فیلم مستند “سرنگون سازیِ یک دیکتاتور” [Bringing Down a Dictator] در سال ۲۰۰۲ برنده جایزه‌ی Peabody و در همان سال توسط انجمن بین المللی مستندسازان به عنوان بهترین مستند آن سال انتخاب شد. این فیلم‌درباره‌ی مقاومت مدنی است و به بیش از ۲۰ زبان و گویش ترجمه شده‌است. این فیلم داستان انقلاب صربستان علیه اقتدار سرکوبگر و جنایتکار میلوشویچ و شرح پیروزی اعتراضات و تظاهرات خیابانی به سازماندهی جوانان است. اعتراضات مسالمت آمیز و خشونت پرهیزی که سرانجام به تظاهرات وسیع مردمی و اعتصابات سراسری انجامید و حکومت میلوشویچ را سرنگون کرد. 

با توجه به انقلاب صربستان و دیگر جنبشهای انقلابی در قرن بیستم، در سال ۲۰۰۲، «مرکز بین‌المللی مبارزات ‌خشونت پرهیز» (ICNC) نظریه‌ای در خصوص چگونگی موفقیت آمیز سرنگونی یک رژیم دیکتاتوری مطرح کرد. این نظریه شامل مدلی سه بخشی است: 

 ما می‌توانیم ببینیم چگونه می‌توان از این نظریه در پیشبرد هر جنبش انقلابی استفاده کرد، زیرا رئوس مدل فوق در هر جغرافیا و خطه‌ای متناسب با فرهنگ مردم آن، آگاهی سیاسی شان، و نیز جنس دیکتاتوری حاکم بر آن کشورها گوناگونی نشان می‌دهد. 

این مدل تاکید می‌کند که هرچه ناراضیان و معترضان از آگاهی سیاسی بالاتری برخوردار، و درک عمیق تری از دموکراسی داشته باشند، ثمره‌ی انقلاب‌شان دموکراتیک‌تر خواهد بود. همچنین تاکید می‌کند که اگر قرار است استبداد دگرگون شود، باید با استبداد برخورد کرد و آن را به زیر کشید.

استبداد دینی-نظامی-نفتی موجود در ایران منجر به خشونت گسترده، قتل عام‌های بی حد و حصر، انباشتن زندان‌ها از بهترین فرزندان این مرز و بوم و شکنجه‌ی سیستماتیک آنان، آدم‌ربایی، تبعیضات گسترده‌ی قومی و جنسیتی و شهروندی، بلایای طبیعی، عجز و حتا بی‌توجهی در کنترل بیماری‌های فراگیر، فقر و گرسنگی، اشاعه‌ی جهل و فساد شده است. جنبش انقلابی در حالی که به طور عملی و فعال در راه سرنگونی حاکمیت کوشش می‌کند، از سوی دیگر به تمام این ویرانی‌ها که نام برده شد نیز می‌اندیشد تا از سپیده‌ی پس از سرنگونی به بازسازی این ویرانـسرا اقدام کند. روندی که اگر مسئولانه و پیگیر پیش رود، دهه‌ها طول خواهد کشید که ایران سر و صورتی نسبتا آباد به خود گیرد.

مقاومت مدنی به صورت اعتراضات و اعتصابات سراسری مردم را قادر می‌سازد تا با استبداد به گونه‌ای مبارزه کنند که احتمال موفقیت آنها را به حداکثر برساند و در عین حال ضایعات احتمالی جانی و مالی را به حداقل برساند. تحقیقات مبتنی بر داده‌ها نشان می‌دهد که مقاومت مدنی بیشترین پتانسیل را دارد که منجر به گذارهای دموکراتیک پایدار شود تا از دل آن، توسعه‌ی سیاسی، اجتماعی و اقتصادی میسر ‌شود.

کمپین‌های مقاومت مدنی بسیار بیشتر از آنچه به طور کلی تصور می‌شود، با بیش از ۱۵۰ کمپین جدید در قرن حاضر ظهور کرده‌اند، از جمله ۹۵ کمپین جدید که بین سال‌های ۲۰۱۰ و ۲۰۱۹ آغاز شده‌اند. در همین دوره، تعداد کمپین‌های جدید مقاومت مدنی بسیار بیشتر از تعداد جنبش‌های خشونت آمیز است.

شروع کمپین‌های خشونت‌پرهیز و خشونت آمیز ۱۹۰۰−۲۰۱۹
شروع کمپین‌های خشونت‌پرهیز و خشونت آمیز ۱۹۰۰−۲۰۱۹

با این حال، یک تناقض وجود دارد: با وجودی که مقاومت مدنی به استراتژی ترجیحیِ رهایی در سراسر جهان تبدیل شده است، میزان موفقیت آن به طور چشمگیری کاهش یافته است.

نرخ پیروزی جنبش‌های خشونت‌پرهیز و خشونت‌آمیز بر حسب دهه‌ها (۱۹۳۰−۲۰۱۹)
نرخ پیروزی جنبش‌های خشونت‌پرهیز و خشونت‌آمیز بر حسب دهه‌ها (۱۹۳۰−۲۰۱۹)

یکی از دلایل این افول این است که دیکتاتورها مهارت‌های خود را در رویارویی با معترضان و فعالان دموکراسی خواه افزایش داده‌اند. به عنوان مثال، حاکمیت‌های دیکتاتوری در تضعیف وحدت بین مخالفان و ایجاد خشونت در صفوف آنها مهارت بیشتری پیدا کرده‌اند و در نتیجه مشارکت عمومی در درگیری‌های خشونت پرهیز را کاهش داده‌اند. آنها همچنین در استفاده از فناوری‌های پیشرفته برای محدود کردن حریم خصوصی و سرکوب آزادی‌های فردی ماهرتر شده‌اند. در خصوص ایران محدود کردن اینترنت، دروغ پردازی، نفوذ در صفوف معترضان خیابانی و تحریک آنان برای حمله به ساختمان‌ها و سوزاندن اماکن شهری، به کارگیری شدیدترین خشونت‌ها در کردستان و قتل عام در زاهدان جهت تحریک بیشتر عمومی برای شروع قیامی مسلحانه تنها چند ترفند در میان راهبردهای سیستم سرکوب جمهوری اسلامی است، که خوشبختانه تاکنون با هشیاری ستایش انگیز معترضان تمام این نقشه‌ها بر باد رفته‌اند.

دلیل دوم کمبود کانال‌های رسانشی برای گفت و گو و پی ریزی یک برنامه‌ی سازماندهی شده برای پیش بردن جنبش است. خبررسانی در مورد کمپین‌های مقاومت مدنی همچنان برای مخالفان بسیار ارزشمند است، زیرا بزرگترین مانع آنها در رویارویی با دستگاه سرکوب، سردرگمی و عدم اعتماد به نفس در مورد نحوه‌ی برنامه ریزی و اجرای یک استراتژی برنده است.

تحقیقی که به تازگی در باره‌ی جنبش‌های انقلابی خشونت پرهیز منتشر شده است[1]، نتایج قابل توجهی ارایه می‌کند:

  • در طول ۱۲۰ سال گذشته، میزان موفقیت درگیری‌های خشونت پرهیز حداقل دو برابر شورش‌های خشونت آمیز بوده است.
  • میانگین مدت یک شورش خشونت پرهیز موفق سه سال است، و در مقابل نُه سال برای یک شورش خشونت آمیز موفق.
  • احتمال وقوع کشتار دسته جمعی هزاران مقاومت مدنی یا بیشتر در طول یک جنبش خشونت آمیز تقریبا سه برابر بیشتر از یک کمپین مقاومت مدنی است.
  • یک کمپین پیروزمندانه مقاومت مدنی میتواند ۹ برابر بیشتر از یک استبداد سرنگون شده توسط یک جنبش خشونتآمیز برای انتقال به یک نتیجه دموکراتیک باشد.
  • حتا زمانی که یک کمپین مقاومت مدنی شکست بخورد، هنوز ۳۵ درصد احتمال موفقیت آن در انتقال به یک نتیجه دموکراتیک ظرف پنج سال آینده وجود دارد. این انعطاف پذیری کاملا در تضاد با یک جنبش خشونت آمیزِ شکست خورده است که عملا هیچ شانسی برای موفقیت پنج سال بعد ندارد.

 یکی از نتایج مهم این تحقیق این است که چشم اندازی از ایام پس از سرنگونی رژیم دیکتاتوری ارایه می‌دهد. اگر یک جنبش انقلابی بدون دست زدن به خشونت اولیه و یا یک قیام مسلحانه به پیروزی دست یابد، احتمال این که پس از پروسه‌ی گذار به حکومتی دموکراتیک دست پیدا کند، بسیار بیشتر است.

یک کمپین موفقیت آمیز علیه یک رژیم استبدادی به احتمال زیاد وقتی به دموکراسی منجر خواهد شد که با مقاومت مدنی هدایت شود. داده‌های تاریخی بسیار زیادی وجود دارد که با اتکا به آنها بتوان به این گزاره اطمینان کرد. یکی از اینها مطالعه مهمی توسط محقق جاناتان پینکنی است که ۳۳۱ دوره‌ی گذار را در بین رژیم‌های غیر دموکراتیک مورد بررسی قرار داد که شامل ۷۸ مورد بود که از طریق مقاومت مدنی حاصل شده بود.

پینکنی با بررسی مجموعه‌ای از کشورهایی که در آنها مقاومت مدنی باعث انتقال سیاسی شد، دریافت که «کشورهای بررسی شده، بسیار متنوع هستند. این فقط یک داستان در آمریکای لاتین، یا یک داستان در آفریقا، و یا یک داستان اروپایی نیست، بلکه یک پدیده‌ی جهانی است که از حدود جغرافیایی و فرهنگی خاص برمی گذرد.»

پس از انجام تحلیل‌های آماری، نتیجه گیری کلیدی وی این است که:

«اثرات مستقل مقاومت خشونت پرهیز بر دموکراسی قابل توجه است… اگر مقاومت خشونت پرهیز آغازگر یک دوره‌ی گذار باشد، احتمال رسیدن به یک سطح لااقل اولیه از دموکراسی دو برابر زیادتر می‌شود… بدون مقاومت مدنی، احتمال رسیدن به آستانه‌ی دموکراتیک در پایان دوره گذار تقریبا ۳۰ درصد است. با مقاومت مدنی، این احتمال به حدود ۷۰ درصد می‌رسد.»[2]

یافته‌های پینکنی از احتمال ۷۰ درصد یک نتیجه‌ی دموکراتیک پس از یک کمپین موفق مقاومت مدنی، تأثیر یک قیام خشونت پرهیز را تأیید می‌کند.

با این حال، درضمن باعث می‌شود که ما به این واقعیت نیز فکر کنیم که ۳۰ درصد از مبارزات موفق مقاومت مدنی به انتقال دموکراتیک دست نمی‌یابند. این نشان می‌دهد که حتا زمانی که یک کمپین مقاومت مدنی در حال پیروزی است، خطر عدم دستیابی به یک نظم دموکراتیک وجود دارد. چگونه فعالان دموکراسی می‌توانند با این خطر مقابله کنند؟

در برخی شرایط، سازمان دهندگان یک کمپین مقاومت مدنی ممکن است نیاز داشته باشند که برای الهام بخشیدن به مردم برای پذیرش نظم پس از استبداد به رهبران سیاسی خود متوسل شوند. در طول مبارزه ضد آپارتاید در آفریقای جنوبی، ۳۰۰ گروه مدنی در دهه ۱۹۸۰ وجود داشت که به عنوان جانشین رهبران کنگره ملی آفریقا (ANC) که در زندان بودند، عمل می‌کرد. در واقع، آنهایی که هنوز زندانی بودند، همرزمان کمپین مقاومت مدنی بودند، هرچند لزوما از راهبردی که آنها را آزاد می‌کرد، استقبال نکردند. نلسون ماندلا هرگز تز استفاده از خشونت را برای پایان دادن به آپارتاید کنار نگذاشت. رهبری جنبش ضد آپارتاید، علیرغم موقعیت محترمش، پس از ناامیدی از اتکای ناموفق به خشونت چریکی در دهه ۱۹۷۰، متعهد به شرکت در یک کمپین مقاومت مدنی شد. یکی از بهترین نمونه‌های تاکتیک جدید درگیری‌های بی‌خشونت دهه ۱۹۸۰، تحریم مصرف‌کننده پورت الیزابت به رهبری مخوسلی جک بود که در فیلم «نیروی قدرتمندتر» مستند شده است.

در حالی که پافشاری ماندلا برای استفاده از خشونت علیه آپارتاید از نظر استراتژیک صحیح نبود، نباید نقش حیاتی و نبوغ او را پس از بیرون آمدن از زندان نادیده گرفت. او در سیاست خود به قدری موفق بود که انتقال قدرت بدون خشونت را به راه انداخت که با انتخابات آزاد به اوج خود رسید و او را به اولین رئیس جمهور آفریقای جنوبی پس از آپارتاید تبدیل کرد.

نویسنده‌ی مخالف و مشهور بیل مویر بر این باور است که جنبش‌های انقلابی باید حداقل دو پیروزی کسب کنند: اول، آنها باید آنچه را که در مقابل آن برخاسته اند، شکست دهند، و دوم، آنها باید آنچه را که برای تحققش به میدان آمده اند، به دست آورند. او اضافه می‌کند که هیچ دستورالعملی برای پیوند دادن این دو پیروزی وجود ندارد. اما راهبرد کلی این است که تا حد امکان، باید در میان جبهه‌های پیروز انقلاب تاکتیک‌های خشونت‌پرهیز برای تقویت رفتار مشارکت آمیز طراحی شود.اعتماد زمانی به وجود می‌آید که افراد و گروه‌ها با اولویت‌های مختلف در هنگام درگیری‌های خشوننت پرهیز شانه به شانه‌ی هم بایستند.

نتایج یک تحقیق در سال ۲۰۰۵، گذار از مبارزات مدنی تا رسیدن به یک دموکراسی پایدار را در ۶۷ انتقال طی ۳۳ سال چنین جمعبندی می‌کند: 

«ائتلاف‌های مدنی گسترده، برسازنده‌ی محیطی برای توافق، زمینه‌ی مشترک و خود- انضباطی هستند. در حینی که گروه‌های متفاوت از یکدیگر یاد می‌گیرند با دیگرانی که دارای عقاید سیاسی متفاوتی هستند کار کنند، مبنای محکمی برای دادن و گرفتنِ بردبارانه ایجاد می‌کنند که از ارکان حیاتی دموکراسی است. در عین حال، جنبش‌های مدنی مبتنی بر خیزش توده ای، به مدرسه‌ای مهم برای آماده‌سازی رهبران مدنی، سیاستمداران، نظریه پردازان، دورانسازان و رهبران دولت در دوره‌ی پسا گذار تبدیل می‌شوند. آنها به مکانیزمی برای ظهور یک گروه رهبری جدید تبدیل می‌شوند، که اغلب یک مخزن استعداد ایجاد می‌کند که می‌تواند گذار به سوی آزادی را تضمین کند.
به طور خلاصه، ائتلاف‌های دموکراتیک مبتنی بر زمینه‌ای گسترده می‌تواند رهبران و فعالان مدنی را به اصول و تجربه‌ای مجهز کند تا با تکیه بر آن بتوانند یک حکومت موفق دموکراتیک بنیان گذارند.»[3]

−−−−−−−−−−−

پانویس‌ها

[1] Peter Ackerman and Hardy Merriman’ Preventing Mass Atrocities: From a Responsibility to Protect (RtoP) to a Right to Assist

[2] When civil Resistance Succeeds, 38.

[3] Adrian Karatnyky,Peter Ackerman, Hpw Freedom is Won: From Civic Struggle to Durable Democracy,2005, 12

از همین نویسنده