تاریخ مختصر نقشه‌نگاری از جهان : از بدن تا مسیح تا سرمایه‌داری پلتفرمی

 تصویرسازی از کره خاکی تاریخ طولانی‌ای دارد و سرچشمه آن به فانتزی‌های الهیاتی ما از ایده سرزمین باز می‌گردد. مسیحیت به ویژه نقش ویژه در تاریخ بازنمایی جغرافیایی جهان بازی کرده است. 

در نقشه‌های قرون وسطایی دلالت‌های ایدئولوژیک قلمرو و سرزمین در پس اصول و قواعد سرد دانش کارتوگرافیک پنهان نشده بود. در نقشه‌های قرون وسطایی موسوم به O-T ، جهان خاکی متشکل از فضایی دایره‌شکل و دیسک‌مانند (شبیه یک حرف O) تصور می‌شد محصور در حلقه‌ای اقیانوسی، که یک T آن را به سه قسمت تقسیم کرده بود: آسیا، اروپا و آفریقا.

نقشه کهن مدل O-T برگرفته از نسخه چاپی ریشه‌شناسی‌های ایزیدور که در سلب ۶۲۳ میلادی نوشته شده و اولین بار در ۱۴۷۲ منتشر شده است.

جهان که در قلب آن اورشلیم، شهر مقدس ابراهیم و عیسی قرار داشت، در قالب شمایل مسیح مصلوب از سه طرف گسترده شده بود. نقشه بدن مسیح بود. امر سکولار و امر مقدس، زمین و دین، به شکلی مشهود درهم تنیده بودند و میان تصویر سیاسی و ایدئولوژیک از جهان و بازنمایی کارتوگرافیک از آن هیچ فاصله و میانجی‌ای وجود نداشت.

نقشه‌نگاری مدرن اما محصول سه تحول تقریباً همزمان است که نهایتا اندیشه دینی را دست‌نخورده باقی می‌گذارند: پیدایش دولت-ملت‌ها (پس از صلح وستفالی در پایان جنگ‌های سی‌ساله)، ابداع پرسپکتیو در نقاشی و انقلاب کارتوگرافی. هریک از این تحولات با دیگری نسبت محکم و وثیقی دارد. 

​​انقلاب کارتوگرافی، در این میان، مستقیماً به جاه‌طلبی‌های دریایی استعمارگران اروپایی ارتباط پیدا می‌کند. کارتوگرافی عملاً روی دریا و توسط دریانوردان پرتغالی و اسپانیایی عصر اکتشاف -این نخستین مساحان جهان مدرن که البته خود را سرباز کلیسا و در حال انجام مأموریت مسیحی متمدن‌سازی می‌دانستند- زاده شد.

دولت‌های استعماری نه فقط نقشه جهان را شکل دادند بلکه قوانین چگونگی بازنمایی آن را نیز ایجاد کردند. تاریخ کارتوگرافی مدرن مملو از اپیزودهای همکاری میان مساحان و استعمارگران است: نقشه‌نگارانی که با بازنمایی سرزمین‌‌های غیر اروپایی همچون مناطق سفید، در تثبیت ایده خالی و تهی بودن این سرزمین‌ها برای فتح و تسخیر نقش بازی کردند. این فرایند همراه با تاریخ‌زدایی از جوامع غیرغربی و انسان‌زدایی از انسان غیراروپایی بود.

 با تحولات تکنولوژیکی دهه‌های اخیر البته اقتدار کارتوگرافیک دولت‌ها تا حد زیادی فرو ریخته است و عاملان خصوصی  با انبوهی از جغرافی‌دانان، نقشه‌نگاران، تحلیلگران داده و دانشمندان داده وارد میدان شده‌اند. به فهرست بازیگران جدید باید فعالان اجتماعی، روزنامه‌نگاران، هکرها و هنرمندان را هم اضافه کردند. حالا انبوهی از داده‌های جغرافیایی ما را احاطه کرده‌اند است که به صورت آنلاین در گردش هستند. امر دیجیتال همه جا را فرا گرفته اما الهیات رخت برنبسته است. روی اینترنت‌، نقشه‌ها همه جا حضور دارند. در سرمایه‌داری پلاتفرمی‌ امروز (سرمایه‌داری اوبر، اسنپ، آمازون و اپلیکیشن‌های دوست‌یابی) توپوگرافی یک عنصر ضروری دستگاه موبایل به معنای جدید آن است.

Ad placeholder

سفیدی‌های روی نقشه و جعبه‌های سیاه الگوریتمی

تاریخ نقشه‌‌نگاری از انقلاب کارتوگرافیک تا عصر بازتولید دیجیتالی فضا، تاریخ تهی‌گریزی (Horror vacui به لاتین) است. در تناظر با آموزه کهن ارسطو که گفت «طبیعت از فضای خالی بیزار است»، باید اضافه کرد که کارتوگرافی دیجیتال نیز از فضا نفرت دارد. در هنرهای تجسمی، اصطلاح تهی‌گریزی به پر کردن تمام سطح یک فضا یا یک اثر هنری با جزئیات اشاره دارد. تاریخ بازنمایی جغرافیایی در عین حال به شکل دیالکتیکی تاریخ جذب و ادغام «فضاهای خالی» روی نقشه بوده است. برای قرن‌ها نقاط سفید نقشه سرچشمه شعف کشف سرزمین‌های تازه و البته منبع مشروعیت فتوح استعماری بودند. 

در دوران کلان‌داده (big data)، فوبیای سفیدیِ روی نقشه را البته به لطف چند کلیک می‌توان نامرئی ساخت. امروز ما در چهارچوب یک ژئودیجیتال‌سازی فراگیر فضا را می‌شناسیم و می‌فهمیم و این چهارچوب، به لطف ماهواره‌ها، جی‌پی‌اس‌ها و فناوری‌های پیشرفته گرافیکی این امکان را فراهم کرده است که خلاءهای نقشه را با لایه‌های متکثر داده پر کنیم. مشکل اما آنجاست که این ژئودیجیتال‌سازی جهان به‌واسطه سیستم‌های الگوریتمی مات و غیرشفاهی انجام می‌شود که به طور فزاینده‌ای شبیه به جعبه‌های سیاه شده‌اند. این تز متیو نوشه، جغرافی‌دادن فرانسوی است که در ارتباط نقشه‌‌‌نگاری منطقه آمازون و به طور مشخص «گویان» بسط یافته است اما وجهی عمومی نیز دارد. جعبه سیاه الگوریتم‌ها و رابطه آن‌ها با سفیدی‌های نقشه موضوع اصلی مطالعه متیو نوشه است.

انتخاب میان کثرت موجودیت‌ها برای بازنمایی و انتزاع از آن‌ها ، به عنوان بخشی ناگزیر در فرایند نقشه‌نگاری، همواره امری سیاسی است. سیستم‌های ژئودیجیتالی که ما به طور روزانه استفاده می‌کنیم، از نقشه‌های آنلاین همچون «گوگل مپ» گرفته تا خدمات مبتنی بر مکان‌يابی جغرافیایی برای سفارش تاکسی، بر اساس علایق ما – یا بهتر است بگوییم علایق «مایی» که محاسبات الگوریتمی از ما پروفایل کرده است –  شخصی‌سازی شده و بر اساس منافع کلی سرمایه‌گذاران مرتب‌سازی، فیلتر، ترکیب، ادغام، تطبیق، استخراج، دستکاری و فرافکنی شده‌اند. در پس بازنمایی‌های دیجیتال کارتوگرافیک، مجموعه‌ای از تصمیم‌های فنی، اقتصادی و سیاسی و انبوهی از خدایان و شیطان‌ها پنهان شده‌اند که ما ایده‌‌ای از عملکرد آن‌ها نداریم. همانطور که کتی اونیل در کتاب «الگوریتم‌ها، بمب ساعتی» می‌نویسد: «ما احتمالاً هیچ‌گاه تعریف ساده و به شکل جهان‌شمول پذیرفته‌شده‌ای از ویژگی‌های یک الگوریتم عادلانه نخواهیم داشت» و درست به همین‌ خاطر گفت‌وگوی علنی و جمعی در مورد آنها ضروری است.

به تعبیر ژروم دنیس، جامعه‌شناس متخصص تکنولوژی‌های جدید، نظم کارتوگرافیک امروز در فرایندی نامرئی توسط افراد نامرئی (حامیان مالی جعبه‌های سیاه الگوریتم‌ها و انبوهی از نونقشه‌‌نگارانی که آن‌ها را عرضه می‌کنند) تولید می‌شود، و البته نامرئی‌های خاص خودش را نیز تولید می‌کند، یعنی شکاف سفید و خالی‌ای که در نقشه‌‌های نهایی باقی می‌مانند اما به طور ماهرانه پنهان می‌شوند.

 ما با یک نظام بازنمایی الهیاتی نابرابر ژئودیجیتال سروکار داریم که ناموزونی‌هایش از چشم‌ها پنهان نگاه داشته می‌شود. بسیاری از این خلاءها و شکاف‌های دیجیتال روی گسل‌های کهن استعماری بنا شده است. نام‌ها و دانش‌های بومی به طور نظام‌مند نادیده گرفته می‌شوند. توزان قدرت سرزمین‌ میان دولت‌ها همچنان در بازنمای جغرافیایی نقش بازی می‌کند و مناطق تابع تصمیم‌های غیرشفاف سیاسی و اقتصادی به شکل نابرابر تحت پوشش قرار می‌گیرند؛ به قول متیو هیندمن، استاد رسانه و روابط عمومی یک «گوگل‌کراسی» [حاکمیت گوگل] تمام عیار و همه‌جانبه بر نظام نقشه‌نگاری حکم‌فرماست. و منتقدان رژیم مسلط ژئودیجیتال از ظرفیت‌های برابری برای به چالش کشیدن آن و واژگون ساختن نظم استعمار داده‌ برخوردار نیستند. 

به طور خلاصه، اگرچه وعده جغرافیای دیجیتال، شناخت مطلق، جهان‌گستر و بی‌درنگ یا ریل تایم (Real time) فضاست، اما نقشه‌های دیجیتال هم مناطق سفید و خالی سرزمینی، پرش‌ها و گسست‌ها و کوربینی‌های عامدانه خاص خود را دارند. الگوریتم‌ها ماشین‌های غیرشفاف رده‌بندی داده‌ها و انتخاب و  حذف برخی از اطلاعات در ترسیم جهان و در نتیجه‌ ابزارهای بازنمایی نابرابر از فضا هستند. آنها هستند که همچون خدایان کوه المپ تاس‌های سرنوشت را می‌ریزند. اینجا همان نقطه‌ای است که تکنولوژی و الهیات، نیات خوش انفورماتیک و نیات شوم ژئوپلتیک به هم می‌پیوندند.  

Ad placeholder