گرانی مواد غذایی سفره ایرانیان را روز به روز کوچک‌تر می‌کند. بسیاری از خانواده‌ها برای تامین مایحتاج غذایی خود مجبور به حذف هزینه‌های رفاهی و استقراض شده‌اند. اگر در گذشته افراد برای خرید «کالاهای بادوام» و یخچال و تلویزیون وام می‌گرفتند، حالا برخی از اقلام مصرفی روزانه را با استفاده از اعتبارهای خرد تهیه می‌کنند. افزایش ماهانه قیمت مواد غذایی در وضعیت رستوران‌ها نیز قابل ردیابی است. در تبلیغات رستوران‌ها و فست‌فودها، نمایش غذاهای پرزرق و برق برای جذب مشتری جای خود را به «پکیج‌های اقتصادی پنج تا ۱۰ نفره» داده است.

گزارش‌‌ها از مراکز عرضه مواد غذایی و پروتئینی نیز نشان ‌می‌دهد کاهش قدرت خرید مشتریان در وضعیت فروش مغازه‌ها کاملا مشهود است.

بروز «فاجعه غذایی» در ایران دیگر چیزی نیست که تنها از زبان مصرف‌کنندگان، کسبه و بازیان شنیده شود، بلکه در اعداد و ارقام رسمی و آمارهای اقتصادی نیز ظهور کرده است. فقر، مردم ایران را کم‌کم به شرایط تهدید «امنیت غذایی» نزدیک می‌کند؛ شرایطی که برای یک کشور صاحب منابع طبیعی سرشار و نیروی انسانی مناسب بسیار بعید به نظر می‌رسد، اما به واسطه حکمرانی جمهوری اسلامی در حال رقم‌خوردن است.

سهم غذا از دستمزد کارگران

بر اساس استاندارد اعلام شده توسط وزارت رفاه، یازده قلم سبد كالایی در ایران به عنوان مهم‌ترین اقلام خوراکی خانوار شناخته می‌شود که می‌توان با یک حساب سرانگشتی حداقل قیمت تامین این اقلام را محاسبه کرد. بر این اساس تهیه سبد حداقلی شامل لبنيات، پروتئين‌ها، حبوبات، روغن، شكر، میوه، قند و برنج را برای یک خانواده چهار نفره دست‌کم ۶ میلیون تومان برآورد کرد. حداقل دستمزد در سال جاری هشت میلیون و ۵۸۰ هزار تومان تعیین شده است، بنابراین به طور تخمینی می‌توان گفت بیش از هفتاد درصد دستمزد کارگران در ایران برای تهیه حداقلی‌ترین سفره خوراکی هزینه می‌شود. 

افزایش دستمزدها در سال جاری نتوانسته تضعیف قدرت خرید را جبران کند و هم‌زمان ارزش ریالی یارانه‌های نقدی نیز در اثر تورم از بین رفته است. از طرف دیگر افزایش نرخ اجاره‌بها و هزینه‌های حمل ونقل خانواده نیز از دستمزد‌ها پیشی گرفته و فشار هزینه‌های ضروری زندگی باعث حذف کامل هزینه‌های رفاهی شده است.

Ad placeholder

ابعاد تورمی سبد مصرفی آذرماه

مهم‌ترین عامل کوچک شدن سفره‌ها در ایران تورم ماندگار است. تورمی که در دهه‌های گذشته معمولا در کانال بیست درصد قرار داشت، اما حالا چندی سالی است که اقتصاد ایران نتوانسته از تورم‌های چهل تا پنجاه درصدی فاصله بگیرد. اگر تورم در گذشته باعث آشفتگی در بازارها و تضعیف قدرت خرید می‌شد حالا به یک کابوس بزرگ‌تر تبدیل شده که حتی امنیت غذایی افراد را هم تهدید می‌کند.

افزایش هزینه‌های خوراکی در آمار‌ تورم آذرماه‌ قابل ردیابی است. بخش هتل، رستوران در این ماه با ۵۶.۵ درصد افزایش بیشترین تورم را داشته و به‌طور کلی تورم سالانه‌‌‌ خوراکی‌ها به پنجاه درصد رسیده است. در آمار تورم آذر ماه سبزیجات و حبوبات، میوه و خشکبار و انواع گوشت به ترتیب بیشترین افزایش قیمت را در بین کالاهای مصرفی داشته است.

انقباض مصرفی در مواجه با فقر

یکی از تبعات تورم مواد غذایی کاهش کالری مصرفی توسط افراد است. خانوار ایرانی در مبارزه همیشگی با فقر، با کاهش هزینه‌های رفاهی و آموزشی عمده درآمد خود را به دو بخش تهیه خوراکی ضروری و مسکن اختصاص داده است، اما از آنجایی که قناعت در مدیریت هزینه‌های زندگی باز هم پاسخگوی هزینه‌ها نیست افراد چاره‌ای جز «کاهش کیفیت مواد غذایی» ندارند.

مصرف گوشت قرمز ایرانیان کمتر از کره شمالی

بر اساس گزارشی که مرکز پژوهش‌های مجلس منتشر کرده بود، مصرف میانه و میانگین گوشت قرمز در سال ۱۴۰۰ نسبت به سال ۱۳۹۰ به ترتیب کاهشی در حدود ۳۲ و۴۱ درصد را تجربه کرده است. میانگین مصرف گوشت قرمز در سال ۱۳۹۰ کمی بیش از ۸۰۰ گرم در ماه برای هر فرد بوده است، اما این میزان در سال ۱۴۰۰ به ۶۰۰ گرم رسیده است. 

فائو (سازمان جهانی غذا) نیز در گزارشی از وضعیت سال ۲۰۲۱-۲۰۲۰ سرانه مصرف گوشت قرمز ایرانی‌ها را ۶ کیلوگرم اعلام کرده بود. در حالی که سرانه مصرف گوشت قرمز و سفید در جهان ۴۱ کیلوگرم بوده است؛ آماری که ایران را از این نظر پایین‌تر از کره شمالی، تانزانیا، عراق و غنا و در رده کشورهایی مانند یمن، نیجریه و گینه و هندوستان قرار می‌دهد. 

با توجه به افزایش بیشتر قیمت مواد غذایی از زمان انتشار این آمار تاکنون قابل پیش‌بینی است که وضعیت برای ایرانیان بدتر هم شده است و تقریبا به مرز فاجعه نزدیک شده است.  

Ad placeholder

استراتژی «سیری شکمی»

افت کالری مصرفی و انتخاب ناگزیر مواد غذایی بی‌کیفت به غیر از کاهش کیفیت زندگی، سلامت افراد را به خطر انداخته است. مصرف‌کنندگان در صورتی که مجبور به حذف گوشت، لبنیات، سبزی و میوه در سبد غذایی باشند معمولا نشاسته، چربی و قند را به عنوان جایگزین انتخاب می‌کنند که به‌طور مستقیم بر کاهش سلامتی و ریسک بیماری‌های کشنده تاثیر دارد؛ پدیده‌ای که از آن به عنوان «سیری شکمی به جای سیری سلولی» نام می‌برند و میان‌مدت باعث افزایش هزینه‌های درمانی در جامعه می‌شود.

درست است که بسیاری از مصرفت‌کنندگان در شرایط گرانی تهیه غذای ارزان در منزل را به رستوران رفتن ترجیح می‌دهند اما میزان فروش و وضعیت رستوران‌ها و فست فود‌ها نیز اندیکاتور مهمی برای تایید «کاهش کیفیت سفره مردم» در اثر گرانی است.

رستوران‌ها و عرضه‌کنندگان هم برای حفظ فروش خود، متناسب با افزایش تمایل مشتریان به «سیری شکمی» دست به ابتکار عمل زده‌اند. این روزها رستوران‌های معمولی که محصولات پروتئینی و با ارزش غذایی بالا ارائه می‌دهند وضعیت فروش خوبی ندارند و به جای آن کار فست فودهای ارائه‌دهنده «پکیج اقتصادی» حسابی سکه شده است. در سطح شهر تهران ظهور گسترده مغازه‌هایی که به «سوخاری کیلویی» معروف شده‌اند، مشهود است. از طرف دیگر رونق کیوسک‌های سیار که غذاهای پرچرب و سیرکننده ارزان ارائه می‌دهند نیز نشان می‌دهد تقاضا به سمت غذاهای با ارزش غذایی پایین رفته است.

اقبال مردم به پکیج‌های ارزان قیمت رستوران‌ها

این روزها یکی از فرمول‌های برنده شدن در بازار مواد غذایی ایران وجود پیشنهادهای ارزان قیمت پنج نفره تا ۱۰ نفره است که بیشترین حجم غذا را با کم‌ترین قیمت عرضه کند. به عنوان مثال در برخی تبلیغات رستوران‌ها پکیج ۱۰ نفره پیتزا به همراه سالاد و نوشابه به قیمت یک میلیون و ۳۰۰ هزارتومان پیشنهاد می‌شود. یعنی هر نفر با پرداخت ۱۳۰ هزارتومان صاحب یک پیتزای بی‌کیفیت می‌شود؛ پیتزایی که هدف نهایی آن «احساس سیری» است نه لذت از طعم یا ارزش غذایی و کیفیت آن.

این در حالی است که یک پیتزای عادی در رستوران‌های معمولی به طور میانگین با قیمت ۳۰۰ تا ۶۰۰ هزار تومان فروخته می‌شود. پدیده دیگری که در اثر افزایش نرخ مواد غذایی در فست فودها رواج یافته ارائه ساندویچ‌های پر حجم دو تا سه نفره است؛ غذاهایی که در کف بازار معمولا با اسم «بمب» شناخته می‌شوند. برگ برنده فروش این نوع ساندویچ‌ها نیز قیمت آن است. به‌طوری که برای مصرف‌کننده هزینه «سیر شدن دونفره» از سیر شدن تک نفره مقرون به صرفه‌تر باشد.

مدل اشتراکی مصرف مواد غذایی تنها بخشی از رستوران‌داران و فروشندگان مواد غذایی که به «منوی ارزان قیمت» تن داده‌اند را از مشکل کاهش فروش نجات می‌دهد. بخش بزرگ‌تری از آن‌ها به دلیل کاهش تقاضا در آستانه تعطیلی و ورشکستگی قرار دارند.

علی‌اکبر رهبری، رئیس اتحادیه رستوران‌داران و سلف‌سرویس تابستان امسال گفته بود: 

جهش قیمت کالاهای اساسی و کاهش قدرت خرید مردم موجب شده تا میزان فروش رستوران‌داران حداقل کاهش ۵۰ درصدی را تجربه کند.

کاهش فروش رستوران‌ها در حالی رخ می‌دهد که قیمت‌گذاری رستوران‌ها در ایران تقریبا به قیمت دلاری رستوران‌های خارج از کشور نزدیک شده است. مثلا در ایران نیز قیمت برگر در بازه ۲۵۰ تا ۵۰۰ هزارتومان است و در رستوران‌های خارج‌ از ایران نیز می‌توان بازه قیمت برگر ساده را معادل ۵ تا ۱۰ دلار در نظر گرفت.

Ad placeholder