دولت سیزدهم اعلام کرده است که قصد دارد کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان را در کتابخانه‌های عمومی ایران ادغام کند. این اقدام نمادین است، زیرا یادآور می‌شود که «حاکمیت یکدست» نمی‌خواهد جایی وجود داشته باشد خارج از سلطه‌ مستقیم نظام مستقر و ناهمخوان با سلیقه و انتخاب آن.

علی میرزایی، سردبیر نگاه نو که به تازگی کتاب  «یک شاخه در سیاهی جنگل…: کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان ۱۳۴۴ – ۱۳۵۷» به قلم او به چاپ دوم رسیده است در پیامی برخی از ابعاد اقدام نمادین دولت و اولین قدم برای انحلال کانون را آشکار کرده است. چکیده سخن او این است که کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان در جهان منحصر به فرد است. مشکل اصلی اما مشکل مدیریت است. می‌شنوید:

مصطفی رحماندوست، نویسنده کتاب‌هایی برای کودکان که مدتی هم مدیریت نشریات کانون را به عهده داشت در مصاحبه با اعتماد خطاب به وزیر ارشاد اسلامی گفته است:  

‌«ای وزیر ارشاد! چه شده است که به فکر دست گذاشتن روی جایی مثل کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان افتاده‌ای؟ چقدر در وظایف ذاتی خودت موفق بوده‌ای؟ وقتی تئاتر نداریم، وقتی سینما نداریم، وقتی کتاب درست چاپ نمی‌شود و تیراژ کتاب برای جمعیت ۸۰ میلیونی شده است ۵۰۰ نسخه و شما آمده‌ای و توفیقی نداشته‌ای، باید استعفا بدهی و بروی کنار.»

Ad placeholder

هدف دولت از بستن کانون چیست؟

موضوع طرح واگذاری کتابخانه‌های «کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان» به «نهاد کتابخانه‌های عمومی» دوباره موجی از ارج‌گذاری‌ها و خاطره‌گویی‌ها در رابطه با کانون را برانگیخته است. بسیاری از کاربران در شبکه‌های اجتماعی کتاب‌هایی را نام می‌برند که برای اولین بار در کانون خوانده‌اند.

آیا این عجیب نیست که مجموعه‌ای از روشنفکران و هنرمندان «سکولار»، که بخش بزرگی از آنان مخالف رژیم شاه بوده‌اند و چه بسا فعالانه در انقلاب ضد سلطنتی شرکت داشته‌اند، ستایشگر «کانون» هستند، مؤسسه‌ای که تأسیس آن با پشتیبانی ملکه‌ وقت، فرح پهلوی ممکن شده است؟

جالب اینجاست که طالبان سلطنت، معمولا از «کانون» یاد نمی‌کنند. جریانی در میان آنان معتقد است که «کانون» از کانون‌های توطئه‌چینی علیه شاه بوده است و از این رو «شهبانو» را مشکوک به همدستی در این کار می‌دانند.

از این درمی‌گذریم و توجه می‌کنیم به ستایش جمع شاخصی از روشنفکران مخالف شاه و در ادامه مخالف رژیم خمینی از یک نهاد تأسیس شده با پشتیبانی دربار. چرا آنان این نهاد را می‌ستایند، و فقط این نهاد را؟ پاسخ این است در آن دوران نهاد شاخص دیگری وجود نداشت. می‌گوییم شاخص، چون مثلاً در این زمینه به دانشگاه، ادارات و مؤسسه‌هایی در این ردیف نمی‌توان اشاره کرد؛ آنها به عنوان نهاد عمومی محصول تجدد بودند؛ شکل می‌گرفتند، صرف نظر اینکه قدرت در دست چه کسی باشد. تجدد روندی بود که از دوره‌ی ناصرالدین شاه شروع شده بود و اگر قاجار هم برپا می‌ماند، عصر نو نمودها و نهادهای خود را برمی‌آورد.

اگر در دوره‌ی پایانی پهلوی ده‌ها نهاد مشابه «کانون» وجود داشت، این موضوع به این معنا بود که امکان‌هایی جدی برای جایابی (انتگراسیون) کسانی در نظام مستقر وجود داشت که پرورده‌ دوره‌ مدرنیزاسیون بودند. مدرنیزاسیون شاهی به آنان امکان شغل خوب یافتن و ثروتمند شدن می‌داد، اما امکان مشارکت فرهنگی و سیاسی آزاد را نمی‌داد. سانسور برقرار بود و انسداد و اختناق سیاسی به حد حزب واحد شه‌ساخته‌ «رستاخیز» رسیده بود. آنان جایی برای جایابی نمی‌یافتند، و از این روست که در آن تنگنا «کانون» برجسته می‌شود و در یاد می‌ماند.

حالا می‌خواهند کتابخانه‌های «کانون» با این جایگاه نمادین را برچینند. همین اقدام، نمادین است. تصمیم به برچیدن آنها به نوعی دیگر یادآور می‌شود که نمی‌خواهند جایی وجود داشته باشد خارج از سلطه‌ی مستقیم نظام مستقر و ناهمخوان با سلیقه و انتخاب آن.

Ad placeholder

زیان‌دهی کانون، بهانه دولت

در حالی از زیان‌ده بودن و عدم سوددهی کانون پرورش فکری کودکان سخن گفته می‌شود که مجموع ۴۳ دستگاه مذهبی در بودجه سال ۱۴۰۰رقم ۷۲۵۲ میلیارد و ۶۰۰ میلیون تومان بودجه گرفتند که سهم برخی از آن‌ها به طور جداگانه بیشتر از بودجه سازمان‌هایی چون ستاد کل بحران کشور بود.

تنها بودجه پنج نهاد فرهنگی مذهبی کشور در بودجه سال ۱۴۰۱ رقمی در حدود ۶ هزار و ۶۹۰ میلیارد تومان برآورده شده است. همچنین بنا به گزارش مرکز پژوهش‌های مجلس اعتبار لحاظ شده برای سرجمع فصل دین و مذهب در لایحه بودجه سال ۱۴۰۱ در حدود ۲۶۰۰ میلیارد تومان پیش‌بینی شده است.

بودجه صداوسیما هم طبق لایحه بودجه سال ۱۴۰۱ حدود ۵ هزار و ۲۸۹ میلیارد تومان در نظر گرفته شده .  ۵۶ درصد بیش از سال گذشته.   

درباره این نهادهای سربار که جملگی زیر نظر رهبر جمهوری اسلامی فعالیت می‌کنند، بحث سوددهی و زیان‌دهی هرگز مطرح نشده است.

بنابر این می‌توان به سادگی تصور کرد که هدف اصلی این است که کتابخانه‌های کانون نیز مانند کتابخانه‌های عمومی زیر سیطره مجلس و مساجد درآید. یکدست سازی «حاکمیت یکدست» به ضرب «ادغام» با هدف اعمال فشار از بالا به پایین.

Ad placeholder