بخشِ مهمی از کاسبی دستفروشانِ شهرِ مریوان، مربوط به فروشِ موادِ خوراکی و نوشیدنی در کوچه و خیابان است. از جمله فروشِ قهوه، چایی و مخلفاتش، پُختِ کلانه گرم و فروش آن، آبِ انجیر و دیگر آب‌میوه‌ها، انواع نان‌های محلی و سِرو آن با ماست و دوغ و دیگر غذاها و خوراکی‌های دیگر که بیشترِ آن‌ها مختصِ این منطقه هستند.

منعِ کار

هر سال با فرا رسیدنِ ماه رمضان، سازمان‌های ارزشی حاکمیتی دست‌فروش‌ها را از کارشان محروم می‌کنند و به آن‌ها اجازه فعالیت نمی‌دهند. در رمضانِ امسال این محرومیت و ممانعت بیشتر به چشم می‌آید، به این دلیل که در فصلِ بهار و در یکی از ماه‌های پرفروشِ این صنف‌ها قرار گرفته است.

گردشگران زیادی در این فصل به این شهر و طبیعت آن سفر می‌کنند و مشتری‌های بالقوه این دست‌فروشان خوراکی هستند. خود مردمِ بومی شهر هم در این فصل، گردش در شهر برایشان لذت‌بخش‌تر از دیگر فصل‌ها است. همه این فرصت‌های کار و کاسبی این دست‌فروش‌ها با چنین ممنوعیتی از بین می‌رود. یک چایی‌فروشِ گله‌مند از این اوضاع در دریاچه زریبار می‌گوید:

«از اداره اماکن به ما گفتن حق ندارید از صبح تا ۱۵ دقیقه قبل از اذانِ مغرب چیزی بفروشید. هر کی رو بگیرن خدا میدونه چه بلایی سرش بیارن… فعلا که زور دستِ اینا است کاری نمیتونیم بکنیم.»

این ممنوعیت تنها برای فروشندگان هم نیست. در صورت مشاهده خوردن و آشامیدن در عرصه عمومی هم فروشنده خوراکی را به دردسر می‌اندازند و هم فردی که خوراکی را مصرف کرده با خود می‌برند.

در سال‌های گذشته جریمه افرادِ «روزه‌خوار» کارِ اجباری در قبرستان‌ها و گور کندن بود. از ترسِ چنین تنبیه‌هایی برخی از دست‌فروشانِ خوراکی در کوچه‌پس‌کوچه‌های نزدیکِ بازار تلاش می‌کنند چراغ خاموش به کارشان ادامه دهند؛ تا هم خودِ آن‌ها و هم مشتری‌هایشان از شرِ کنترل و نظارتِ مأمورهای نامحسوس در بازار در امان بمانند. اما این شیوه کار جوابگو نیست، زیرا مشتری‌های آن‌ها در همان محدوده اصلی بازار رفت و آمد می‌کنند.

با این ممنوعیت‌ها تقریبا تمامِ این دست‌فروش‌ها در این ماه بیکار می‌شوند. برخی‌ها به ناچار پس از اذان چند ساعتی را می‌ایستند که خرجی روزانه‌شان را به دست آورند.

یک زنِ کلانه‌پز می‌گوید:

«از اول رمضان بساطِ ما رو جمع کردن. همه هم میدونن که همه روزه نیستن. اینایی که میان بیرون می‌چرخن خب معلومه روزه نیستن. میان یه چیزی بخورن یه حالی عوض کنن. ولی نمیزارن. من مجبورم عصر به بعد بیام دمِ غروب اینجا اگه بتونم کلا یک کاسه خمیر بپزم و برگردم خونه. چیزی در نمیارم اینجوری.»

دست‌فروش‌هایی که بخواهند به هر ترتیبِ ممکن این ممانعت را نادیده بگیرند و کاسبی‌شان را برقرار کنند، سر و کارشان با اداره امکان است. آن‌ها می‌توانند حتی پس از رمضان هم به دستفروشانِ خاطی اجازه فعالیت ندهند و روش‌های خاصِ خود را برای تنبیه دارند. صاحبِ یک چرخِ چایی‌فروشی از تجربه تلخش در رمضان سال گذشته می‌گوید:

«من جای چرخمو عوض کردم رفتم یه گوشه‌ای گفتم شاید اونجا بذارن کار کنم. همونجا ریختن چرخمو بردن. حدود یک ماه بعدش من دنبالِ پس گرفتنش بودم. خیلی اذیت شدم. این به کنار که دو ماه بیکارم کردن. دو برابر اون منو دووندن دنبالِ چرخم.»

بساط دست‌فروشی گیاهان خوراکی: میدان سرباز مریوان
بساط دست‌فروشی گیاهان خوراکی: میدان سرباز مریوان

کاسبی جایگزین

اما بیکاری برای دست‌فروشانِ خوراکی‌ها و آشامیدنی‌ها در این شهر می‌تواند پیامدهای بسیار نامطلوبی داشته باشد. به همین دلیل هم بخشی از آن‌ها به کوه و دشت و کمرهای اطرافِ شهر زده‌اند و گیاهانِ خوراکی‌ای را به شهر می‌آورند که مصرفِ محلی دارند. کوهستان‌های اطرافِ مریوان در فصل بهار سرشار است از گیاهانی خوراکی است که در رژیم غذایی مردم منطقه جایگاه خاصی دارد. «پسل»، «خوژه»، «ریواس»، «سوره‌بنه»، «پیچک»، «هاز»، «مه نه»، «به ره زا»، گوزه روان» و «کنگر» از جمله گیاهانی هستند که در سفره‌های بیشترِ خانواده‌ها در فصلِ بهار دیده می‌شوند.

دست‌فروشانِ خوراکی بیکار شده در رمضان اکنون به کندن و فروشِ این گیاهان مشغول شده‌اند. از چهار راه بهزیستی تا میدانِ سربازِ مریوان پر است از جمعیتِ انبوه دستفروشانی که گیاه خوراکی می‌فروشند.

کار با حداقل امکانات؛ یک مردِ مُسِن، یک چرخ، یک ترازو و چند کیلو گیاه − مریوان
کار با حداقل امکانات؛ یک مردِ مُسِن، یک چرخ، یک ترازو و چند کیلو گیاه

برخی‌ها به کوه می‌روند و گیاهان را با خود به شهر می‌آورند. اگر وقت و حوصله داشته باشند در گوشه‌ای بساط می‌کنند و آن‌ها را می‌فروشند. در غیر این‌صورت گیاه‌ها را به یک دست‌فروش دیگر با قیمت پایین‌تری می‌فروشند. این منبعِ طبیعی، این روزها گردشِ مالی کوچکِ خاص خود را در مریوان دارد و بسیاری را از تبعاتِ تعطیلی کاسبیشان در رمضان به طور موقت نجات داده است. آن‌هایی که به چنین کاری روی آورده‌اند، معتقدند باید قدرِ این جغرافیا را دانست. یکی از آن‌ها چنین می‌گوید:

«من بارها دست به دامان همین کوه و جنگل شدم. تقریبا ۲۰ سال پیش پارچه وارد می‌کردم، بارمو گرفتن کلا ورشکست شدم. یعنی حتی خانه‌ام را هم فروختم تا جریمشو دادم و بدهی‌هامو صاف کردم. وقتی که دیگه هیچی نداشتم رفتم مازو آوردم از جنگل. بعدش رفتم بنه چیدم و یه مدتی هم زغال درست می‌کردم. خودمو با کمک همین کوه‌ها سر پا نگه داشتم. اینارو هر جایی نداره.» دست‌فروشی گیاهانِ خوراکی در مریوان راه حلِ موقتی است برای فرار از پیامدهای ممنوعیتِ کار و کاسبی در ماه رمضان. به زودی این گیاهان پیر می‌شوند و قابل استفاده نیستند. این دست‌فروشان باقی می‌مانند و سوغاتِ ماهی که ادعا می‌شود ماهِ برکت است، اما برکتش برای آن‌ها در سایه نظامِ زورگویی دینی، محرومیت از کار و معیشت است.