امسال روز جهانی مبارزه برای لغو مجازات اعدام (۱۸ مهرماه/ ۱۰ اکتبر) در حالی فرا می‌رسد که در ماه‌های گذشته و به‌ویژه پس از آغاز خیزش سراسری «زن، زندگی، آزادی» در ایران، مطالبه لغو مجازات بی‌رحمانه و غیر انسانیِ اعدام، بیش از پیش در ردیف یکی از مطالبات اصلیِ شهروندان ایرانی قرار گرفته است. 

بر اساس آخرین گزارش آماری سازمان حقوق بشر ایران، در فاصله سپتامبر ۲۰۲۲ تا سپتامبر ۲۰۲۳ (شهریور ماه ۱۴۰۱ تا شهریور ماه ۱۴۰۲)، دست‌کم ۶۹۷ تن در زندان‌های سراسر کشور اعدام شده‌اند.

این آمار افزایش ۳۶ درصدی را نسبت به مدت مشابه در دوره زمانی یک ساله پیش از آن نشان می‌دهد. همچنین هفت نفر از شهروندان بازداشت شده در جریان این خیزش سراسری، در میان اعدام‌شدگان بوده‌اند.

افزایش شمار اعدام‌شدگان در ایران در حالی است که میلیون‌ها نفر از شهروندان ایرانی در داخل و خارج از کشور، دست‌کم از سال ۱۳۹۸ تاکنون در قالب کارزار «اعدام نکنید» در شبکه‌های اجتماعی، ضمن اعلام مخالفت صریح خود با اجرای مجازات بی‌رحمانه و غیر انسانیِ اعدام در ایران، در برخی از موارد موفق شده‌اند تا قوه قضاییه جمهوری اسلامی را در برابر اعتراض‌های خود وادار به عقب‌نشینی و متوقف کردن اجرای احکام اعدام کنند.

همچنین، سابقه تلاش‌های انجام شده برای لغو مجازات اعدام از ابتدای شکل‌گیری حکومت جمهوری اسلامی در ایران تاکنون نشان می‌دهد جامعه مدنی ایران و جامعه جهانی به‌ عنوان دو نیروی اصلی در پیشبرد اصلاحات در راستای محدود کردن استفاده از مجازات اعدام در ایران، دستاوردهایی نظیر توقف مجازات سنگسار یا تغییر قانون مبارزه با جرایم مواد مخدر در جهت کاهش شمار اعدام‌ها در ایران هم داشته‌اند.

چنین دستاوردهایی بیش از هر چیز بیانگر آن است که برای محدود کردن دامنه مجازات اعدام در ایران نه تنها فشارهای مضاعف بین‌المللی ضروری است بلکه ایجاد آگاهی و توانمندسازی جامعه مدنی هم برای نیل به این هدف بسیار حائز اهمیت است.

حکومت جمهوری اسلامی ایران اما در طول ۴۴ سال گذشته، در بسیاری از موارد بدون توجه به مطالبه لغو اعدام از سوی افکار عمومی و همچنین برای پیش‌برد اهداف سیاسی خود و ایجاد ارعاب در جامعه، به‌طور پیوسته دست به سرکوب و کشتار مخالفان خود زده است و در حال حاضر شرایط به‌گونه‌ای است که جامعه ایران پس از بیش از چهار دهه حیات جمهوری اسلامی، اکنون با تلنباری از جنایت و اعدام مواجه است.

با همه این اوصاف، در شرایط خفقان و استبداد موجود در ایران، چگونه می‌توان به جامعه درباره مجازات اعدام و تبعات آن، بیشتر آگاهی‌رسانی کرد؟ آیا جامعه ایران آمادگی پذیرش لغو مجازات اعدام را دارد؟ با وجود اعتراض میلیونی در شبکه‌های اجتماعی علیه مجازات اعدام، چرا اجرای صدها حکم اعدام در ایران منجر به برپایی تجمعات خیابانی نمی‌شود؟

زمانه برای یافتن پاسخ این پرسش‌ها با محمود امیری مقدم، استاد دانشگاه و مدیر سازمان حقوق بشر ایران گفت‌و‌گو کرده است.

به نظر شما جامعه فعلی ایران تا چه میزان پتانسیل مخالفت با اعدام را دارد؟ به بیان دیگر، آیا جامعه ایران آمادگی لغو مجازات اعدام را دارد؟

محمود امیری‌مقدم

محمود امیری‌ مقدم– نخست باید بر اینکه نکته تأکید کنم که مجازات اعدام، یکی از جدی‌ترین موارد نقض حقوق بشر است و به‌گمان من، همه جوامع بشری از جمله جامعه ایران، آمادگی لغو چنین جنایتی را دارند. به‌عبارت دیگر، من فکر می‌کنم همه انسان‌ها باید از همه حقوق اساسی و بنیادین خود برخوردار باشند و همان‌گونه که سایر موارد دیگر نقض حقوق بشر باید لغو شوند، مجازات اعدام هم باید در سراسر دنیا ملغی اعلام شود.

از طرف دیگر و با نگاهی به تاریخ، باید گفت، لغو مجازات‌های خشن و بی‌رحمانه‌ای نظیر اعدام یا حتی مواردی مانند لغو برده‌داری در بسیاری از کشورها، براساس نظرسنجی و رجوع به افکار عمومی انجام نشده است بلکه قانون‌گذاران، از طریق تصویب قوانین، این مجازات‌ها را ملغی کرده‌اند و پس از آن، مردم هم به‌تدریج آن را پذیرفته‌اند. برای مثال، حتی در کشورهای اروپایی که بیش از ۴۰ سال است که اعدام را از قوانین خود حذف کرده‌اند هم هنوز ۱۰۰ درصد مردم در آن کشورها، مخالف اجرای مجازات اعدام نیستند. به‌همین دلیل، جامعه ایران هم از این قاعده، مستثنی نیست.

با همه این اوصاف، من فکر می‌کنم مخالفت با مجازات اعدام در جامعه ایران نسبت به سایر کشورها در منطقه خاورمیانه، بسیار بیشتر است چراکه بسیاری از شهروندان ایرانی به‌درستی می‌دانند که حکومت جمهوری اسلامی، اعدام را به‌عنوان ابزاری برای سرکوب مردم و مخالفان سیاسی خود به‌کار گرفته است.

برای نمونه، سه سال پیش در موسسه گمان، نظر سنجی‌ای با شرکت حدود ۲۰ هزار نفر از مردم داخل کشور انجام شده بود. نتایج این نظرسنجی نشان می‌داد بیش از ۷۰ درصد از شرکت‌کنندگان، یا به طور کامل خواستار لغو مجازات اعدام بودند یا تنها در مورد جرایم سنگین نظیر نسل‌کشی یا کشتار دسته‌جمعی با این مجازات موافق بودند.

همچنین، اعدام‌ها در سال‌ها و دهه‌های گذشته و به‌ویژه اعدام‌ زندانیان سیاسی در دهه ۱۳۶۰ بسیار مورد توجه افکار عمومی قرار گرفته است و همین موضوع باعث شده تا مردم ایران بیش از مردم سایر کشورهای منطقه، مخالف اعدام باشند. برای مثال، درگفت‌وگوهایی که شخصا با بسیاری از خانواده‌های دادخواه، به‌ویژه خانواده‌های دادخواه دهه ۱۳۶۰ داشته‌ام، آنها با وجود اینکه عزیزان‌شان به‌دست حکومت ایران اعدام شده‌اند، به شدت مخالف مجازات اعدام هستند.

Ad placeholder

اشاره کردید شهروندان ایرانی بیش از سایر کشورهای منطقه خاورمیانه، خواهان لغو مجازات اعدام هستند. از سوی دیگر، به‌نحوی که آمارهای منتشر شده از سوی سازمان حقوق بشر ایران نشان می‌دهد، احکام اعدام در زندان‌های ایران، به‌طور روزانه اجرا می‌شود. با توجه به این موضوع، به‌نظر شما، چرا جامعه ایران به شمار زیاد اعدام‌ها واکنش کافی نشان نمی‌دهد؟ به‌بیان ساده‌تر، چرا آمار بالای اعدام‌ها در ایران دست‌کم منجر به برپایی تجمعات اعتراضی توسط مردم نمی‌شود؟

– همان‌طور که در پاسخ به پرسش‌های قبلی گفته شد، واکنش‌های اعتراضی مردم ایران به مجازات اعدام، نسبت به سایر کشورهای منطقه خاورمیانه بیشتر است اما در مقایسه با کشورهای دیگر در نقاط مختلف جهان، به‌دلایل گوناگون، هنوز این واکنش‌ها کمتر است.

سازمان حقوق بشر ایران در سال ۲۰۰۷ میلادی فعالیت خود را برای لغو مجازات اعدام در ایران و آگاهی‌بخشی به جامعه در این زمینه آغاز کرد. از آن زمان تاکنون، یک تغییر چشم‌گیر در نحوه واکنش جامعه ایران نسبت به اجرای احکام اعدام‌ شاهدیم. هرچند در آن سال هم تعداد اعدام‌ها در ایران بالا بود اما در مقایسه با امروز یک تفاوت عمده وجود داشت و آن تفاوت، این بود که در آن زمان، نه فقط در سطح جامعه، بلکه در رسانه‌ها هم صرفا به اعدام‌های سیاسی واکنش نشان داده می‌شد اما در حال حاضر می‌بینیم در میان مردم و به‌ویژه در رسانه‌های فارسی زبان، واکنش‌ها به اجرای مجازات اعدام در کشور، بسیار بیشتر شده است. برای مثال، تا چند سال پیش، روز جهانی مبارزه با اعدام (۱۰ اکتبر) برای بخش قابل توجهی از جامعه ایران ناشناخته بود و رسانه‌ها توجه زیادی به این مناسبت جهانی نشان نمی‌دادند. در حال حاضر اما شاهدیم که تقریبا همه رسانه‌های خارج از کشور، به انحای مختلف به این روز جهانی توجه می‌کنند. همچنین، توجه‌ها و واکنش‌ها به اعدام در داخل کشور در سال‌های اخیر هم به‌شکل چشم‌گیری افزایش داشته است، هرچند انتظار می‌رود واکنش‌ها بسیار بیش از این باشد.

همچنین، در دهه‌های پیش در ایران، حتی برخی از مدافعان حقوق بشر هم به اعدام متهمان مواد مخدر یا اعدام‌های مربوط به قتل عمد یا اتهامات دیگر نظیر تجاوز، عکس‌العمل نشان نمی‌دادند. من به‌ یاد دارم در آن دوران، برخی از مدافعان حقوق بشر، هنوز حتی به این مساله نیندیشیده بودند که آیا مخالف مجازات اعدام هستند یا موافقند؟ از دیدگاه من، دست‌کم در میان جامعه مدنی و بین نیروهای اپوزیسیونِ حکومت ایران، مخالفت یا موافقت با اعدام به‌عنوان یک پرسش کلیدی باید مطرح شود.

در سال‌های گذشته، برخی از گروه‌های اپوزیسیون علنا اعلام کرده بودند، در صورت تغییر حکومت در ایران، سران جمهوری اسلامی را به دار خواهند آویخت و حتی این عبارت را تکرار می‌کردند که آنها را «از تیر چراغ برق آویزان خواهند کرد». در حال حاضر اما مخالفت با اعدام در جامعه ایران به حدی رسیده که دیگر این افراد و گروه‌ها جرات ندارند دست‌کم با صراحت، موافقت خود با اعدام را اعلام کنند.

این موضوع نشان می‌دهد درک جامعه از مساله اعدام و واکنش‌ها به آن، نسبت به سال‌های قبل تغییر قابل توجهی داشته است. من اما معتقدم جامعه ایران هنوز هم در مقایسه با جوامعی نظیر ژاپن، سنگاپور و ایالات متحده آمریکا، واکنش اعتراضی کمتری نسبت به اعدام از خود نشان می‌دهد.

برای نمونه، در کشورهای یاد شده، با وجود اینکه در طول یک‌سال، تعداد انگشت‌شماری از متهمان اعدام می‌شوند اما مردم به همان تعداد هم واکنش زیادی نشان می‌دهند در حالی که در ایران، به‌طور روزانه مجازات اعدام اجرا می‌شود و متاسفانه، شاهد واکنش کافی‌ای از طرف جامعه نیستیم.

یکی از دلایل این مساله این است که حکومت جمهوری اسلامی از سال‌های نخستِ شکل‌گیری تاکنون، سعی کرده است تا مجازات اعدام را به یک امر عادی تبدیل کند. در برابر چنین رویکردی، تلاش سازمان حقوق بشر ایران همواره این بوده است تا رویه عادی‌انگاریِ اعدام در کشور را تغییر دهد و به‌همین دلیل، ما در برابر هر اعدام در ایران، واکنش نشان می‌دهیم چراکه هر حکم اعدامی که در ایران اجرا می‌شود، یک خبر بسیار اسفناک و دردناک است و من فکر می‌کنم همه رسانه‌ها باید به آن توجه نشان بدهند.

Ad placeholder

حکومت ایران از یک‌طرف به‌طور پیوسته جامعه مدنی ایران را سرکوب کرده است و از طرف دیگر در یک روند سیستماتیک و هدفمند، جلوی دسترسی شهروندان به گردش آزاد اطلاعات را گرفته و به عبارت دیگر، حکومت ایران، از آگاهی بخشی مردم در زمینه اعدام و تبعات آن برای جامعه جلوگیری کرده است. به‌همین دلیل، در حاضر شاید بتوان چنین برآورد کرد که بخشی از شهروندان ایرانی اطلاع کافی از مجازات اعدام و پیامدهای آن ندارند. به‌نظر شما در چنین شرایطی، چگونه و از چه طریقی می‌توان به این بخش از مردم آموزش داد و به‌طور کلی در این زمینه آگاهی بخشی کرد؟

– من فکر می‌کنم گام اول، این است که باید مردم را از اتفاقاتی که در ایران می‌افتد، آگاه کنیم. منظور هم فقط مردم در داخل کشور نیست بلکه طبق تجربه من، حتی در خارج از کشور هم افرادی هستند که برای مثال، هنوز حتی نمی‌دانند در ایران، اعدام در ملاء عام هم وجود دارد. به‌همین دلیل، از دیدگاه من، پوشش خبری و اطلاع‌رسانی درباره آمار و ابعاد اعدام‌ها در ایران بسیار مهم است.

 در وهله دوم، مهم است که بستری برای به بحث گذاشتن این موضوع ایجاد شود. برای نمونه، می‌توان با طرح این پرسش که چه کسانی مخالف اعدام هستند و چه کسانی موافق آن هستند؟ چنین پروسه‌ای را آغاز کرد. 

از طرف دیگر، حکومت ایران، سال‌ها و دهه‌هاست سعی کرده از متهمانی که اعدام می‌شوند، «شیطان سازی» کند. اگر رسانه‌های حکومتی در ایران را دنبال کنیم، خواهیم دید که جمهوری اسلامی با به‌کار بردن اصطلاحاتی نظیر «خفاش شب، شیطان صفت، سوداگر مرگ» و از این دست اصطلاحات، تلاش می‌کند تا هیچ‌گونه حس هم‌دردی بین مردم و متهمانِ محکوم به اعدام یا خانواده‌های افراد اعدام شده، ایجاد نشود.

به ‌نظر من، در برابر چنین رویکردی، باید نشان داد افراد اعدام شده عضوی از جامعه هستند و در همین جامعه پرورش یافته‌اند. باید به شهروندان اعلام کرد که این افراد هم شهروند هستند و دارای شأن انسانی‌اند. باید روایت‌ اعدام‌ها را برای مردم بازگو کرد و این می‌تواند در جامعه تاثیرگذار باشد.

از طرف دیگر، روند دادرسی در دستگاه قضائی جمهوری اسلامی به هیچ‌وجه قابل مقایسه با کشورهایی مانند ژاپن، ایالات متحده و سنگاپور که در آنها هم احکام اعدام اجرا می‌شود، نیست. در ایران، متهمانی وجود دارند که کاملا بی‌گناه هستند و تحت شکنجه وادار به اعتراف اجباری شده‌اند. برای مثال، بسیاری از متهمان جرایم مربوط به مواد مخدر، بر اساس اعترافاتی که از آنها زیر شکنجه گرفته شده، توسط دادگاه‌های انقلاب به اعدام محکوم می‌شوند. به‌نظر من، باید درباره نقض حقوق متهمان در قوه قضائیه ایران و رواج گسترده شکنجه در بازداشت‌گاه‌ها و زندان‌های کشور هم اطلاع‌رسانی بیشتری کرد.