پروفسور هاله قریشی استاد دانشگاه آزاد آمستردام و پژوهشگر علوم اجتماعی چند رشته‌ای است. او به عنوان استاد تکثر، رویکردی انتقادی را به امر تکثر و همگرایی پیشنهاد می‌کند و در پژوهش‌هایش از طریق روش‌شناسی روایتی اهمیت دیدگاه‌های مهاجران و پناهندگان را برای ایجاد ساختارهای فراگیرتر نشان می‌دهد.
نقش ایرانیان دیاسپورا در جنبش«زن، زندگی، آزادی» چیست؟ ماهیت این جنبش چگونه است؟ تفاوت این جنبش با جنبش‌های قبلی در ایران چیست؟ آیا مسئله رهبری در جنبش امری بسیار ضروری است؟ اینها چند پرسش از میان پرسش‌هایی هستند که با پروفسور هاله قریشی، پژوهشگر علوم اجتماعی و استاد دانشگاه در شهر آمستردام در میان گذاشتیم. 
هاله قریشی در روز ۱۳ بهمن با جمعی از ایرانیان مقیم هلند در کمیسیونی در مجلس هلند حضور داشت و مطالباتی را نیز به نمایندگی از بخشی از مردم ایران مطرح کرد. در انتهای این نوشته به محتوای این جلسه خواهیم پرداخت. 

 این انقلاب، فمینیستی است 

هاله قریشی در طول زندگی آکادمیک خود فعالیت‌های پژوهشی بسیاری انجام داده است. یکی از آنها پژوهشی درباره حضور زنان در انقلاب ۵۷ است. او جنبش «زن، زندگی، آزادی» را از جنبش‌های پیش از آن در ایران متفاوت می‌داند. به اعتقاد او این جنبش به‌شکلی جنبشی فمینیستی است. او در این باره به زمانه می‌گوید: 

شروع جنبش و نقش زنان در آن اینقدر اساسی بود که آن را از جنبش‌های قبلی متمایز می‌کرد. می‌دانم که در این رابطه بحث است. با این حال اعتقاد دارم حتی اگر جنبش خودآگاهی فمینیستی نداشته باشد، آگاهی فمینیستی دارد. یعنی اگر اعضای جنبش خودشان را فمینیست ندانند، آگاهی‌ای که سال‌ها فعالیت جنبش زنان طی ۲۰ سال ایجاد کرده در این جنبش دیده می‌شود. 

قریشی می‌گوید یکی از مواردی که جنبش فمینیستی سال‌های اخیر بسیار بر روی آن کار کرده و تجربه اجرای آن را داشته مسئله «رهبری افقی» است. به گفته قریشی این مشخصه در جنبش سبز نیز وجود داشت ولی به‌عنوان دیدگاه فمینیستی در جنبش سبز مطرح نشد.

هاله قریشی: این را باید در نظر گرفت که تا چه حد کاری که اپوزیسیون می‌کند آلترناتیوی برای جمهوری اسلامی است و تکرار یک سری اتفاقات نیست

او درباره جنبش فمینیستی در ایران می‌گوید: 

یکی از دستاوردهای جنبش فمینیستی ایران در دهه اخیر رهبری شبکه‌ای بود به این معنا که هر عضو جنبش بتواند رهبر باشد، تا اعضای جنبش را از زیر ضرب در ‌آورند. همزمان به بقیه نیز این احساس داده می‌شود که همگی جنبش را به جلو می‌برند. یعنی ما به یک نفر نیاز نداریم که رهبرمان باشد. 

به گفته قریشی در جنبش اخیر زنان و دختران جوان بودند که جنبش را به جلو پیش راندند بدون اینکه مطرح شود چه کسی رهبر است و پسران و مردان هم به دنبال زنان آمدند و حلقه حمایتی زنان شدند. آنها جنبش را از دست زنان نگرفتند، بلکه حامی و همراه زنان شدند.

Ad placeholder

همگرایی و همصدایی در انقلاب ژینا 

هاله قریشی یکی دیگر از ویژگی‌های جنبش «زن، زندگی، آزادی» را همگرایی و همصدایی می‌داند. او معتقد است که این همگرایی و همصدایی در جنبش زنان نیز وجود دارد. او درباره این ویژگی جنبش می‌گوید: 

افراد در این جنبش با تفکر و عقاید متفاوت به این نتیجه رسیدند که اگر می‌خواهیم جنبش را به‌خوبی جلو ببریم باید تفکرها و ایدئولوژی‌های مختلف را به هم وصل کنیم. این جنبش، جنبشی سیاسی شد اما بدون یک ایدئولوژی واحد. مسئله اصلی این جنبش آزادی زن و زندگی است. به این منظور باید همه ایدئولوژی‌ها را به هم وصل کنیم. چند صدایی در این جنبش یکی از مسائل اساسی دموکراسی است که بسیار اهمیت دارد. 

«این تصور را که یک فرد از بالا باید مسئله ما را حل کند باید تغییر دهیم. خودمان باید نقش خودمان را در تغییر اجتماعی ببینیم و از درون این خودشناسی، جامعه را عوض کنیم. ما به یک انقلاب متفاوت نیاز داریم.»

به گفته هاله قریشی گرچه دموکراسی بیشتر با رای اکثریت شناخته می‌شود اما وقتی عمیق‌تر دموکراسی را بشناسید، دموکراسی درباره فضای اقلیت است. اینکه تا چه حد به صداهای مختلف و به‌خصوص صدایی که اغلب فراموش می‌شوند فضای کافی داده شود تا در جنبش نقش داشته باشند، بسیار اهمیت دارد.

او ادامه می‌دهد: 

همگرایی خیلی اساسی است. همگرایی اما ممکن است به‌خاطر اتفاقاتی که دارد می‌افتد به خطر بیفتد. باید مراقب بود که این همگرایی را حفظ کنیم. زیرا اگر می‌خواهیم دموکراسی بسازیم باید چندصدایی و نظرات و ایدئولوژی‌های مختلف در آن فضا داشته باشند. 

به اعتقاد هاله قریشی شبکه‌های اجتماعی نیز در این جنبش نقش بسیاری داشتند. آنها به این مسئله کمک کردند که مردم بسیاری از نقاط جهان با جنبش آشنا شوند و از تمام اقشار اجتماعی همبستگی خود را با جنبش انقلابی ایران نشان دهند. 

مولفه دیگری که هاله قریشی آن را یکی از مهمترین وجه تمایزهای این جنبش با جنبش‌های قبلی در ایران می‌داند شکل نمایشی جنبش است. به گفته او این جنبه نمایشی، آگاهی فمینیستی جنبش را نیز نشان می‌دهد. او در این باره می‌گوید: 

جودیت باتلر یکی از مشهورترین فمینیست‌ها پرفورمنس را به‌عنوان شکلی از مقاومت مطرح کرد. او بر این موضوع کار کرد که شکل نمایشی اعتراض چطور می‌تواند تغییر ایجاد کند. 

قریشی نمونه‌هایی از وجوه نمایشی جنبش همچون روسری آتش زدن و دور آن رقصیدن یا عمامه پرانی را نام می‌برد و به ترانه «برای» شروین حاجی‌پور اشاره می‌کند و درباره این ترانه می‌گوید:

این سرودی انقلابی است که از توییت‌های مختلف که در واقع  نیازهای مختلف مردم است تشکیل شده. این توییت‌ها مواردی زیبا و دردناک‌اند که در عین حال از تجربه زیسته مردم برخاسته‌اند. شعری است انقلابی و نرم و شاعرانه که از دل مردم آمده. ترانه به‌هیچ وجه ایدئولوژیک نیست. انقلابی است اما ایدئولوژیک نیست. برای من خیلی جالب است که یک هنرمند از هنر و تخیل استفاده کند و اثرش اینقدر تاثیرگذار باشد که جایزه گِرَمی را به خود اختصاص دهد.

قریشی در ادامه می‌گوید که البته باید به این نکته هم اذعان کرد که دنیا با اعطای این جایزه به شروین حاجی‌پور یک انتخاب سیاسی هم کرده اما زیبایی و متفاوت بودن این شعر هم در این انتخاب بسیار اثر داشته است. 

لزوم همگرایی و چند صدایی در جنبش 

از آغاز انقلاب ژینا صدها تن کشته شدند، چند نفر اعدام شدند و زندانیان دیگری نیز در خطر اعدام قرار دارند. چشم انداز این جنبش چیست؟ هاله قریشی در پاسخ به این سوال می‌گوید که هم بسیار امیدوار است و هم می‌ترسد. او می‌گوید: «ترسم از این است که نقش خودمان را به عنوان اپوزیسیون که مخالف جمهوری است فراموش کنیم و حرکاتی کنیم که خیلی شبیه به جمهوری اسلامی است. این چیزی است که مرا می‌ترساند. امیدم این است که بتوانیم شکل نوین جنبش را ادامه دهیم.» 

قریشی معتقد است اگر می‌خواهیم برای جمهوری اسلامی جایگزینی داشته باشیم باید در نظر داشته باشیم که این جایگزینی چه معنایی دارد. به گفته او در این رابطه باید واقعا با همدیگر صحبت کنیم. به خصوص اپوزیسیون خارج از کشور. این را باید در نظر گرفت که تا چه حد کاری که اپوزیسیون می‌کند آلترناتیوی برای جمهوری اسلامی است و تکرار یک سری اتفاقات نیست. او ادامه می‌دهد: 

یادمان است که انقلاب ۱۹۷۹/۱۳۵۷ آنچه ما می‌گفتیم این بود که شاه باید برود. شعار اصلی این بود. درباره جایگزینی و معنای جایگزینی زیاد صحبت نکردیم. برای همین وقتی که شاه رفت عملا دیکتاتوری تکرار شد. خشونت انقلاب باعث شد که ما واقعا فکر نکنیم معنای جایگزینی چیست. 

به گفته قریشی معنای جایگزینی این است که اگر درباره دموکراسی صحبت می‌کنیم باید با همدیگر مشخص‌تر تعیین کنیم که دموکراسی یعنی چه. او بحث درباره دموکراسی را ادامه می‌دهد: 

همانطور که قبلا گفتم به نظر من دموکراسی یعنی چند صدایی وجود داشته باشد. یعنی وقتی که یک صدا مسلط می‌شود اجازه ندهیم که آن صدا، نظرات مختلف را به حاشیه بکشاند یا زیر سوال ببرد یا سرکوب کند. چیزی که متاسفانه تاکنون در خارج از کشور می‌بینم این است که همه با هم موافقند که باید کاری انجام شود و آن هم تحریم کامل رژیم است. اما اگر کسانی بگویند بگذاریم درباره امکانات دیگری هم صحبت کنیم و آیا تحریم رژیم به مردم داخل ایران و فعالان کمک می‌کند یا خیر یا شاید معترضان به این احتیاج دارند که راه کمی باز باشد که رژیم بتواند از طریق غرب کنترل شود. اگر این را مطرح کنیم تحمل شنیدنش وجود ندارد. 

به گفته هاله قریشی در داخل کشور چند نظری و چند صدایی در جنبش وجود دارد اما در خارج از کشور شاید تحمل اپوزیسیون برای چند نظری کم است و می‌کوشد تک نظری را تحمیل کند.

قریشی فضای خصومت‌آمیز میان مخالفان و موافقان ایدئولوژی‌های گوناگون را درشبکه‌های اجتماعی مثال می‌آورد و می‌گوید: «ما اگر می‌خواهیم آلترناتیوی برای رژیم باشیم باید فحاشی‌ و فالانژی‌گری را کنار بگذاریم. این‌ها ویژگی‌های رژیم است که بیش از ۴۰ سال آنها را اجرا کرده و شاید ما به آن عادت کرده‌ایم. ولی ما باید این الگو را بشکنیم. باید نشان بدهیم که اگر ما می‌خواهیم شایسته آلترناتیو رژیم باشیم جای فحاشی، فالانژی‌گری و تک‌نظری نیست.» 

هاله قریشی همگرایی را در جنبش فمینیستی خصیصه‌ای ذکر می‌کند که به انقلاب ژینا کمک خواهد کرد. او در این باره می‌گوید: «ما باید همگرایی، به هم گوش دادن و با هم حرکت کردن را با وجود تضادهای فکری از جنبش فمینیستی یاد بگیریم. باید خودنگری کنیم و ببینیم واقعا نقش خودمان در این حرکت چیست. تحصیل‌کرده‌هایی را دیده‌ام که فحاشی به مخالفانشان را مسئله‌ای نمی‌بینند. ما باید به خودمان بهتر نگاه کنیم و سعی کنیم با تامل با همدیگر همگرایی را بسازیم که هدف اصلی را فراموش نکند و در مقابل جمهوری اسلامی آلترناتیو با معنایی باشد. اگر شکل آلترناتیو ما شبیه رژیم حاکم باشد، جمهوری اسلامی پیروز شده است.» 

 تحریم‌‌ها نباید مردم را نشانه روند

در حالی که گفتمان تحریم و اضافه شدن سپاه به لیست تروریستی در میان گفتمان اپوزیسیون در دیاسپورا غالب است، هاله قریشی با هر تحریمی موافق نیست. به گفته قریشی اکثر کشورهای غربی و اروپایی آسا‌ن‌ترین شکل تحریم را انتخاب می‌کنند که تحریم‌های کلی است.

اگر جنبش روی شانه افرادی باشد که حملش می‌کنند و خودشان را به‌عنوان رهبر ببینند، هم جنبش آسیب‌پذیری‌اش کمتر است و هم تغییر از طریق همگرایی همگانی ایجاد می‌شود، نه اینکه همه به بالا نگاه کنند و توقع داشته باشند که رهبر امر و اقدام کند

 با تحریم‌های کلی معمولا مردم بیشتر زیر فشار قرار می‌گیرند. تحریم‌ها باید هدفدار باشند. این تحریم‌ها به کار بیشتری نیاز دارند چون باید از پیش تحقیق کنند که هدف تحریم، رژیم و اعضای رژیم و مقامات فاسد در ٰرژیم باشد. این بدین معنی است حکومت‌ها باید وقت بگذارند و تحقیق کنند که پول‌هایی که از ایران خارج می‌شود از کجا می‌آیند. 

به گفته قریشی رژیم ایران زیرک است. وقتی راه‌های بانکی بسته می‌شود، آنها راه دیگری پیدا می‌کنند. اما کسانی که از تحریم‌های کلی بیشتر صدمه می‌بینند ایرانیانی هستند که این بازی‌ها را نمی‌شناسند. 

قریشی همچنین معتقد است که تحریم‌های هدفدار به منافع اقتصادی غربی‌ها صدمه می‌زند. او در این باره می‌گوید: 

 اگر آنها می‌خواهند رژیم ایران را تحت فشار قرار بگذارند باید کمی به خودشان نگاه کنند و سودهای اقتصادی خود را هم زیر سوال ببرند. 

دیاسپورا چه نقشی باید ایفا کند؟ 

ایرانیان دیاسپورا از آغاز جنبش به اشکال مختلف همبستگی خود را با معترضان در ایران نشان داده‌اند. در هفته‌های اخیر چند چهره اپوزیسیون نیز در حال مجموعه گفت‌وگوها با یکدیگر و برخی مقامات کشورهای غربی هستند. هاله قریشی در پاسخ به پرسش من که نقش دیاسپورا چیست پاسخ می‌دهد که ما باید با خواسته‌های داخل کشور بیشتر در ارتباط باشیم. 

قریشی معتقد است گرچه تظاهرات‌هایی که در خارج از کشور برگزار می‌شوند به هدف نشان دادن همصدایی با معترضان داخل کشور و همزمان نمایان کردن جنبش در خارج از کشور است و اهمیت دارند اما هزینه‌ها با نیازهای معترضان داخل ایران مطابق باشد. او می‌گوید: «مثلا در ایران مسئله زندانیان و کسانی که در اعتصاب هستند مهم هستند. خیلی از آنها از لحاظ مادی در مضیقه هستند. باید ببینیم چطور می‌توانیم به آنها کمک کنیم. هر کسی در هر قشری باید ببینید به کسانی که در همان قشر در فشارند، چطور می‌شود کمک کرد. چطور اصناف مختلف هلند می‌توانند به پزشکان، وکلا و تمام کسانی که تحت فشارند کمک کنند. یا چطور می‌شود به معترضانی که مشکل دسترسی به کامپیوتر و اینترنت دارند کمک کرد. اینها از نظر من اساسی است اما معمولا در هیاهو فراموش می‌شود.»

به اعتقاد قریشی هیاهوگری به ایران کمک نمی‌کند. ما باید با فکر و تامل عمل کنیم. باید درباره کارهایی که انجام می‌دهیم نه تنها بیشتر فکر کنیم بلکه با یکدیگر بیشتر درباره‌ آنها  مشورت کنیم تا اقداماتی خردمندانه انجام دهیم.

اگر می‌خواهیم دموکراسی بسازیم باید چندصدایی و نظرات و ایدئولوژی‌های مختلف در آن فضا داشته باشند

او ادامه می‌دهد: 

روزی یکی از فعالان زن در ایران به من گفت که در ایران بحث بر این است نام جنبش را چه بگذارند، بگویند فمینیستی است یا نه. یعنی بحث بر سر محتوای جنبش است. خارج از کشور بحث این است که رهبر کیست. این خیلی مسئله جالبی است. ما در اینجا به دنبال رهبر می‌گردیم اما مردم داخل ایران فعالیت می‌کنند، بدون اینکه به فکر رهبری باشند. 

به گفته قریشی شاید ایجاد شدن بحث رهبری در همگرایی‌ای که از آغاز در جنبش شکل گرفت تفرقه ایجاد کرد و سبب ضعف جنبش شد. 

جنبش رهبری افقی دارد 

برخی معتقدند که یکی از نقاط ضعف جنبش نبود یک رهبری مشخص است. قریشی این ویژگی را نقطه قوت این جنبش می‌داند و می‌گوید: 

همانطور که درباره جنبش زنان تحلیل کردم، این جنبش انقلابی اخیر رهبری افقی را انتخاب کرده است. این نوع رهبری اکنون در تمام جهان مطرح است.

به گفته قریشی یک رهبری عمودی، به شکلی که باید کسی بیاید و رهبر جنبش شود نشان داده که عملا در بسیاری از مواقع تغییرات اساسی ایجاد نمی‌کند. چون به اعتقاد قریشی در این نوع رهبری، مردم به بالا نگاه می‌کنند. در حالی که کسانی که جنبش را به جلو می‌برند باید به خودشان نگاه کنند و نقش خودشان را در جنبش ببینند. به این شکل افراد خودشان را به‌عنوان رهبری جنبش می‌بینند. 

به گفته قریشی در جنبش‌های اجتماعی رهبری افقی یکی از مباحث اساسی است. این نوع رهبری امکانات بیشتری برای تغییرات اساسی فراهم می‌کند تا رهبری عمودی. با  اینکه نلسون ماندلا رهبر بزرگی بود، اکنون در آفریقای جنوبی جوانان معترضی هستند که معتقدند که ماندلا به آنها پشت کرد و تغییرات را آنطور رادیکال که باید اعمال نکرد.

او می‌گوید: «من فکر می‌کنم اگر جنبش روی شانه افرادی باشد که حملش می‌کنند و خودشان را به‌عنوان رهبر ببینند، هم جنبش آسیب‌پذیری‌اش کمتر است و هم تغییر از طریق همگرایی همگانی ایجاد می‌شود، نه اینکه همه به بالا نگاه کنند و توقع داشته باشند که رهبر امر و اقدام کند.»

چشم‌انداز پیروزی جنبش با رهبری افقی چیست؟

هاله قریشی در پاسخ به این پرسش که آیا با رهبری افقی امکان پیروزی جنبش بالا می‌رود یا خیر جواب قاطعی نمی‌دهد. به گفته او پاسخ این سوال به این مربوط است که ما چقدر فضا ایجاد می‌کنیم که شکل نوین جنبش، خود به جوابی برسد که بتواند قدرت را تغییر دهد. 

او می‌گوید رهبری‌های عمودی در جنبش‌های گذشته نشان داده که موثر نیستند زیرا این رهبری‌ها در اصل ساختار اجتماعی را عوض نکردند. قریشی ادامه می‌دهد: 

به همین دلیل باید فضایی را در اختیار جنبش قرار دهیم و ببینیم آیا شکل رهبری افقی این امکان را دارد که ساختار اجتماعی و فرهنگ اجتماعی را عوض کند. این تصور که یک فرد از بالا باید مسئله ما را حل کند را باید تغییر دهیم. خودمان باید نقش خودمان را در تغییر اجتماعی ببینیم و از درون این خودشناسی، جامعه را عوض کنیم. ما به یک انقلاب متفاوت نیاز داریم. یکی از مواردی که ممکن است باعث ضعف این انقلاب شود استفاده مجدد از الگوهایی است که در گذشته کار نکرده‌اند. 

قریشی معتقد است باید اجازه دهیم تفاوت این جنبش انقلابی خودش را رشد دهد و ببینیم به کجا می‌رسد. اپوزیسیون خارج از کشور به جای اینکه مدل روی جنبش بگذارد و به مردم بگوید باید این کار را بکنید، باید در نقش حمایتی این شبکه حرکتی باشد. 

نمونه یکی از تلاش‌های ایرانیان در هلند 

تعدادی از ایرانیان ساکن هلند روز دهم ژانویه با نخست وزیر و وزیر خارجه هلند گفت‌وگو کردند. این جمع مطالباتی را مطرح کردند. دکتر هاله قریشی نیز در آن جلسه حضور داشت. 

جمع دیگری از ایرانیان که هاله قریشی نیز جزئی از آنها بود روز دوم فوریه معادل با ۱۳ بهمن به مجلس هلند دعوت شدند. قریشی از سوی حزب سبز دعوت شده بود. ایرانیان دیگری که در این جلسه حضور داشتند نیز از سوی احزاب دیگر دعوت شده بودند. از اعضای هر حزب هلندی نیز در این کمیسیون یک عضو حاضر بود. 

به گفته قریشی هر یک از ایرانیانی که در این جلسه حاضر بودند از زاویه مشخصی در این جلسه صحبت کردند. برخی از مطالبات آنها قرار دادن سپاه در لیست تروریستی و تحریم‌های بیشتر بود. پیشنهاد هاله قریشی در این کمیسیون کمک برای ساختن زیرساخت‌های بشر دوستانه در ایران و یاری به پناهجویان و پناهندگان ایرانی ساکن هلند بود.  

 اپوزیسیون خارج از کشور به جای اینکه مدل روی جنبش بگذارد و به مردم بگوید باید این کار را بکنید، باید در نقش حمایتی این شبکه حرکتی باشد

قریشی در سال‌های گذشته کوشیده است برای فعالانی که از ایران خارج شده‌اند فضایی ایجاد کند که بتوانند توانایی‌های خود را گسترش دهند. به گفته او دادن فضایی برای فعالان برای فعالیت به شکلی دموکراتیک یکی از دغدغه‌های اوست. او به زمانه در این باره می‌گوید: 

در این زمینه به آنها کمک کردم و همزمان متوجه شدم که برخی از سازمان‌ها مثل سازمان محققان در خطر که پژوهشگران و روزنامه‌نگاران در خطر را برای مدتی دعوت می‌کند. اما حمایت این سازمان‌ها بسیار پراکنده و کوتاه مدت هستند. افرادی که از طریق این کانال‌ها به کشورهای امن می‌آیند اگر مجبور شوند که در این کشورها زندگی‌ کنند هیچ امکانات دیگری در اختیار ندارند. 

به گفته او اگر قرار است به این فعالان به طور معقول و درازمدت کمک کنیم باید سازمان‌ها و افرادی را که در این زمینه کار می‌کنند به هم وصل کنیم.

او معتقد است باید از کارهایی که در سال‌های اخیر انجام شده یاد گرفت، ابتکارات، امکانات مالی و امکانات فکری آنها را به هم وصل کرد تا شبکه‌ای ایجاد شود تا بتوان به افراد به‌شکل بلند مدت یاری رساند. 

به گفته قریشی اگر واقعا قرار است برای ایران کاری انجام شود باید به خواسته‌های ایرانیان گوش داده شود. از این رو، این شبکه باید دربرگیرنده باشد.

یکی از مسائل دیگری که هاله قریشی در این جلسه مطرح کرد، تسهیل صدور ویزا از سوی اداره مهاجرت هلند (IND) به ایرانیانی است که می‌توانند از ایران خارج شوند اما نمی‌‌خواهند پناهنده شوند.

گرفتن ویزا برای ایرانیانی که به قصد تجارت به هلند می‌آیند چندان دشوار نیست. درحالی‌که ایرانیانی که برای دیدار اعضای خانواده خود برای هلند تقاضای ویزا می‌کنند در بسیاری از موارد با درهای بسته مواجه می‌شوند. 

به گفته قریشی بسیار اهمیت دارد که خانواده و دوستان ایرانیانی که ساکن هلند هستند قادر باشند با ویزا به دیدار عزیزانشان در هلند بیایند یا به آنها ملحق شوند. او درباره این مسئله می‌گوید:

اداره مهاجرت هلند بسیار سختگیرانه ویزای فردی صادر می‌کند و این غیرانسانی است.  

مسئله دیگری که قریشی در این جلسه مطرح کرد مسئله پناهجویان بود. او در این باره به زمانه می‌گوید: 

به‌هیچ عنوان نباید پناهجویانی که از ایران به هلند می‌آیند و درخواست پناهندگی‌شان پذیرفته نمی‌شود در این شرایط  به ایران برگردانده شوند زیرا خطرناک است. همچنین پناهجویانی که در هلند پناهندگی می‌گیرند باید این امکان را داشته باشند که خانواده‌هایشان به هلند بیایند زیرا در ایران در خطر هستند. 

نکته بعدی قریشی پذیرش پناهندگی کودکان بالغی هستند که ویزا و پناهندگی به آنها داده نمی‌شود. به گفته او در مورد این کودکان، باید مسئله را طور دیگری دید. معیار اصلی فرزندان بزرگسال برای الحاق خانواده، وابستگی است. این شرط بسیار محدود‌کننده است و این واقعیت که  اگر یک کودک جوان، در صورت ماندن در کشور در معرض آزار و اذیت قرار بگیرد، می‌بایست دلیلی برای الحاق به خانواده باشد.

Ad placeholder