ منطقی سرشان نمی‌شود؛ با منطق واقعاً [بیگانه‌اند]. در باطن، سیاستمداران غربی آدمهایی هستند به معنای واقعیِ کلمه وحشی. تعجّب نکنید؛ بله، کت و شلوار می‌پوشند، کراوات می‌بندند، ادکلن می‌زنند، کیف سامسونت دستشان می‌گیرند، امّا وحشی‌اند؛ عملاً کارهای وحشی‌ها [را میکنند].»

اما مخالفان رابطه دیپلماتیک و دوستانه ایران و آمریکا منحصر به خامنه‌ای و مریدانش نمی‌شوند. دولت‌ها و گروه‌های بسیاری از روابط خصمانه ایران و آمریکا سود می‌برند که باید به تک تک آنها پرداخته شود.

۱-مخالفان رابطه ایران و آمریکا

اول- اسرائیل:

اسرائیل همیشه نیازمند دشمنی بوده تا با توسل به آن از کمک بلاعوض سالی ۴ میلیارد دلاری و پیشرفته‌ترین تسلیحات نظامی دولت آمریکا بهرمند شود. مطابق قانون مصوب کنگره، دولت آمریکا موظف است تا برتری نظامی استراتژیک اسرائیل بر کل کشورهای خاورمیانه را تأمین سازد. همه کمپانی‌های خصوصی آمریکا نیز میلیاردها دلار سالانه به اسرائیل کمک مالی می‌کنند. سنای آمریکا در قطعنامه‌ای با ۹۹ رأی از دولت آمریکا خواست که در صورت وقوع جنگ میان اسرائیل با ایران، در حمایت از اسرائیل وارد جنگ شود. اگر اسرائیل در صلح باشد، معلوم نیست با توجه به آپارتایدی که علیه فلسطینیان اعمال می‌کند بتواند این کمک‌ها را دریافت کند. روابط خصمانه ایران و آمریکا کاملاً در راستای منافع راست افراطی اسرائیل است. اگر ایران و آمریکا دارای روابط دوستانه باشند، معلوم نیست که اسرائیل بتواند به خرابکاری و ترور در ایران ادامه دهد. جولیان بارنز، رونن برگمن و دیوید سانگر در نیویورک تایمز ۱۰ دسامبر ۲۰۲۱ خبر دادند که «مقام‌های اسرائیلی نگرانی فزاینده‌ای دارند که ایالات متحده، سرانجام با تهران به توافق می‌رسد و سپس درصدد سد کردن راه سازمان‌های اطلاعاتی اسرائیل و جلوگیری از اقدامات خرابکارانه در ایران می‌شود. رهبران اسرائیلی می‌گویند که خواهان تضمینی از دولت بایدن هستند که واشنگتن، حتی اگر توافق هسته‌ای را هم زنده کرد، درصدد جلوگیری از کارزار خرابکاری اسرائیل علیه ایران نشود.» این خبر موید تحلیل حاضر است که حتی بازگشت به برجام ممکن است مانع ادامه بمب گذاری‌ها و ترورهای اسرائیل در ایران شود، چه رسد به برقراری روابط دیپلماتیک و دوستانه ایران و آمریکا.

دوم- کشورهای حوزه خلیج فارس:

پیروزی انقلاب اسلامی، شعار صدور انقلاب، شعارهای علیه حکام رژیم‌های سلطنتی فاسد منطقه، بهار عرب، نفوذ ایران شیعی در کشورهای عرب لبنان و عراق و سوریه و یمن، رقابت ایران و عربستان برای رهبری مسلمانان، قیام مردم بحرین با اکثریت شیعی، و….برخی علل و دلایل دشمنی کشورهای حوزه خلیج فارس با ایران هستند. این دشمنی تا آنجا پیش رفت که همه آنها جای ایران و اسرائیل را عوض کرده و روابط غیر علنی شان با اسرائیل را به روابط رسمی دیپلماتیک و دوستانه علنی تبدیل کردند. این کشورها نه تنها خواهان تداوم روابط خصمانه ایران و آمریکا هستند، بلکه بارها و بارها از آمریکا خواسته‌اند تا حمله نظامی به ایران را آغاز کند و «سر افعی را قطع کند». نه تنها اسناد ویکیلیکس، بلکه خاطرات روسای جمهوری آمریکا- از جمله جرج بوش- و سخنان جان کری موید این مدعاست.  کری گفت که رهبران همه کشورهای عرب منطقه و رهبران اسرائیل از دولت اوباما درخواست کردند تا به ایران حمله کند.

سوم- ترکیه و جمهوری آذربایجان:

 ترکیه رقیب منطقه‌ای ایران است. اردوغان «ترکیه اردوغانی شده» را مدل مسلمانان جهان به شمار می‌آورد. سودای «نئو عثمانی گری» دارد و آن را با پان ترکیسم هم آمیخته است. به بهانه امنیت، ۳۰ کیلومتر در طول ۸۰ کیلومتر به داخل سوریه رفته و منطقه‌ای به این وسعت را اشغال کرده است. این‌ها به غیر از حضور نظامی در حلب و حمایت از گروه‌های تروریستی آن استان و ممانعت از حاکمیت دولت سوریه بر آن مناطق است. اردوغان ارتش این کشور را به عراق نیز گسیل داشته و مناطق زیادی را اشغال کرده و همه روزه به بمباران مناطق کُردنشین این کشور مشغول است. در لیبی نیز چند هزار نفر از تروریست‌ها را به آن کشور اعزام کرد تا در تعیین دولت آینده به سود ترکیه اوضاع را رقم زند. این امر به نزاع شدید فرانسه و ترکیه منجر شد. در جنگ جمهوری آذربایجان و ارمنستان نیز به طور علنی با حمایت کامل نظامی موجب پیروزی‌های آذربایجان شد. در سوریه به هدف خود دست نیافت و ایران و روسیه را مقصر به شمار می‌آورد. در نزاع‌های لفظی اخیر ایران و آذربایجان نیز پای پان ترکیسم را به میان کشید و ایران را تهدید کرد که تعداد زیادی تُرک و مناطق تُرک نشین دارید. در نقشه‌هایی که در ترکیه و آذربایجان منتشر می‌کنند، مناطق ترک نشین ایران را هم جزو آن به شمار می‌آورند. جمهوری آذربایجان هم به مرکز حضور قدرتمند اسرائیل تبدیل شده است. جمهوری آذربایجان به دنبال تغییر مرزهای ارمنستان به سود خود و ترکیه و به زیان ایران است. جمهوری آذربایجان نیز با حمایت ترکیه و اسرائیل ایران را تهدید می‌کند. ترکیه و آذربایجان هم از روابط خصمانه ایران و آمریکا سود برده و ایران را در این صورت دستکم برای مبادلات اقتصادی نیازمند خود می‌بینند.

چهارم- چین و روسیه:

«منافع ملی» اساس روابط بین الملل است. منافع ملی واقعاً به معنای منافع مردم یک کشور نیست، بلکه منافع دولت ها، منافع ملی قلمداد می‌شود. اکثریت مردم آمریکا مخالف جنگ بوده و هستند، اما دولت‌های مختلف این کشور- به قول جیمی کارتر- پس از جنگ جهانی دوم دائماً در حال جنگ و حمله نظامی به کشورهای مختلف بوده‌اند. جیمی کارتر در مصاحبه دیگری گفت که تمامی جنگ‌هایی (از جمله جنگ ویتنام، جنگ عراق، و…) که آمریکا به راه انداخته، غیر ضروری بوده است. جنگ‌هایی که بعدها نادرست بودن آنها روشن شده و منابع مالی و انسانی مردم آمریکا را هدر داده‌اند.

روسیه و چین هم به دنبال منافع ملی کشورشان- در واقع منافع دولت هایشان- بوده و هستند. منافع پوتین و الیگارشی روسیه لزوماً با منافع مردم روسیه یکسان نیست. چین و روسیه در پرونده هسته‌ای به تمامی قطعنامه‌های شورای امنیت سازمان ملل علیه ایران رأی مثبت دادند. آن تحریم‌ها وقتی برداشته شد که ایران و آمریکا به توافق برجام دست یافتند. وقتی ترامپ از برجام خارج شد و تحریم‌ها را باز گرداند، چین و روسیه هم به تحریم‌ها عمل کردند. اینک که چین نفت بیشتری از ایران می‌خرد، به دلیل شُل گرفتن دولت بایدن برای بازگشت به برجام است. اگر توافقی حاصل نشود، آمریکا تحریم‌ها را افزایش خواهد داد و چین و روسیه هم کاری نمی‌توانند انجام دهند. چین و روسیه که اینک گرفتار تحریم‌ها و تقابل‌های آمریکا هستند، قطعاً به سودشان است که ایران در جبهه آنان باشد. اما این دو دولت از برگ برنده ایران در مذاکرات به سود منافع خود استفاده خواهند کرد. تفاهم نامه بلند مدت استراتژیک ایران و چین، و ایران و روسیه بدون بازگشت به برجام عملی نخواهد شد. تنها شانسی که ایران تاکنون آورده، نزاع شدید آمریکا با چین (خصوصاً بر سر تایوان) و روسیه (خصوصاً بر سر اوکراین) است که کمی فشارها را بر ایران کاهش داده است.

آمریکا به دنبال رهایی از خاورمیانه و رفتن به سراغ چین است. روسیه سال‌ها طول کشید تا به ایران موشک‌های دفاعی “اس-۳۰۰” – آن هم با مجوز شورای امنیت سازمان ملل- فروخت. اما به دشمنان و رقبای ایران (ترکیه عضو سازمان ناتو) به سرعت “اس-۴۰۰” فروخته و حتی سخن از احتمال تولید مشترک سیستم اس–۵۰۰ توسط روسیه و ترکیه است. ایران تقریباً فاقد نیروی هوایی است و با اینکه مطابق برجام تحریم تسلیحاتی شورای امنیت سازمان ملل علیه ایران پس از ۱۳ سال در ۲۷ مهر ۱۳۹۹ پایان یافت، اما روسیه و چین هیچ هواپیمای جنگنده‌ای (به عنوان مثال: سوخو- ۳۵) به ایران نفروخته‌اند. برای این که دولت آمریکا اعلام کرده که هر کشوری با ایران معامله تسلیحاتی داشته باشد، مجازات خواهد شد.

پنجم- مخالفان آمریکایی:

لابی‌های قدرتمند و کمپانی‌های اسلحه سازی از وجود جمهوری اسلامی بسیار سود برده و می‌برند. کمپانی‌های اسلحه سازی به بهانه وجود و خطر جمهوری اسلامی صدها میلیارد دلار سلاح در ۴۳ سال گذشته فروخته‌اند. آنان نیز به خوبی آگاهند که اگر میان ایران و آمریکا رابطه دوستانه برقرار شود، اهریمن سازی از ایران تا حدود زیادی پایان خواهد یافت.

ششم- بخشی از مخالفان ایرانی خارج کشور:

بسیاری از مخالفان جمهوری اسلامی (سازمان مجاهدین خلق، سلطنت طلبان، چپ‌های ضد امپریالیستی، مدعیان لیبرالیسم طرفدار سرنگونی از طریق تحریم و حمله نظامی، و….) مخالف برقراری رابطه ایران و آمریکا هستند. به غیر از چپ‌های ضد امپریالیستی که به دلیل «سرشت امپریالیسم به روایت لنین» مخالف روابط دو کشورند، دیگر گروه‌ها گمان می‌کنند که اگر بین دو کشور روابط دوستانه برقرار شود، جمهوری اسلامی به بقای خود ادامه خواهد داد. آنها نه تنها مخالف روابط دو کشورند، بلکه خواهان افزایش تحریم‌ها و حمله نظامی آمریکا به ایران هستند. بسیاری از آنها این مطالبات را صدها بار به صدها زبان بیان و توجیه کرده‌اند. آنها به شواهد و قرائن مبطل کاری ندارند. رژیم شاه در ایران و رژیم حسنی مبارک در مصر از متحدان آمریکا بودند و با انقلاب مردمی بر افتادند. رابطه دوستانه با آمریکا لزوماً به بقای یک نظام سیاسی نمی‌انجامد. ادعای دیگر برخی از این گروه‌ها و افراد این است که اگر ایران به سلاح هسته‌ای دست یابد، دیگر بقای جمهوری اسلامی تضمین شده است. این هم ادعای کاملاً باطلی است. اتحاد جماهیر سوسیالیستی شوروی حدود نیمی از ۱۶ هزار سلاح هسته‌ای جهان را در اختیار داشت، با این همه آن رژیم به راحتی فروپاشید. آمریکایی‌ها و اسرائیلی‌ها بارها تأکید کرده‌اند که به دنبال اجرای مدل شوروی در ایران هستند. تحریم‌های کمرشکن و هزینه بسیار بالای رقابت تسلیحاتی با آمریکا و جهان غرب از علل اصلی فروپاشی رژیم کمونیستی و تجزیه شوروی بود.

۲-رابطه دوستانه با آمریکا: دموکراسی ساز یا رافع موانع

محل نزاع یا ادعا باید دقیقاً روشن شود. ادعا این نیست که برقراری روابط دوستانه میان ایران و «آمریکای نماد نئولیبرالیسم» دموکراسی ساز و عدالت آور است یا به قدرتمند شدن ایران منتهی می‌شود. ده‌ها نظام دیکتاتوری فاسد از متحدان آمریکا بوده و هستند. از ژنرال سیسی در مصر تا رژیم آل سعود در عربستان و کشورهای عرب حوزه خلیج فارس برخی شواهد این مدعا هستند. دیکتاتوری‌های غیر قدرتمندی نیز وجود دارند که از متحدان آمریکا هستند.

ادعا این است که برقراری روابط دوستانه میان ایران و آمریکا شرط لازم رفع موانع توسعه ایران زمین است. تحریم‌های فلج کننده آمریکا مانع سرمایه گذاری خارجی، ورود تکنولوژی مدرن، نوسازی و توسعه حمل و نقل هوایی و دریایی و زمینی و ریلی، و….هستند. فقط ناوگان هوایی ایران به ۵۰۰ هواپیمای نو مسافربری نیاز دارد که تحریم‌ها مانع تحقق این امر کاملاً ضروری هستند. تحریم‌ها اقتصاد را گرفتار بلایای رشد منفی اقتصادی مداوم، تورم افسار گسیخته، بیکاری بالا، فقر و فلاکت، فساد، و…کرده‌اند. تحریم‌ها عملاً ایران را به کشور «نفت در برابر غذا» تبدیل کرده‌اند. باید نفت را به کشورهایی چون پاکستان و هند، سریلانکا، کره جنوبی، روسیه، چین و….تحویل دهیم و در برابرش برنج و گندم و مواد غذایی پاکستانی و هندی و چای سریلانکایی دریافت کنیم. حتی در برخی رسانه‌های داخل کشور سخن از نفت در برابر پشم رفته است. ایران نمی‌تواند پول صادرات نفت را دریافت کرده و صرف زیرساخت‌ها و توسعه کشور کند.

لغو کلیه تحریم‌ها به معنای برداشتن موانع و سدهای توسعه است. برای تشبیه به ذهن، مانند آزادی منفی است. آزادی منفی به معنای رفع موانع آزادی گفتار و رفتار است. آزادی منفی به تعبیر آیزایا برلین، توانایی انتخاب میان شقوق مختلفِ ارزش‌های تلفیق ناپذیر و قیاس ناپذیر بدون مزاحمت و اجبار دیگران (به خصوص دولت به مثابه رژیم سیاسی) است. اما رفع موانع به تنهایی فرد را آزاد نمی‌سازد. وقتی موانع نبود، فرد باید بکوشد تا خود را بیافریند. فرد باید از نبودن موانع استفاده بهینه کرده و خود را چون اثری هنری خلق کند.

روابط خصمانه ایران و آمریکا موانع و سدهای بسیاری برای توسعه ایران آفریده‌اند. اما رفع موانع آمریکا هم لزوماً به توسعه منتهی نمی‌شود. رفع موانع فقط و فقط شرط لازم است، نه شرط کافی توسعه.

یک کشور برای توسعه و دموکراسی تثبیت شده، نیازمند جامعه مدنی قدرتمند و دولت قوی و کارآمد است. ایران فاقد هر دوی اینهاست. دولت به شدت غیر کارآمد و فاسد است. عدم رابطه دوستانه با آمریکا و تشدید تحریم‌ها فقط و فقط به تشدید ناکارآمدی و فساد و سرکوب بیشتر منتهی می‌شود.

رفع تحریم‌های فلج کننده و رفع احتمال جنگ و درگیری، فضای مستأصل جامعه را تغییر خواهد داد. این تأثیر روانی بسیار مهم است. برای مردمی که با مرگ دست و پنجه نرم می‌کنند، دموکراسی و حقوق بشر و آزادی و عدالت به مثابه رفع کلیه اشکال تبعیض‌های قومی و مذهبی و جنسیتی و طبقاتی به کالاهای بسیار لوکس تبدیل می‌شود. با رفع تحریم ها، مردم رفته رفته از این معضل نجات پیدا کرده و می‌توانند پروسه دموکراسی سازی را به طور جدی دنبال کنند. دفاع از برقراری روابط دیپلماتیک و دوستانه میان ایران و آمریکا، شرط لازم توسعه خواهی و دموکراسی خواهی است.