دیدگاه

پس از انتشار ویدئوئی در پیام‌رسان‌های اجتماعی با عنوان سکس رضا ثقتی، مدیرکل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان گیلان با یک مرد، اداره ارشاد گیلان در واکنشی رسمی بدون آوردن نام ثقتی گفت که او را از مسندش با دستور وزیر ارشاد، کنار گذاشتند و دستگاه قضایی در حال بررسی موضوع است. در همین بیانیه باز بدون اشاره به رابطه جنسی با هم‌جنس، آمده که دولت ابراهیم رئیسی «شائبه فساد را هم برنمی‌تابد.»

هم واکنش دولت و هم واکنش مخالفان جمهوری اسلامی را می‌توان در دو کلمه خلاصه کرد: کتمان و همجنس‌گراهراسی.

همجنس‌گراهراسی عیان در بیان سیاسی

چند نمونه از انتقادهای مخالفان حکومت و دولت ابراهیم رئیسی را اینجا می‌آورم.

رحمت‌الله بیگدلی، عضو شورای مرکزی حزب جمهوریت ایران اسلامی و از سیاسی‌های نزدیک به اصلاح‌طلبان دوم‌خردادی در شبکه‌های اجتماعی چندین عکس از ثقتی در کنار چهره‌های جبهه پایداری و اصولگرایان منتشر کرد. در توئیتی مجزا او نوشت:

زین پس اگر مدعیان انقلابیگری و اصولگرایی خواستند به مخالفان خود تهمت بزنند که: این‌ها در آرزوی لخت‌شدن و همجنس‌بازی هستند، #گیلان‌گیت آنان را به دهانشان بزنید و بگویید: آنچه را که به‌دروغ به‌عنوان آرزوی دیگران می‌گویید برای برخی یاران شما خاطره است!

احسان منصوری، فعال سیاسی ساکن لندن که مخالف دخالت خارجی در ایران و منتقد برخی سیاست‌های حکومت است در توئیتر موضوع سکس با هم‌جنس رضا ثقتی را به مسند اجرایی او در رابطه با کارگزاری سیاست‌های تنظمی مربوط به حجاب ربط می‌دهد و او را در کنار دست‌کم یک متجاوز جنسی می‌گذارد و می‌گوید که «بیمار جنسی» است:

منصوری بعد توضیح می‌دهد که منظورش از بیماری جنسی ریاکاری ثقتی است.

رضا ثقتی، مسئول هیئت روضات الحسین شهر رشت است. کانال تلگرامی «رادیو گیلان» تصاویر برخی از جوانانی را که در این هیئت رفت‌وآمد دارند و با ثقتی در اینترنت عکس داشتند با این توضیح منتشر کرد:

سردبیری #رادیوگیلان، طی ۷۲ ساعت گذشته، با بررسی دقیق فیلم‌ها توانست هفت نفر از نه نفر نقش‌آفرینان فیلم سینمایی (عمار زمان و کون چون تانک) را شناسایی و برای سهولت در انجام امور تحقیقات قضایی تصاویر آنها را منتشر نماید.

تصاویر این جوانان به‌صورت کنایه جنسی به‌عنوان شرکای جنسی ثقتی منتشر شده است و البته هیچ مدرکی وجود ندارد که آنها شرکای جنسی مسئول این هیئت مذهبی باشند.

خلیل الله بلوچی، روزنامه‌نگار و کنشگر بلوچ در توئیتر می‌نویسد:

بیشتر مشکل ما با ذاتِ نفاق و دو رویی این جماعت لواط کار است که جانماز آب می‌کشند تا مسائل شخصی؛ چه اخلاقی ما با این‌ها داریم که سر دو تار مو، دختر مردم رو خون‌آلود می‌کردند و شب به کثیف‌ترین کار مشغول می‌شدند، معلومه که باید بی‌رحمانه افشا کرد.

این سیاست بازنمایی به‌طور بالقوه می‌تواند عرصه‌ای برای فرافکنی هم‌زمان میل و انزجار نسبت به دیگری باشد. دیگری در اینجا دیگر صرفاً یک مردی که با مرد سکس می‌کند نیست. او یک مرد مسلمان مؤمن متشرع است که با مرد سکس می‌کند. او یک «بچه‌هیئتی» است که با مردی دیگر سکس کرده است.

حفظ فاصله «مؤدبانه» اینجا به‌واسطه خشونت‌های جمهوری اسلامی به شهروندانش جای خود را به نسخه‌ای منفعل-تهاجمی از فرآیند سیاسی می‌دهد. در این نسخه تهاجمی، استراتژی‌های استعاری دیدن سکس و جنسیت جا برای تحقیر چند سوژه باز می‌کند: هم آنکه با هم‌جنس سکس می‌کند، هم آنکه مسلمان ریاکار ضعیف‌النفس شهوت‌ران است و هم آنکه به‌اندازه کافی مؤمن و مسلمان نیست که «لواط‌کار» نباشد. ننگی بر سر این سوژه‌ها گذاشته می‌شود که همه – هم جمهوری اسلامی و هم مخالفان – برای استفاده از آن پروژه سیاسی دارند؛ آن‌هم در دوران پس از سرکوب نسبی جنبش زن، زندگی، آزادی که قرار بود در روندی جنبشی، «آزادی» زنان از دست اسلام سیاسی حاکم، ممکن شود.

در واکنش‌ها به سکس رضا ثقتی و یک مرد دیگر، ما شاهد نوعی از همجنس‌گراهراسی سیاسی هستیم که سکس با هم‌جنس را تبدیل به ظرف خالی رسوایی و نمادی از فساد و تحقیر می‌کند. استفاده از کلمات فساد و رسوایی برای ریا و دروغ‌گویی از سوی محافظه‌کاری مذهبی در کتمان پیچیدگی‌های روابط عاطفی و نیازهای جنسی انسان‌ها – ازجمله نیاز برخی از انسان‌ها به رابطه عاطفی و سکس داشتن با هم‌جنس – نیست. بلکه این کلمات باری همجنس‌گراهراس پیدا می‌کنند و برای انتقاد سیاسی و «بی‌آبرو» کردن رقیب یا دشمن سیاسی استفاده می‌شوند. از انواع طیف‌های مخالفان جمهوری اسلامی تا طیف‌های مخالفان اصولگرایان سیاسی، بر طبل «رسوایی» ثقتی می‌کوبند و با ادبیات مذهبی او را «لواط‌کار» می‌خوانند.

Ad placeholder

سایه‌نمای سکس دو مرد

فیگور رضا ثقتی برهنه در فیلمی که از او پخش شده از فضایی نورانی در پس‌زمینه به اتاق تاریک برای سکس می‌آید. در اتاق تاریک، دوست او در تاریکی منتظر است. از نور به سمت ظلمات که می‌آید، ثقتی چهره‌اش دیگر دیده نمی‌شود. او اکنون تمام سایه‌نمای تن است: برهنه در تاریکی با اندام جنسی برافراشته. ثقتی تردید ندارد. او از نور به سمت تاریکی با اعتماد به نفس و «لوطی‌منشانه» راه می‌رود. به تاریکی اتاق که می‌رسد، بدنش را به بدن دوستش می‌چسباند. آنچه ما می‌بینیم سکس دو سایه است. دوستش منفعل نیست. او بدنش را بر بدن ثقتی حرکت می‌دهد. در پس‌زمینه فضایی خالی از اسباب و شلوغی زندگی است. برخی نوشته‌اند که مکان مهمان‌خانه‌ای در شهر رشت است.

این سیاست بازنمایی به‌طور بالقوه می‌تواند عرصه‌ای برای فرافکنی هم‌زمان میل و انزجار نسبت به دیگری باشد. دیگری در اینجا دیگر صرفاً یک مردی که با مرد سکس می‌کند نیست. او یک مرد مسلمان مؤمن متشرع است که با مرد سکس می‌کند. او یک «بچه‌هیئتی» است که با مردی دیگر سکس کرده است.

فیگور سایه‌نمای مرد متشرع با «ریش و پشمش» اینجا در حال سکس با مردی دیگر می‌تواند یک شمشیر دولبه باشد. این فیگور به طور نمادین مردانگی مرد مسلمان را به حالت بحرانی در می‌آورد. فیگور، او و بقیه مردان مسلمان نزدیک به حکومت را در برابر دشمنان تضعیف و به عنوان «منحرف» معرفی می‌کند. فیگور هم‌زمان، عرصه‌ای برای مداخله نمادین «مردان مردتر» برای «نجات وطن» از این مرد متشرع «منحرف» می‌شود.

«مردان مردتر» اپوزیسیون این روزها در برابر این «رسوایی» ساکت ننشسته‌اند – البته هیچکدام هم به اندازه کافی مرد نیستند که در مورد خود سکس و آنچه در سکس با یک مرد اتفاق افتاده است، صریح حرف بزنند. انتقادها همه در لفافه و کنایه و استفاده از واژه‌های فقهی و با فاصله برای خفت‌دهی به نظام سیاسی‌ای است که ثقتی کارگزارش‌ است.

اما نه فیگور سایه‌نمای مرد متشرع در حال سکس با مرد دیگر و نه دشمنان سیاسی او در اینجا، دلهره‌های مبتنی بر حقوق انسان‌ها در شکل ابتدایی لیبرال حقوق بشری‌‌اش هم ندارند. حتی آنها که سابق بر این اصلاح‌طلب‌های دوم خردادی بودند هم در این فضا دنبال «اصلاح» اشتباه‌ها و خشونت‌ها در برابر بدن‌های جنسیت‌یافته با عنوان «همجنسگرا» نیستند.

شخصیت حاشیه‌ای فیلم سکس با ثقتی دوست اوست؛ کسی که به‌وضوح ثقتی را در مقام سیاسی‌اش می‌شناسد و نگران وضعیت چاقی ثقتی و استرس‌های کاری اوست. ثقتی و دوستش ۳۲ ثانیه باهم سکس می‌کنند – بیشتر در سکوت. بدن‌هایشان حرکت می‌کند اما صدایشان زیاد در نمی‌آید.

دوگانگی بیرون و درون در این فیلم‌ها عیان است. دو فیلم که از ثقتی و دوست او منتشر شده، شاید صادقانه‌ترین لحظات زندگی ثقتی در اندرونی‌ای باشد که او نمی‌تواند در مورد آن صادق باشد. آنچه در فیگور سایه‌نمای ثقتی عیان است، یک «فقدان» است: یک خلأ، یک کمبود؛ کمبود جایگاهی که بتواند با دوستش سکس کند و رابطه عاطفی داشته باشد بدون اینکه دروغگو و ریاکار باشد. جایگاهی که اگر بخواهد پیدا کند دیگر قدرت سیاسی دست‌کم در این زمان و مکان خاص نخواهد داشت. فقدان همین جایگاه است که فیگور او را به جایی برای «زدن» نظام نماینده اسلام سیاسی می‌کند – بدون اینکه در آن «قهرمانی» باشد که ثقتی یا دوست او را بتواند نجات دهد.

خود ثقتی دست‌کم در این اندرونی اما می‌خواهد خود را از وضعیت ریا و دروغ‌گویی و ارتباطش با حکومت نجات دهد. نزدیک به ۱۱ ماه پیش از انتشار این فیلم سکس، در مرداد ۱۴۰۱، رضا ثقتی مسئول هماهنگی برگزاری مراسم خاک‌سپاری هوشنگ ابتهاج، شاعر فقید است. دوست ثقتی به عملکرد اداره او در مورد مراسم خاک‌سپاری ابتهاج انتقاد دارد. در گفت‌وگوهای پس از سکس زمانی که ثقتی دارد لباس می‌پوشد و جوراب به پا می‌کند، دوست او می‌گوید: «خیلی اطلاع‌رسانی‌تون بد بود». دوست ثقفی تفسیر می‌کند به نظر او نمی‌خواستند که مراسم خاک‌سپاری ابتهاج شلوغ بشود.

ثقتی در مقام پاسخ‌دهی بر می‌آید و می‌گوید که «هیچ‌چیز بی‌دلیل نبوده» و خانواده ابتهاج درخواست خاک‌سپاری در باغ محتشم رشت را داشتند اما «حکومت» چیز دیگری می‌خواسته است. در این بیان که حکومت چیز دیگری می‌خواسته ثقتی خود را تلویحی از حکومت جدا می‌کند؛ تناقضی که در رابطه با مسند سیاسی او قابل‌پذیرش نیست ــ درست مانند رابطه او با مردی دیگر.

Ad placeholder

زندگی دوگانه ثقتی: نمادی از وضعیت محافظه‌کاری هیئتی

رضا ثقتی را در شهر به نام میدان شهید احمدرضا ثقتی می‌شناسند که از اقوام اوست و در ۱۹ سالگی در جنگ ایران و عراق کشته می‌شود. رضا ثقتی متولد سال ۱۳۵۷، هم‌سن انقلاب ۵۷ و بچه‌هیئتی است. پیش از انتشار فیلم سکس، به‌غیراز مسند سیاسی مدیرکل فرهنگ و ارشاد اسلامی گیلان، مدیر و مسئول هیئت روضات الحسین رشت هم بوده است (و شاید هنوز هم هست). این هیئت کوچک در محله گلسار رشت (محله طبقه میانی رو به بالا)، همایش شیرخوارگان حسینی را به‌اضافه مناسک مذهبی دیگر مرتبط با عزا در ماه محرم و یا شادی در عیدهای مذهبی برگزار می‌کند.

هیئت روضات الحسین از این منظر اهمیت دارد که در شهر بیشتر غیرمذهبی رشت، محل سخنرانی رضا رمضانی گیلانی، نماینده گیلان در مجلس خبرگان، نماینده ولی‌فقیه و به مدت نه سال از ۲۰۰۹، رئیس مرکز اسلامی هامبورگ است. به‌غیراز او آخوندهای اصولگرای دیگر هم برای سخنرانی به این هیئت دعوت مدام دعوت می‌شوند.

به عبارتی، رضا ثقتی تنها کسی نبوده که به مدت بیش از ۱۷ سال مسندهای مختلف در اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی داشته بلکه گرداننده یکی از محفل‌های نخبه‌های مرد متصل به‌قدرت محافظه‌کاری مذهبی است.

فرض من این است که محافظه‌کاری مذهبی بیش از هرکس در ایران از تمایلات جنسی در میان اعضای کانون‌ها و هیئت‌های مذهبی خبر دارد. محافظه‌کاری مذهبی در تمام سال‌های پس از انقلاب ۱۳۵۷ بَنای این را نداشته که در این مورد تجسس کند و یا افراد مذهبی را برای سکس با هم‌جنس به دادگاه بکشاند. همین شاید موجب شده که کشور ایران حتی پس از روی کار آمدن اسلام سیاسی، مرکز اجرای تفتیش شدید سکس با همجنس نشود؛ آنچنان که مثلاً در تاریخ اروپا و آمریکا در دهه ۱۹۲۰ تا ۱۹۴۰ اتفاق می‌افتد که پلیس به صورت فعالانه دنبال همجنس‌گرایان می‌گردد و آنها را با قوانین علیه لواط یا «سادومی» به زندان می‌اندازد. و یا آنچنان که در آلمان نازی اتفاق افتاد که در آنجا همجنس‌گرایان هم از گروه‌هایی بودند که قتل‌عام شدند و اجساد آنها را در کوره‌ها سوزاندند.

اما آیا ممکن است که این سیاست نانوشته تغییر کند؟ من پیشگوی سیاسی نیستم اما تغییر این سیاست دشوار خواهد بود. برخلاف آنچه بر سر همجنس‌گرایان در اروپا و آمریکا آمد، در ایران مدرن، جایی که محافل تک‌جنسیتی و تماماً «مردانه» مذهبی مانند هیئت‌ها، محل اتصال مردان به نهادهای مختلف از جمله دیوان و بازار بوده و همچنان هم قدرت سیاسی و اقتصادی تا حدی به هیئت‌ها متصل است، رابطه جنسی مردان با همجنس چیزی نیست که به شکل قابل توجهی تفتیش و یا مستندسازی شود. اثری از آن در دادگاه‌ها نیست و تعداد کسانی که در مورد روابط جنسی خود با همجنس در این محافل مذهبی عمومی صحبت کرده‌اند هم کم است.

سیاست‌های تنبیهی نظام سیاسی جمهوری اسلامی در تأدیب تمایلات هم‌جنس‌خواهانه در طی سال‌ها تغییر کرده است. در سال ۱۳۹۲ همراه با تلاش جمهوری اسلامی برای اصلاح قوانین و کم کردن تعداد اعدام‌ها در ایران، قوانین مربوط به روابط جنسی با هم‌جنس در قانون مجازات اسلامی تغییر کرد.

در برخی از اتاق‌های کلاب‌هاوس که در مورد این فیلم سکس برگزار شد، مخالفان خشمگین از جمهوری اسلامی معتقد بودند که ثقتی باید بنا به قوانین جمهوری اسلامی برای «لواط» اعدام شود.

صرف‌نظر از دشواری اثبات لواط در دادگاه‌های ایران مگر به علم قاضی (آگاهی قاضی)، اعتراف فرد، و یا شهادت به دخول چهار مرد، قوانین مجازات اسلامی در مورد لواط در سال ۱۳۹۲ تغییر کرد. در قانون جدید، مجازات سکس مرد با مرد را دخول‌محور کردند. و بین مجازات «فاعل» و «مفعول» تفکیک کردند. در قانون جدید «فاعل» را (اگر محصن نباشد) اعدام نمی‌کنند؛ «مفعول» را اما می‌کشند. چنین نگاهی به موضوع مجازات رابطه جنسی با هم‌جنس در فقه شیعه بی‌سابقه است و هیچ فقیهی چنین حکمی تاکنون نداده است.

ساختار طبقه حاکم و طبقه مسلط در ایران از تداوم نظام دگرجنس‌گرایی فعلی سود می‌برد. این ساختار به شکل اجباری‌ای مردانه است. و خیال هم ندارد با شیوه‌های نظارت بر بیان سکس و جنسیت در ایران، و رسمیت دادن به چیزی مانند سکس با همجنس، هم پدرسالاری سیاسی خود و هم رابطه خود به‌عنوان یک کشور اسلامی با فضای «جهانی» پذیرش هویت‌های جنسی را، مشکل‌ساز کند.

در انتقاد از این وضعیت، در زمان تغییر قانون خود من و بسیاری دیگر از منتقدان نوشتند که دخول‌محوری قانونی ادامه مردسالاری‌ و دگرجنس‌گراسالاری‌ای است که «مفعول» را مجرم‌تر می‌بیند. از نگاه قانون باید این «مفعول» جایگاهی در ذهن مردسالار از سکس و جنسیت نسبت به دوگانه مرد و زن داشته باشد. این «مفعول» را در نگاه قانون‌گذار مرتبط‌تر به «زن» می‌کند و یا شاید اثر اضطراب کسی است که می‌خواهد همچنان سکس با همجنس کند اما نمی‌خواهد «زن» محسوب شود و یا در نتیجه آن اعدام شود.

من نمی‌توانم ادعای پیشگویی داشته باشم اما ساختار طبقه حاکم و طبقه مسلط در ایران از تداوم نظام دگرجنس‌گرایی فعلی سود می‌برد. این ساختار به شکل اجباری‌ای مردانه است. و خیال هم ندارد با شیوه‌های نظارت بر بیان سکس و جنسیت در ایران، و رسمیت دادن به چیزی مانند سکس با همجنس، هم پدرسالاری سیاسی خود و هم رابطه خود به‌عنوان یک کشور اسلامی با فضای «جهانی» پذیرش هویت‌های جنسی را، مشکل‌ساز کند.

اما فرای جریان‌های سیاسی و همجنس‌گراهراسی‌شان به اسم مبارزه با جمهوری اسلامی، شرایط مادی زندگی بسیاری از افرادی که با هم‌جنس رابطه جنسی و عاطفی دارند، کوییر و یا ترنس هستند، کماکان در رابطه با این قدرت سلطه‌جویانه در ایران دچار بحران است. زندگی همجنس‌گرایان، دوجنس‌گرایان، و افراد ترنس در ایران دشوار است. کسی در این جنگ‌های سیاسی به فکر دوست و شریک جنسی رضا ثقتی نیست. و در این به فکر نبودن، تکنیک‌های تنظیمی جمهوری اسلامی در کتمان پیچیدگی‌های عاطفی، احساسی و مادی آنها که با هم‌جنس رابطه دارند، در میان اپوزیسیون هم ادامه می‌یابد.

سکس و رابطه زیر سایه ترس

دست‌کم دو فیلم دیگر (یکی سکس گروهی و یکی خود ارضایی) منتسب به مقام‌های سیاسی و نظامی جمهوری اسلامی در شبکه‌ها منتشر شده که تا این لحظه روزنامه‌نگاران مستقل آنها را درستی‌سنجی نکردند و ممکن است که فیلم‌ها جعلی باشند. اما چه جعلی باشند و نباشند، دست‌کم در شبکه‌ها کاربران ابراز خوشحالی می‌کنند که مقامات جمهوری اسلامی چه در خاک ایران و چه در جای دیگر نمی‌توانند با آرامش خاطر از سکس لذت ببرند.

این هراس و ترس چیزی آشنا برای جامعه همجنس‌گرا، دوجنس‌گرا، ترنس، بیناجنسی و یا کوییر است. ترسی که معولا در عدم‌حمایت قانونی و جرم‌انگاری روابط جنسی با هم‌جنس هم در اندرونی خانه‌ها برای جامعه کوییر ایران خطر و هزینه دارد و هم در سطح جامعه.

در ۴۴ سال حکومت جمهوری اسلامی، اعدام افراد به دلیل رابطه جنسی با هم‌جنس چندین بار مستندسازی شده است. نیروهای امنیتی و انتظامی جمهوری اسلامی چندین بار به محافل و مهمانی‌های کوییر حمله کردند. و از گرایش جنسی افراد سیاسی به‌عنوان اهرم فشار در بازجویی‌ها استفاده کردند.

با تصویب قانون مجازات اسلامی ۱۳۹۲ در مجلس، واژه همجنس‌گرایی را همراه با فهرست فقهی جرم‌های جنسی مرتبط با عمل جنسی وارد قانون کردند. پس از آن جمهوری اسلامی دست‌کم یک فعال حقوق زنان را در رابطه با گرایش جنسی‌اش بازجویی و بعد تفهیم اتهام کرد. رضوانه محمدی را سال ۱۳۹۷ مأموران امنیتی بازداشت کردند. او را برای گرایش جنسی‌اش در بازجویی تحت‌فشار گذاشتند و درنهایت در میان چند اتهام، این اتهام به او تفهیم شد: «اقدام علیه امنیت ملی از طریق تلاش برای عادی‌سازی همجنس‌خواهی».

جمهوری اسلامی که زمانی به‌واسطه فتوی تطبیق جنسیت روح الله موسوی خمینی، در چندین مستند و گزارش به «جامعه جهانی» خود را به‌عنوان بهشت ترنس‌ها معرفی می‌کرد، دیگر حتی در تبلیغات حکومتی هم بهشت ترنس‌ها نیست.

در ۱۱ خرداد ۱۴۰۲، فیلم‌هایی از مشاجره و حمله یک مرد به چند زن ترنس در محله‌ای در تهران منتشر شد که فرد برای «حجاب» به آنها گیر داده بود. ۲۹ خرداد همشهری آنلاین گزارشی در مورد دستگیری این زنان ترنس توسط نیروهای امنیتی منتشر کرد. این رسانه همچنین گزارش برای یک ستاد امنیتی سپاه به اسم «گرداب» را با عنوان دستگیری «مردان زن‌نما» منتشر کرد. دیگر رسانه‌های منتسب به سپاه هم فیلم اعتراف اجباری افراد بازداشت‌شده را منتشر کردند. و در این فیلم‌ها دیگر خبری از جمهوری اسلامی‌ای نبود که دست‌کم در تبلیغات پذیرای افراد ترنس است، به آنها اجازه تطبیق جنسیتی می‌دهد، برای آنها شناسنامه جدید صادر می‌کند. حتی هویت جنسیتی «ترنس» هم دیگر پذیرفته نبود و کلمه «مرد زن‌نما» جای آن را گرفته بود.

به عبارتی در دوران پس از سرکوب نسبی جنبش زن، زندگی، آزادی، سپاه با مداخله و دستگیری آسیب‌پذیرترین زنان در جامعه ایران، زنان ترنس، دست به قدرت‌نمایی زد. ممکن است که سیاست‌های تنظیمی جمهوری اسلامی در رابطه با روابط جنسی با همجنس در هیئت‌های مذهبی و یا محافل نزدیک به‌قدرت تغییر نکند، اما دست‌کم در موارد ذکرشده در بالا ما شاهد نوعی تغییر هستیم که چه موقتی و چه دائمی اثرات جبران‌ناپذیری برای جامعه کوییر ایران در سطح جامعه و در رابطه با قدرت سیاسی حاکم خواهد داشت.