از دروغ‌های جمهوری اسلامی تا ریشه‌های فروپاشی اقلیمی، آموختم که باید به‌معنای واقعی کلمه رادیکال بود. رادیکال در لغت به معنی بازگشت به ریشه‌‌هاست پیش از آنکه یادآور تلاش‌های مدنی برای تغییرات گسترده در جامعه یا هنر یا… باشد. بر همین اساس نگرشی دوباره به یک کلمه، می‌تواند فرصتی مهیا کند تا درباره دروغ‌هایی که حول آن کلمه گفته‌اند و واقعیت‌هایش، بیشتر فکر کرد. یک مثال آن: کلمه «درخت».

وبلاگ مسترداک درخت را این‌چنین معنا کرده است:

درخت یا دار گیاهان بزرگ چوبی دیرپا را گویند. در گیاه‌شناسی درخت یکی از بادوام‌ترین گیاهان است که با رشد کردن ساقه یا تنه از برگ‌ها نگهداری می‌کند. در برخی از تعریف‌ها از کاربردهای درخت از جمله این است که تنها گیاه چوبی است. تنها گیاهی است که از آن چوب به دست می‌آورند. نمی‌شود بلندای درختان را دقیق مشخص کرد، ولی روی‌هم‌رفته درختان بزرگسال دست‌کم به ۶ متر می‌رسند. در ساختار درخت معمولاً شاخه‌هایی هست که به تنه‌ای بزرگ پیوسته‌ است.

نوشتم درخت، چون سوژه ثابت بازی سیاستمداران است. مثال تازه‌اش، رهبران کشورهای مختلف که هر کدام لاف این را می‌زنند چند تا درخت می‌خواهند بکارند. مثلا علی خامنه‌ای، رهبر جمهوری اسلامی یک میلیاردش را می‌خواهد. البته پیش از آنکه سیاستمداران درختکاری را بدل به یک برنامه تبلیغاتی کنند وانگاری ماآتای، برنده جایزه صلح نوبل در ۲۰۰۴ میلادی، یک گروه غیر‌انتفاعی را الهام بخشید تا پروژه «یک میلیارد درخت» را شروع کنند. پروژه‌ای که هدفش احیای درختان در نقاط مختلف زمین است.

ماآتای، جنبش کمربند سبز را راه انداخت. او به همراه دیگر زنان کنیا، در آفریقا برنامه کاشت دو میلیون درخت را اجرا کردند. البته ماآتای پیش از آنکه برنده نوبل صلح شود، نخستین زن از مناطق شرقی و مرکزی آفریقا شد که توانست از دانشگاه نایروبی دکترای فلسفه بگیرد. او تجسم کرد که چگونه تصویری ویران از سرزمینی سرزنده را می‌توان بازسازی کرد. این تصویر را به جامعه برد و در اتحاد و سازماندهی با زنان، بخشی از سرزمینش را به طبیعت پس داد.

درخت کهنسال ششصد ساله در قامت یک شهر

معنای ذهنی شما از درخت چیست؟ و یک سوال دیگر همراه آن: از درخت چه تصویری دارید؟ درختان یک پارک؟ درختان کنار خیابان؟ درختان کنار اتوبان‌ها و جاده‌ها؟ یا جنگل‌ها؟ کدام نخست به ذهن‌تان خطور کرده است؟

درخت برایم سال‌ها درختان حیاط خانه در مشهد بود و درختان کنار خیابان‌ها، جاده‌ها تا شمال ایران را دیدم و جنگل برایم یک نقش پیدا کرد. درخت حالا برایم معنی «شهر» می‌دهد. در نورث ونکوور، شهری در شمال مترو ونکوور در غرب کانادا، یک سد مخزن آب منطقه را شکل داده است. پایین سد یک پارک است. مثل عمده پارک‌های کانادا این پارک ساخته دست بشر نیست، بلکه طبیعت را تقریبا به همان شکلی که بوده نگه داشته‌اند.

در آنجا به درختانی حدود ششصد سال رسیدم. یک خانواده که هر کدام خاطره‌ای از گذر زمان، البته در مقیاس صدها سال است. پایین یک درخت یک تابلوی توضیح بود که از ریشه‌های این درخت کهنسال تا نوک شاخه‌هایش چه مجموعه جاندارانی زندگی می‌کنند. نخستین تصویری که به ذهنم رسید، تصویر این درخت در قامت یک شهر بود. شهری که از جنس طبیعت برپا شده و از خفاش یا جغد تا پرندگان کوچک، مجموعه‌ای از گیاهان، گستره‌ای از حشره‌ها و… در آن زندگی می‌کنند.

Ad placeholder

«زندگی پنهان درختان: آنها چه احساسی دارند»

انسان پیش از آنکه تمدن بر پا کند، در کنار درختان زندگی کرده بود و با مفهوم جنگل آشنایی داشت اما در واقعیت امر دانش شناخت جنگل هنوز نوپاست و پژوهش‌های گسترده‌تری را طلب می‌کند. پیتر هولبن (Peter Wohlleben) در آلمان، یکی از افرادی است که هم به جنگل‌کاری مشغول است، هم پژوهش‌های مرتبط با جنگل را به‌شکل گسترده دنبال می‌کند و هم دانشِ آموخته‌شان را به شکلی که می‌شناسد -در این مثال با نوشتن یک کتاب – به بقیه می‌آموزد.

هولبن کتاب پرفروش «زندگی پنهان درختان: آنها چه احساسی دارند، چگونه با هم ارتباط برقرار می‌کنند: کشف‌هایی از یک جهان پنهان» (The Hidden Life of Trees: What They Feel, How They Communicate: Discoveries from a Secret World) را در ۲۰۱۵ میلادی منتشر کرد. او برابر ضرب‌المثل «هر آنچه از دل برآید لاجرم بر دل نشیند» از عشق خودش، درختان و جنگل به زبانی ساده و صمیمی می‌گوید و خاطره‌هایش از سالیان سال بررسی و کنجکاوی درباره جنگل‌ها و درختان را در این کتاب نوشته است.

اسم کتاب فریبنده است: درختان احساس می‌کنند؟ بله. آنها می‌توانند با هم ارتباط برقرار کنند؟ البته، با کمک مواد شیمیایی (رایحه‌هایی که از برگ و شاخه و تنه درختان راهی همسایه‌هایشان می‌شود) یا با کمک ریشه‌هایشان که از جامعه قارچ‌ها برای گفت‌وگو کمک می‌گیرند. یکی از آموخته‌هایی که هولبن به ما در این کتاب ارائه می‌کند، ارتباط خانوادگی درختان با همدیگر است. هولبن در کتابش نوشته:

مهم‌ترین ابزار درختان برای ارتباط با همدیگر، اتصال به «شبکه گسترده درختی» [نویسنده با کلمه وب و www که مخفف World Wide Web است بازی می‌کند] از قارچ‌های خاکی است که پوشش گیاهی را در شبکه‌ای صمیمی به هم متصل می‌کند و امکان جابه‌جایی حجم عظیمی از اطلاعات و محموله‌ها را فراهم می‌کند.

درخت در قامت عضو یک خانواده مراقب و صمیمی

ریشه‌های درختان با همدیگر با کمک ترشح مواد شیمیایی ارتباطی صحبت می‌کنند.

نقل به مضمون از کتاب هولبن

ارتباط با کمک مواد شمیایی در طبیعت گسترده شایع است. یک مثال آشنایش مورچه. درختان همدیگر را هم تشخیص می‌دهند. می‌دانند کدام درخت با آنها هم‌نژاد است. آنها همچنین از همدیگر حمایت می‌کنند. اگر یک درخت دچار مشکل شود، ریشه‌های دیگر درختان به او غذا و آب می‌رسانند.

اینجا هولبن مخاطب را با یک واقعیت تلخ روبرو می‌کند: درختان کنار خیابان‌ها و اتوبان‌ها، اغلب در فضایی محدود رشد می‌کنند اما عمدتا با کمک پیاده‌روهای سیمانی، از همدیگر دور می‌افتند. انگار آنها در تمامی عمر می‌خواهند گفت‌وگو کنند، حضور دیگر درختان را هم احساس می‌کنند، اما ریشه‌هایشان به همدیگر نمی‌رسد.

عدم حمایت خانوادگی، انزوا، عدم اجازه رشد کامل ریشه‌ها، از جمله دلایلی است که درختان داخل شهرها عمدتاً زودتر از همین درختان در طبیعت و جنگل، می‌میرند. یا در طوفان‌ها می‌شکنند. کتاب هولبن، چهره درخت را در ذهن ما به کل متفاوت باز می‌سازد. او خود در بخشی از کتاب نوشته:

وقتی می‌فهمید درختان درد را تجربه می‌کنند، خاطره دارند و والدین هر درخت در کنار فرزندانشان زندگی می‌کنند، دیگر نمی‌توانید خیلی ساده آنها را خرد کنید و با ماشین‌های گنده‌ زندگی‌شان را مختل کنید.

مقابله با تغییرات اقلیمی: باید به درختان فرصت زندگی طبیعی داد

هولبن در کتابش نوشته:

اگر می‌خواهیم از جنگل‌ها به‌عنوان اسلحه‌ای در جنگ با تغییرات اقلیمی استفاده کنیم، پس باید به درختان اجازه بدهیم تا پیر بشوند. این دقیقا همان چیزی است که گروه‌های بزرگ حفاظت از طبیعت از ما می‌خواهند انجام دهیم.

برای بازسازی جایی که در تاریخ معاصر جنگل بوده، باید با اقلیم همسو شد. یعنی به تاریخ طبیعی منطقه مراجعه کرد که چه گونه‌های گیاهی با این اقلیم سابقه دارند. سپس باید به پژوهشگران فرصت داد تا برابر با پیش‌بینی‌های رایانه‌ای از گرمایش زمین، تغییر رویدادهای آب‌وهوایی و تغییر اقلیم ببینند چه می‌توان دوباره کاشت.

چون اینجا دیگر صحبت کاشت جنگل به نیت اینکه ۳۰ سال بعد برای تولید کاغذ، مقوا و چوپ پاک‌تراشی شود نیست. اینجا صحبت از این است که به درختان آشنا به یک اقلیم اجازه داده شود تا به سن کهنسالی برسند: مثلا ۹۰ ساله شوند. سپس به آنها اجازه داده شود تا با کهنسال‌تر شدند، جنگل را به یک زیست‌بوم خودکفا تبدیل کنند.

یعنی اگر می‌خواهیم طبیعت دوباره سرزنده باشد، تا ایران‌زمین شبیه به گذشته نه چندان دور خود باشد، راه پروژه‌های دستوری نیست که ختم به کاشت درخت اشتباه برای اقلیمی اشتباه می‌شوند. یک مثالش، کاشت صدها هزار نهال اوکالیپتوس در طرح «کاشت یک میلیارد درخت» ایران برای استان‌های جنوبی کشور است. درختی که گونه مهاجم (invasive species) برای این منطقه است.

در سال جاری وب‌سایت روابط عمومی سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی وابسته به وزارت جهاد کشاورزی، در توضیح «کاشت یک میلیارد درخت» در ایران در «رییس کمیته علمی طرح مردمی کاشت یک میلیارد درخت: کاشت یک میلیارد درخت حداقل به ۱۸ هزار میلیارد تومان اعتبار نیاز دارد» به‌نقل از علی علیزاده علی‌آبادی، رئیس کمیته علمی طرح مردمی کاشت یک میلیارد درخت وزارت جهاد کشاورزی نوشت:

در این طرح مقرر شد ظرف مدت چهار سال یک میلیارد درخت کاشته شود… در واقع بخشی از طرح کاشت یک میلیارد درخت به منظور زراعت چوب است تا به تولید چوب مورد نیاز کشور کمک شود… در کشور ما به اندازه کافی ظرفیت مکانی لازم برای اجرای این طرح وجود دارد به طوری که اکنون دو میلیون و ۷۰۰ هزار هکتار ظرفیت توسعه جنگل در کشور و ظرفیت‌های فراوانی برای احیای جنگل‌ها داریم.

او سپس گونه‌های اصلی درختان این طرح را معرفی کرد:

نهال‌ها باید متناسب با شرایط زیست محیطی مناطق مختلف کشور باشد به طوری که در غرب کشور به طور عمده بلوط، زالزالک و بنه ، در شمال کشور انواع بلوط، ممرز، راش و برخی برگ‌سوزنی‌ها، در مناطق مرکزی کشور زیتون تلخ، زبان گنجشک و اقاقیا و در جنوب کشور درختان حراء، مانگرو، اکالیپتوس، کنار و کهور کاشته خواهد شد.

این خلاصه به ما می‌گوید این جنگل‌ها، اجازه پیر شدن نخواهند داشت. چون برای تولید کالاهایی مانند چوب، کاغذ و… در نوجوانی‌شان، در ۳۰ یا ۴۰ سالگی‌شان، قطع خواهند شد. این شیوه بازسازی حقیقی ایران‌زمین نیست. ما اگر با دیدی تازه به درخت و جنگل نگاه کنیم، اگر مانند هولبن، بیاموزیم و آموزش بدهیم، بعد مانند ماآتای جنبش محله خودمان را شکل می‌دهیم. ایران را می‌توان دوباره ساخت، اما به همت همه ما.

اگر گروهی برای تغییر در محیط‌ زیست درست کرده‌اید و می‌خواهید تجربه‌تان را با خوانندگان ما در میان بگذارید به ما ایمیل بزنید: contact@RadioZamaneh.com

Ad placeholder