خبرگزاری امنیتی «تسنیم» در گزارشی به مناسبت ۲۰ فروردین، روزی که آن را «روز ملی فناوری هسته‌ای» می‌خوانند، مدعی شده است:

«کل هزینه‌ای که ایران در ۳۰ سال اخیر در صنعت هسته‌ای صرف کرده‌، چیزی حدود ۷ میلیارد دلار است که در دل این رقم فقط نیروگاه بوشهر ۵ میلیارد دلار هزینه دارد. پس اگر کل این هزینه را بر ۳۰ سال تقسیم کنیم رقمی نزدیک به سالانه ۲۵۰ میلیون دلار است.»

این بدان می‌ماند که کسی سوار اتوموبیلی شود و آن را براند به مقصدی از نظر عموم نامعلوم؛ اتوموبیل در راه مدام تصادف بار آورد، باعث بسته‌شدن جاده شود، عده‌ای را به کشتن دهد، و اکنون راننده بگوید تنها ده-بیست لیتر بنزین مصرف کرده، پس سفر خرج چندانی نداشته است!

برآورد دقیق از هزینه‌ای که نظام ولایی به خاطر فعالیت‌های هسته‌ای بر روی دست مردم گذاشته ناممکن است. این قلم‌ها را در نظر گیریم: هزینه‌های مستقیم، هزینه‌های ناشی از فضای امنیتی‌ای که ایجاد کرده وصرف ارگان‌های امنیتی شده است، هزینه‌های مستقیم ناشی از تحریم، هزینه‌های باندهای مافیایی کاسبکار در حوزه قاچاق تجهیزات هسته‌ای و موشکی، هزینه‌های کاسبکاران تحریم، امکان‌هایی که به خاطر تنش‌های ایجادشده از دست رفته است … به آنها باید بیفزاییم مسموم کردن جو منطقه و تقویت گرایش کشورهای همسایه به خرید تسلیحات بیشتر و هسته‌ای شدن (طبعا ابتدا به شکل خرید نیروگاه).

برآورد از هزینه‌ها از این رو نیز ناممکن است، که در جایی سویه‌ی کیفی می‌یابد و با زندگی انسان‌ها ترکیب می‌شود. ایرانیان بسیاری از رنج‌ها را متحمل شدند و فرصت‌هایی را از دست دادند، چون رژیم حاکم می‌خواست برای بقای خود، به اورانیوم دخیل بندد.

در گزارش خبرگزاری تسنیم و گفته‌های سخنگوی سازمان انرژی اتمی در «روز ملی فناوری هسته‌ای» نکته‌ای که جلب نظر می‌کند تأکید بر نیاز کشور به نیروگاه‌های اتمی بیشتر برای تولید برق است. از در عوام‌فریبی در مورد محیط زیست وارد شده‌اند، با تکرار اینکه انرژی اتمی تمیز است و بهترین جانشین سوخت‌های فسیلی برای تأمین انرژی است. مدتی مدام می‌گفتند ما برای تولید داروهای ویژه‌ نیاز به فناوری هسته‌ای داریم، اما اکنون دایره تبلیغات خود را گسترش داده‌اند و از درآمد سرشاری که از این فناوری نصیب کشور می‌شود، سخن می‌گویند.

در اروپا شاهد آن هستیم که زیر تأثیر جنگ اوکراین، تشدید رقابت‌ها در سطح جهانی و دست بالا گرفتن اقتدارگرایی و پوپولیسم و از آن طرف پس‌رفتن آگاهی‌ زیست محیطی، ضد جنگ و ضد تسلیحات و نیروگاه‌های اتمی برآمده از دهه‌های آخر قرن گذشته، دوباره انرژی هسته‌‌ای دارد محبوب می‌شود. جالب این است که رژیم محور تبلیغاتی‌ تازه‌ای که یافته است در راستای همین خط منحط است: «فراموش نکنیم که ایجاد نیروگاه‌های هسته‌ای امری فانتزی نیست بلکه بخشی لاینفک و ضروری از نیاز کشور است. زیرا پس از موج چند ساله‌ای که برای تبلیغ تولید انرژی از منابع تجدیدپذیر ایجاد شد حالا کشورهای اروپایی خود به این واقعیت رسیده‌اند که گریزی از ساخت نیروگاه‌های هسته‌ای نیست.» این سخن بهروز کمالوندی، معاون و سخنگوی سازمان انرژی اتمی ایران است.

به این تبلیغات در افکار عمومی اعتنایی نمی‌شود. توجه بیشتر به نتایج مذاکرات هسته‌ای معطوف است، و اینکه بر سر تحریم‌ها چه خواهد آمد: می‌مانند، تشدید یا تضعیف می‌شوند. بحث‌هایی هم که در میان هواداران گروه‌های «اپوزیسیون» جاری است، اساساً گرد تحریم است. بحث درباره نفس فعالیت‌های هسته‌ای، جدا از انگیزه‌های امنیتی و پیامدهای سیاسی و اقتصادی آن برای کشور، کمترین جایگاه را در میان مجموعه‌ی بحث‌ها درباره موضوع دارد. تلاش برای جلب توجه به اصل قضیه نتیجه‌ی محسوسی نداشته و گویا قرار نیست داشته باشد.

  • آیا حکومت موفق شده که نفس فعالیت هسته‌ای را از حیطه‌ی بحث‌ و اظهار نظر دور کند؟
  • آیا توافقی عمومی با فعالیت‌های هسته‌ای وجود دارد، و اختلاف در نهایت بر سر این است که کدام دولت آن را پیش برد؟
  • آیا کلاً بیزاری‌ای عمومی وجود دارد نسبت به بحث‌های مضمونی، و همه چیز سیاسی است در شکل این‌که به دست چه کسی؟

پرسش‌های مختلفی در این زمینه طرح‌شدنی هستند. آنچه به هر حال جای انکار ندارد، ضعف بحث‌های مضمونی و برنامه‌ای در مقایسه با جدال‌های سیاسی «زنده باد – مرده باد» است. اغتشاش در صف‌‌بندی‌ها درست به فقدان بحث‌های مضمونی برمی‌گردد. همین مورد فعالیت هسته‌ای اگر به یک محور اصلی بحث تبدیل می‌شود، معلوم می‌کند که یک گروه درباره محیط زیست، جنگ و صلح، امنیت و آرامش منطقه‌ای، شکل و جهت برنامه سازندگی، و اقتدار دولتی چه می‌اندیشد. وقتی بحث عمق یابد، معلوم می‌شود که تا چه حد به لحاظ برنامه‌ای میان این یا آن گروه «اپوزیسیون» با رژیم توافق وجود دارد و اختلاف تنها در حد این است که چه کسی «رهبر» باشد و اقتدارگرایی چه پیرایه‌ی ایدئولوژیکی بیابد.