Ad placeholder

یکی از پدیده‌های مهمِ دوران مجلس اولِ مشروطیت تشکیل «انجمن»هاست. درخصوصِ این انجمن‌ها و کارکرد و عمل‌کرد آنان با‌‌آن‌که نظریه‌پردازان و مورخان نام‌داری سخن گفته‌اند، اما هنوز جای خالیِ یک کار جامعه‌شناختی و سیاسی و تاریخیِ همه‌جانبه و گسترده به‌شدت احساس می‌شود‌ به‌خصوص در این روزگارِ پُرفرازونشیبِ امروز ما. این کار تنها کاری تاریخی و پژوهشی برای نور تافتن به یکی از لحظه‌هایِ ناروشنِ تاریخ‌مان نیست بلکه امری است امروزین؛ سِتُرگ و پُربَر.

 اما، قصد ما در این‌جا یادآوری یک انجمن است از میانِ همه‌ی آن انجمن‌ها. انجمن نسوان.

 فریدون آدمیت درباره‌ی انجمن‌هایی که در زمان مجلس اول مشروطیت تشکیل شدند می‌نویسد:

 «فکر تشکیل انجمن که گاه آن را «اتحادیه» نامیده اند، ناشی از اصل آزادی اجتماعات در دموکراسی پارلمانی بود…
دستگاه انجمن‌های سیاسی پدیده‌ی محیط آزادی بود، و انجمن‌سازی به هر انگیزه‌ای بابِ روز شده بود. رقم‌های انجمن‌های پایتخت را از هفتاد تا یک‌صد و پنجاه نوشته‌اند…. ترکیب انجمن‌ها به‌هیچ‌وجه یک‌دست نبود: برخی را اهالی ایالات و ولایات ساکن پایتخت تشکیل دادند – مانند انجمن‌های جنوب، اصفهان، کرمان و آذربایجان (انجمن آذربایجان گروه پارسیان مقیم تهران را نیز دربرمی‌گرفت). برخی انجمن‌ها نام محله‌های تهران و حتی کوی و برزنی را برخود گذاردند…. برخی نمایندگان طبقات اجتماعی و رده‌های بالای دولت را داشتند – مانند انجمن شاهزادگان و امرا…. مستوفیان و لشگرنویسان و محاسبان سه ناحیه‌ی آشتیان و تفرش و گرگان جمعیت خود را انجمن انسانیت خواندند. پیشه‌وران و کاسبکاران و اصناف، انجمن‌های صنفی خود را داشتند – مانند انجمن‌های کفاشان، کلاه‌دوزان، اهلِ طرب، فراشان و درشگه‌چی‌ها (به‌نام انجمن منصور). انجمن مرکزی اصناف از بازاریان با اسم‌ورسم تشکیل شد. انجمن‌هایی بودند با مرام اجتماعی و سیاسی اعلام‌شده – مانند انجمن هواداران مجلس، انجمن اجتماعیون، و انجمن فرهنگ. انجمن فرهنگ را گروهی از درس‌خواندگان جدید برپاکردند، مرام‌اش مشروطه‌خواهی «ترویج معارف و نشر علوم» جدید و زبان‌های خارجی بود. «اتحادیه نسوان» هم داشتیم….»

 آدمیت معتقد است که «این انجمن‌ها در قلمرو تفکر اجتماعی و سیاسی به‌اطلاق مایه نداشتند. هیچ مقاله یا رساله‌ای درباره‌ی نظریه‌ی انجمن و مسئولیت مدنی آن ازطرف هیچ انجمنی سراغ نداریم. آن‌چه در این موضوع نوشته شده به‌قلم یکی، دو نویسنده‌ی مستقل است، و هرچه گفته شده از جانب اهل دولت و نمایندگان مجلس.» اما، آدمیت درباره‌ی یکی از این انجمن‌ها می‌گوید:

 «تنها “اتحادیهٔ نسوان” همتی به‌خرج داد و اندیشه‌ی بدیعی آورد دایر بر این‌که: اگر رهبری سیاست به آن تفویض شود، با اجرای سریع نقشه‌ی “چهل روزه”ی خود از عهده‌ی اصلاح امور این ملک بی‌سروسامان برخواهد آمد. مخدرات نوشتند:

اکابر دولت ما مردمان بی‌کاره‌ای هستند، و مجلسیان هم زیاد وِرْ می‌زنند. «ما با شاه و وزرا کاری نداریم زیرا آن‌ها همه وقت‌ بوده اند» از وکلا می‌خواهیم که استعفا بدهند و به‌مدت چهل روز اداره‌ی امور را به‌دست ما بسپارند «به‌شرط آن‌که عار نداشته باشند.» در این مدت «ما وکلا انتخاب می‌کنیم، وزرا انتخاب می‌کنیم، ریشه‌ی ظلم و استبداد را از بیخ می‌کنیم، ظالمین را قتل می‌کنیم، انبارهای جو و گندم متمولین را می‌شکنیم، کمپانی برای نان قرار می‌دهیم، خزانه‌های وزرا را که از خون خلق جمع و در سرداب‌ها گردآورنده‌اند بیرون می‌آوریم، بانک ملی برپا می‌کنیم، عثمانی را عقب می‌نشانیم… قنوات شهری را صحیح می‌‌کنیم و آب سالم به مردم می‌خورانیم، کمپانی برای [اداره‌ی] شهر معین می‌کنیم.» بعد از این اصلاحات، از خدمت استعفا کرده تا «بقیه را دیگران اصلاح کنند… زن‌ها می‌توانند آن‌چه را که می‌خواهند.»[۱]

Ad placeholder

 آن‌چه در این سند تاریخی مهم است، نگاهِ خیال‌پردازانه‌ی آن نیست. اهمیت این سند در سه نکته‌ی چشم‌گیر آن است.

  • نخست این‌که نشان می‌دهد زنان ایران از ۱۱۶ سال پیش، از نخستین سال‌های شکل‌گیریِ دوران معاصر ما که با انقلاب مشروطیت آغاز می‌شود، در پهنه‌یِ سیاسی ایران حضور داشته و دست به تأسیس انجمن زده‌اند.
  • دو دیگر این‌که با بی‌باکیِ به‌حق خود را توانا به اداره‌ی مملکت می‌دانسته‌اند.
  • و نکته‌ی سوم این جمله‌ی طلایی است که گفته‌اند «زن‌ها می‌توانند آن‌چه را که می‌خواهند.»

 همین خیزش بزرگی که امروز با قافله‌‌سالاری زنان دلیرِ ایران آغاز شده است و زن ایرانی به‌درستی شده است نمادِ روشنِ زندگی و آزادی، ازجمله حاصلِ کوشش‌های بیش از یک قرن زنانی است که از آن روز تا به امروز، با همه‌ی اُفت‌وخیزها و فرازونشیب‌ها، ادامه داشته است.

––––––––––––––––––

پانویس

[۱] نامه‌ی «اتحادیهٔ نسوان»، روزنامهٔ ندای وطن، ۲۳ شعبان ۱۳۲۵) /// (منبع: فریدون آدمیت، ایدئولوژی نهضت مشروطیت ایران، جلد دوم، مجلس اول بحران آزادی، انتشارات روشنگران، چاپ اول، بی‌تا، ص. ۱۳۱ – ۱۳۵)

Ad placeholder