دریاچه ارومیه دیگر جانی ندارد. ٩٥ درصد آن خشک شده و پروژه احیای‌اش توسط «قرارگاه خاتم‌الانبیاء» تقریباً به شکست منجر شده است. دریاچه ارومیه، دیگر نه بزرگترین دریاچه داخل ایران، نه بزرگترین دریاچه آب ‌شور خاورمیانه و نه ششمین دریاچه آب ‌شور جهان است.

تنها امید دولت برای احیای آن وابسته به تونل ٣٦ کیلومتری ست که قرار است سالانه بیش از ٦٠٠ میلیون مترمکعب آب رودخانه زاب را از سد‌ «کانی‌سیب» واقع در پیرانشهر به نقده و از آنجا به دریاچه سرازیر کند. پژوه احداث تونل بیشتر از ١٢ هزار میلیارد تومان برای دولت هزینه در برداشته است.

پایگاه اطلاع‌رسانی دولت (٥ مرداد) نوشته است که محمدصادق معتمدیان، استاندار آذربایجان غربی در دیدار با اساتید دانشگاهی ضمن تاکید بر اتمام هر چه سریع طرح‌های سخت افزاری احیای دریاچه ارومیه گفته است: «تنها ۷۵۰‌ متر از احداث کامل تونل انتقال آب به دریاچه باقی مانده و مشکل حادی برای اتمام آن وجود ندارد.» اما به نظر گروهی از کارشناسان و کنشگران محیط زیست، پروژه انتقال آب رودخانه زاب به دریاچه ارومیه مصداق کورکردن چشم به‌جای درست کردن ابرو ست. سیاست‌های اشتباه در تشخیص علل خشکی دریاچه، ستاد احیای دریاچه را به بیراه کشانده است. انتقال آب زاب جدای از پیامدهای زیست محیطی، توان تامین حجم مورد نیاز آب دریاچه را ندارد.

Ad placeholder

انتقال آب بدون بررسی کارشناسانه

یکی از کارشناسان حوزه آب (که نام او محفوظ است) در این باره می‌گوید:

«پروژه انتقال آب رودخانه زاب در آینده نه چندان دور، موجب خشکی آن و پیامدهای فاجعه‌بار زیست محیطی خواهد شد. متاسفانه آثار این پیامدها از چند سال پیش شروع شده است. ما شاهد کم شدن آب‌های زیرزمینی در حوضه آبی سد کانی‌سیب به دلیل حفر چاه‌های عمیق توسط شرکت فاطر، از مجموعه شرکت‌های خاتم‌الانبیای سپاه پاسداران هستیم. تعداد این چاه‌ها به بیش از بیست عدد می‌رسد که باعث تخلیه و فروکش کردن آب‌های شیرین زیرزمینی شده است.»

تونل انتقال آب رود زاب به دریاچه ارومیه
محمدصادق معتمدیان، استاندار آذربایجان غربی: «تنها ۷۵۰‌ متر از احداث کامل تونل انتقال آب به دریاچه باقی مانده و مشکل حادی برای اتمام آن وجود ندارد.»

ستاد احیای دریاچه ارومیه در سال ١٣٩٣ وعده داد که حجم یک‌ میلیارد و ٩٠٠ میلیون مترمکعبی آب را تا پایان پروژه احیا به تراز اکولوژیکی آن، یعنی ١٥ میلیارد و ٥٠٠ میلیون مترمکعب برساند، وعده‌ای که هرگز محقق نشد. سدسازی‌های غیر کارشناسانه، توسعه اراضی کشاورزی، حفر بیش ٨٠ هزار حلقه چاه عمیق، احداث بزرگراه ارومیه-تبریز بر بستر آن و انحراف حقابه دریاچه ارومیه از اهم دلایل خشکی آن توسط کارشناسان برآورد می‌شود. اگرچه در همان روزهای اول متخصصان حوزه آب و کنشگران محیط زیست، احداث تونل انتقال آب زاب را با انتقاداتی روبرو کردند، اما دولت در تصمیم خود مصمم بود و انگار مرغ برایش یک پا داشت. کارشناسی که از او نقل کردیم، درباره یکی از دلایل خشکی دریاچه چنین توضیح می‌دهد:

«بزرگراه ارومیه-تبریز با طول ١٥ کیلومتر که بر بستر دریاچه احداث شده است، تنها دارای یک دریچه کوچک دو کیلومتری است. بزرگراه باعث پایین آمدن سطح گردش‌ آب دریاچه شده و سالانه دو الی سه میلیارد مترمکعب آب آن تبخیر شود. تحقیقات نشان داده این حجم از تبخیر برای آب شور بسیار زیاد است چون باعث شده حجم شوری آب از ٢٤٠ گرم بر لیتر به بیش از ٣٠٠ گرم بر لیتر افزایش یابد. متاسفانه هنگام احداث بزرگراه هیچ یک از اصول مبنایی را رعایت نکردا‌ند. حجم زیاد سنگ و خاکی که برای احداث آن وارد دریاچه کردند تعدادی از سرچشمه‌های زیرآبی آن را برای همیشه خشکاند. احداث تونل انتقال زاب هم درست مانند احداث بزرگراه ارومیه-تبریز نشانه‌ای از عملکرد غیرکارشناسانه و غیر مسئولان است. بهانه احداث بزرگراه، کاهش مصرف بنزین و استهلاک ماشین بود ولی منجر به خشکی دریاچه شد، انتقال آب زاب هم بهانه برای احیای دریاچه است ولی باعث خشکی زیست بوم آن خواهد شد.»

Ad placeholder

رودخانه زاب در اصل از رودهای پرآب ایران بوده، اما در سال‌های اخیر به دلایل سوء مدیریت و کاهش بارندگی دچار کم‌آبی شده است. حجم وسیعی از جنگل‌های آذربایجان غربی و مزارع کشاورزی در مسیر آبی این رودخانه قرار دارند. از کارشناس آب درباره انتقال آب شیرین آن به دریاچه ارومیه می‌پرسم: آیا انتقال آب زاب می‌تواند دریاچه را احیاء کند؟ او در پاسخ می‌گوید:

«با توجه به روند کاهشی آن، حجم آب رودخانه زاب نمی‌تواند مقدار مورد نیاز دریاچه را تامین کند. به گفته مسئولین آب زاب سالانه توانایی انتقال حدوداً ٦٢٣ میلیون مترمکعب آب را به دریاچه دارد، درحالیکه برای رسیدن به تراز اکولوژیک نیاز به بیش از ١٥ میلیارد مترمکعب است. این در حالی ست که رودخانه زاب به دلایل سوءمدیریتی و کاهش بارندگی در سال کمتر از ٩٠٠ میلیون مترمکعب آب دارد. درصورت انتقال ٦٠٠ میلیون مترمکعب آن، دیگر آبی برای پیرانشهر و بخصورص سردشت باقی نمی‌ماند. صدها روستا و هزاران هکتار زمین کشاورزی در خشکی تلف خواهد شد.»

بیشتر از ٤٠ سد و ٨٠ هزار حلقه چاه در محوطه آبخیز دریاچه حفاری شده است. بیشتر این سدها آبشان مستقیم به دریاچه ارومیه می‌رسید. از این کارشناس می‌پرسم سدها تا چه میزان برخشکی دریاچه تاثیر داشته‌‌اند. در پاسخ می‌گوید:

« تنها در دو سد سیمنه‌رود و زرینه‌رود سالانه بیش از ٣١٥ میلیون مترمکعب که حقابه دریاچه ارومیه است، از آن دریغ شده و به تبریز، برای مصارفی چون کشاورزی، شرب و بخش بیشتر آن برای صنعت بکار گرفته می‌شود. جالب اینجاست آب‌های که حوضه آبی دریاچه ارومیه محسوب می‌شوند توسط دولت از مسیر طبیعی خود منحرف شده‌اند، و آب رودخانه زاب که از سرچشمه‌های آبخیز دجله به حساب می‌آید را می‌خواهد به دریاچه سرازیر کنند! و به هیچ وج به فکر خشکی مناطق آن نیستند. خشکی که از کاهش آب زاب بوجود می‌آید پیامدهایش از خشکی دریاچه ارومیه کمتر نیست. تشدید گردوغبارهای که سالیانه از عراق به کشور سرازیر می‌شوند، از بین رفتن هزاران هکتار مراتع کشاورزی و از بین بردن آبزیان رودخانه تنها گوشه‌ای از این پیامدهاست.»

یک کارشناس: «با توجه به روند کاهشی آن، حجم آب رودخانه زاب نمی‌تواند مقدار مورد نیاز دریاچه را تامین کند. به گفته مسئولین آب زاب سالانه توانایی انتقال حدوداً ٦٢٣ میلیون مترمکعب آب را به دریاچه دارد، درحالیکه برای رسیدن به تراز اکولوژیک نیاز به بیش از ١٥ میلیارد مترمکعب است. این در حالی ست که رودخانه زاب به دلایل سوءمدیریتی و کاهش بارندگی در سال کمتر از ٩٠٠ میلیون مترمکعب آب دارد. درصورت انتقال ٦٠٠ میلیون مترمکعب آن، دیگر آبی برای پیرانشهر و بخصورص سردشت باقی نمی‌ماند. صدها روستا و هزاران هکتار زمین کشاورزی در خشکی تلف خواهد شد.»

بعضی از خبرگزاری‌ها خبر از فرونشست زمین در اطراف روستای «خورینج» از توابع شهرستان پیرانشهر می‌دهند و در برخی مناطق، فروچاله‌های به عمق ١٠ متر و شعاع ٣٠ متر مشاهده شد است. تونل انتقال آب زاب و حفر چاه‌های عمیق برای استخراج، تا چه میزان می‌تواند در تغییر اکولوژی منطقه تاثیر داشته باشد؟ به نظر کارشناسی که با او گفت‌وگو کرده‌ام:

«یکی از آسیب‌های جدی حفر چاه‌های عمیق، فروکش‌کردن معادن و آب‌های زیرزمینی است. این پدیده باعث فرونشست زمین و از بین رفتن روند نرمال آب‌های زیرزمینی می‌شود، حتی احتمال بروز زلزله و سیل را افزایش می‌دهد. فروچاله‌های که در روستاهای پیرانشهر مشاهده شده‌اند، از یک فاجعه نزدیک خبر می‌دهد. سیاست اشتباه در احیای دریاچه، جدا از زنده نکردن دریاچه باعث بوجود آمدن فاجعه‌های دیگری در منطقه خواهد شد.»

منصور سهرابی، بوم شناس و پژوهشگر مهمان دانشگاه کیل آلمان در مصاحبه با روزنامه شرق (٦ فروردین ١٤٠١) ضمن تاکید بر بی‌اثر بودن انتقال آب زاب در احیای دریاچه ارومیه اشاره می‌کند: جلوگیری از توسعه اراضی کشاورزی، تعیین تکلیف و پلمب چاه‌های غیرمجاز، تدوین و اجرای الگوی کشت مناسب برای منطقه، توقف تمام طرح‌های سدسازی و تمرکز روی عملیات آبخیزداری جهت تغذیه سفره‌های آب زیرزمینی پیشنهاد‌های متخصصان بود، اما مورد توجه ستاد احیا قرار نگرفت است.

Ad placeholder

توسعه خشکی

یکی از کشاورزان پیرانشهر می‌گوید:

«از وقتی شروع به ساخت تونل کرده‌اند، هر هفته آب چاه‌هایمان کم می‌شود، ما هم مجبوریم، چاه را بیشتر عمیق کنیم. اگه این روند ادامه داشته باشد، به کل خشک می‌شود.»

می‌پرسم: آیا دولت تسهیلاتی یا قول‌های برای اجازه استفاده از آب داده است؟ می‌گوید:

«قول داده که بهمان آب بدهد، اما تسهیلاتی وجود ندارد. به حرف دولت نمی‌شود اعتماد کرد. چشمه‌های دوربر روستا همه خشک یا کم آب شده‌اند. پسر عمویم پرورش ماهی داشت. مجبور شد کاروکاسبی‌اش را تعطیل کند و الان رفته مرز کولبری می‌کند.»

یکی از کنشگران محیط زیست در پیرانشهر معتقد است حکومت جمهوری اسلامی از روزهای اول می‌دانست که آب دریاچه ارومیه خشک خواهد شد و انتقال آب زاب را بیشتر یک پروژه سیاسی-امنیتی ارزیابی می‌کند تا توسعه و حفظ محیط زیست. او درباره پیامدهای تونل انتقالی آب زاب می‌گوید:

«این پروژه آسیب‌های زیاد محیط‌ زیستی و اقتصادی را برای شهرهای مجاور (پیرانشهر، سردشت، نلاس، میرآباد) و صدها روستای آن خواهد داشت. بیشتر جمعیت روستا در این مناطق کشاورز و دامدار هستند، تغییر اکولوژیکی منطقه و خشکاندن عامدانه رودخانه زاب موجب سرازیری جمعیت روستاها به شهر و ایجاد شغل‌های کاذب خواهد شد. به لطف بی‌تدبیری‌های مسئولین کشور، همیشه وضعیت اقتصادی کردستان مشکل داشته است، همین کولبری بخاطر سیاست‌های اشتباه آنها بوجود آمده است. خشکاندن زاب باعث ضررهای جبران ناپذیر زیست محیطی خواهد شد. ده‌ها گونه پرنده، ماهی و حیواناتی که زندگی‌شان وابسته به آب و جنگل‌های سرسبز هستند، از همین حالا روبه کاهش است. با خشکاندن آن، گردشگری منطقه هم رو به افول خواهد گذاشت. این‌ها تنها آسیب‌های ست که به جغرافیای زیستی ایران می‌زند. در اقلیم کردستان وضعیت وحشتناک‌تر خواهد بود و بدون شک آسیب‌های چون گرد‌وغبار سالیانه بیشتر از پیش دامن شهرهای مرزی ایران را خواهد گرفت.»

بر طبق تحقیقات، قبل از تحقق طرح‌های مهار آب و سدسازی بر روی رودخانه زاب، ٢٨ درصد از حجم آب آن در ایران مورد استفاده قرار می‌گرفت، اما امروزه این حجم به ٦٤ درصد افزایش یافته است. تنها ٣٦ درصد آن به خاک عراق سرازیر می‌شود که ١٥ درصد آن به رودخانه دجله می‌رسد. یکی از فعالان محیط زیست در سردشت می‌گوید:

«ما در همان روزهای اول به پروژه انتقال آب زاب اعتراض کردیم. متاسفانه حکومت به شدت با اعتراضات برخورد کرد و تعدادی از دوستانمان را بازدداشت کرد. پیامدهای زیست محیطی این انتقال چنان مشخص است که نیازی به تحقیقات ندارد. هنوز انتقال آب شروع نشده شاهد تغییرات اکولوژیکی در منطقه هستیم. کشاورزهای سردشت از همین حالا به فکر فروختن زمین‌هایشان هستند. این آسیب برای سردشت که در محدوده پاپینی زاب قرار دارد بیشتر از پیرانشهر خواهد بود.»

در شبکه‌های اجتماعی اختلافاتی بین تعدادی از کنشگران کُرد و تُرک درباره پروژه انتقال آب زاب دیده می‌شود. این فعال که نگران خشکی دریاچه ارومیه است می‌گوید:

«متاسفانه برخی از کنشگران تُرک‌زبان فکر می‌کنند اعتراض ما به انتقال آب زاب، به معنای عدم توجه به احیای دریاچه است. به هیچ‌وج همچین چیزی نیست. ما اگه بیشتر از آنها نگران دریاچه نباشیم، نگرانیمان کمتر نیست. اعتراض ما به سیاست‌های اشتباه در احیای دریاچه است. نمی‌شود به بهانه آباد کردن، جای دیگری را تخریب کرد. حکومت اسلامی به عمد کاری می‌کند که اقوام ایرانی باهم دشمن شوند. ما سال‌هاست در کنار هموطنان تُرک‌ زندگی می‌کنیم و آسیب‌های خشکی دریاچه را با هم شریک هستیم. خشکی دریاچه نه تنها استان‌های آذربایجان غربی و شرقی را نابود می‌کند بلکه محدوده آسیب‌زای آن از یک سمت تا تهران و از سمتی دیگر تا اصفهان خواهد بود. حفاظت از دریاچه وظیفه همه است و تنها من کُرد یا تُرک را شامل نمی‌شود. حکومت اسلامی می‌خواهد سوء مدیریت خود را با کاهش بارندگی توجیه کند. تمام پروژه‌های سدسازی، عدم نظارت بر حفرچاه‌های بی‌شمار دور دریاچه، کشاورزی‌های پر آب، احداث تخریب‌گرانه بزرگراه ارومیه-تبریز، همه و همه نشانه سوء مدیریت حکومت است. حالا هم با احداث تونل انتقال آب زاب می‌خواهد دردی دیگر به دردهای ما اضافه کند.»

به نظر می‌رسد توجیه خشکسالی که از سوی عمد‌ه مدیران دولتی، علت خشکی دریاچه ارومیه به‌شمار می‌رود، دلیل قابل استنادی نباشد. چراکه تحقیقات نشان می‌دهد خشکسالی تنها کاهش ۵ درصدی بارش در حوزه‌های آبریز دریاچه را به همراه داشته است. به گزارش خبرگزاری‌های ایران حدوداً ٧٢ سد در اطراف دریاچه ارومیه احداث یا در دست احداث است. تقریباً بر روی تمامی آبریز‌های آن پروژه‌های جاه‌طلبانه توسعه اقتصادی آبی اجرا شده است. به گفته کارشناسان و کنشگران محیط زیست، رودخانه زاب نمی‌تواند آب حیاتی برای جان بی‌جان دریاچه ارومیه باشد، انتقال آب شیرین آن به بستر دریاچه باعث تشنگی زیست بوم آن خواهد شد و آثار مخربی را در سال‌های آتی به همراه خواهد داشت.