داستان‌های نوشتا

داستان‌های نوشتا منتخبی است از موجودیِ داستان‌های کوتاه ایرانی در سال‌های ۱۴۰۱-۱۳۸۵ با تجربه‌های متفاوت و متنوع در زمان و مکان و موقعیت‌های مختلف و از چند نسل ادبی. کتاب با داستانی از ابراهیم گلستان، که از نویسندگان خاص نسل اول است، آغاز می‌شود. درمجموع ۶۰ داستان کوتاه از ۶۰ نویسندۀ ایرانی به انتخاب حسین آتش‌پرور (متولد ۱۳۳۱)، داستان‌نویس شناخته‌شدۀ هم‌روزگارمان در این کتاب آمده است. نام داستان‌نویسانی که در منتخب حاضر داستانی از آن‌ها نقل شده است، از این قرار است:
حسین آتش‌پرور، آرش آذرپناه، علیرضا ابن‌قاسم، احمد اخلاقی، میترا الیاتی، حسین ایمانیان، محمد ایوبی، معصومه باقری، محمدرضا بیگی، حبیب پیریاری، محمدرضا پورجعفری، شمیم توپچی، هما جاسمی، سعید جوزانی، رضا جولایی، رحمان چوپانی، زینب حاجی محمدزاده، فاطمه حسن‌پور، احمد حسن‌زاده، ابوالفضل حسینی، وحید حسینی ایرانی، مریم حسینیان، علی حیدری آذران، فرهاد حیدری گوران، ماشاءالله خاکسار، نسیم خاکسار، فاطمه خلخالی استاد، بهاره خلیقی، ابراهیم دمشناس، غلامحسین دهقان، حسین رحمت، کاظم رضا، صادق رضانیا، منیرو روانی‌پور، ناصر زراعتی، کاوه سلطانی، صمد طاهری، رضا عابد، حسن عالیزاده، اصغر عبداللهی، حسین فاضلی، علی‌مراد فدائی‌نیا، محمد قاسم‌زاده، فرزانه قیاسی نوعی، فرهاد کشوری، هادی کیکاوسی، سیاوش گلشیری، مهدی گنجوی، معین محب‌علیان، مهستی محبی، بهاءالدین مرشدی، محمدحسین مدل، لیلا منفرد، محبوبه موسوی، علی نجفی، مجتبا نریمان، حسین نوش‌آذر، عطا نهایی، فروزان یاری.

اولین شماره مجله ادبی نوشتا در بهمن ۱۳۸۵ منتشر شد. از آن زمان تاکنون که ۱۷ سال از انتشار آن می‌گذرد، مجموعه‌ای تقریباً کامل از سیر داستان کوتاه فارسی را در این سال‌ها پیش روی خواننده می‌گذارد. این مجله به همت حسین آتش‌پرور، نویسنده و دبیر داستان و با همراهی سردبیر، در این سال‌ها، داستان‌نویسان زیادی را به‌خصوص از نسل جوان جذب این مجله کرده و از طرفی خوانندگان حرفه‌ای خود را یافته است. حالا پس از گذشت این سال‌ها، مجموعه‌ای از داستان‌های نوشتا به انتخاب حسین آتش‌پرور گرد آمده است که توسط نشر مروارید منتشر شده. به تعبیر او این کتاب «یک عکس یادگاری» با داستان است. با او در این زمینه به گفت‌وگو نشسته‌ایم.

Ad placeholder

آقای آتش‌پرور عزیز، سلام و تبریک به خاطر انتشار کتاب داستان‌های نوشتا. چه شد که تصمیم به گردآوری و انتشار این مجموعه داستان از نویسندگان مختلف ایران کردید؟ ضرورت این کار در چه بود؟

با درود و سپاسگزاری از توجه ارجمندتان، اجازه بدهید ورود به این موضوع را با آمار روشن کنم: از انتشار اولین مجله نوشتا (بهمن ۱۳۸۵) تا شماره ۵۱، (انتخاب داستان‌های نوشتا- بهار ۱۴۰۱) مدت ۱۶ سال ۳۹۷ داستان کوتاه فارسی از ۲۱۳ نویسنده در ۱۶۴۷ صفحه منتشر شده که میانگین هر سال می‌شود ۲۵ داستان.

با توجه به آمار پیش رو ما یک تاریخ در جعرافیای داستان داریم که بخشی از داستان معاصر ما در آن قرار دارد. شما کدام نشریه را سراغ دارید که این تعداد داستان در آن منتشر شده باشد؟ به همین خاطر احساس کردم که چنین کتابی با تنوع داستانی می‌تواند مرجعی برای نویسندگان در یک پروسه‌ی تاریخی باشد. نیاز یک ضرورت که بخشی از تاریخ داستان‌نویسی روز ایران با تمام ضعف و قوت، دارایی‌اش را نشان دهد. و از جهتی می‌تواند نه تنها با گوناگونی داستان‌هایش یک کلاس آموزش داستان‌نویسی، که همچنین از دیدگاه‌های تاریخی، ادبی، جامعه‌شناسی و زیست بودم مورد توجه قرار گیرد. با چنین دیدگاهی این کتاب که یک عکس یادگاری با داستان است متولد شد.

در این بازه‌ی زمانی شانزده ساله، داستان‌های نوشتا در واقع به‌نوعی بخشی از آینه‌ای از ادبیات معاصر ایران قلمداد می‌شود که نویسندگان و سبک‌های ادبی مختلف در آن گرد آمده است. برجستگی داستان‌های دهه‌ی اخیر بیشتر در سبک و ساختار است یا محتوای خاص؟

یک دوره گذار نسبتاً آرام را در این کتاب می‌توانیم مشاهده کنیم که مرز آن نسل سوم است. این نسل از یک طرف به داستان‌نویسان مدرن کلاسیک فارسی متصل است و از سوی دیگر به نسل جدید که نوزایی داستانی‌اش با افقِ فورانِ اینترنت و انفجار اطلاعات در حال تجربه‌ی فرم و ساخت و عبور از گذشته‌ی قهرمان و حتی شخصیت و تیپ، تا فردیت خود را با توجه به محتوای انسانی در داستان به‌عنوان یک گونه‌ی هنری ثابت کند. اگر در گذشته‌ داستان با نظرگاه سوم شخص، (او)، نوشته می‌شد، امروز بیشتر به طرف منِ درونی کشیده شده. (نگاه از درون به بیرون) و ما بیشتر از آن که نگاه اجتماع‌نگر در داستان‌نویسی امروز باشیم، با منِ فردیت روبه‌رو می‌شویم که از برآیند آن‌ها می‌شود اجتماع را با سبک و ساختار از درون به بیرون در آن دید.

داستان‌های نوشتا، به انتخاب حسین آتش‌پرور، انتشارات مروارید، تهران ۱۴۰۲
داستان‌های نوشتا، به انتخاب حسین آتش‌پرور، انتشارات مروارید، تهران ۱۴۰۲

کتاب حاوی ۶۰ داستان از ۶۰ نویسنده مختلف است که خلق هر داستان در برهه‌ی زمانی خاصی روی داده است. مثلا از داستان اول ابراهیم گلستان که در نظر بگیریم که در دهه ۴۰ نوشته شده است تا داستان‌هایی از نویسندگان امروز که شاید حتی آن دهه را ندیده باشند. نقطه اتصال این داستان‌ها چیست؟

به این موضوع به‌طورکامل در ابتدای همین مجموعه پرداخته‌ام که در این‌جا می‌آورم:

اهمیت داستان‌های این مجموعه در آن است که پازل جغرافیای داستانی را در یک پروسه‌ی تاریخی- ملی- جغرافیایی و فردی کامل می‌کنند. شاید داستان‌ها هم‌وزن نباشند که نیستند اما انتخاب هر کدام با توجه به فاکتورهای مختلف و خاص خود صورت گرفته است. چیزی که در تمام آن‌ها مشترک است، «آن» و یا همان فردیت داستانی است که داستان را از سایر گونه‌های نثر جدا می‌کند. در انتخاب‌ها به ذات داستان فکر کردم؛ وجه ادبی-هنری. خلاقیت و نوآوری و کشف جهان تازه‌ای که نویسنده به خواننده می‌دهد. ضمن آن که مکث در محتوای انسانی داستان همراه با فرم و ساخت برایم مهم بوده است.

یکی از مهم‌ترین ویژگی‌های این مجموعه تنوع داستانی است؛ تنوع نسل‌های داستان مدرن و پسامدرن ایران که بسته به موقعیت، در آن شرکت دارند. تنوع زیست بومی که جغرافیای آن زبان فارسی و حضور انسان در آن زنده است. زمان و مکانِ امروز دیده می‌شود و در یک پارچگی آن تنفس می‌کند. تخیل و آرزوها، آداب و رسوم، باورها، رفتار و هنجارها و ناهنجاری‌هایی که در تنوع فردیت و بوم، خود را نشان می‌دهد.

حرف از تنوع زیست‌بومی شد. نوشتا یکی از معدود مجلاتی است که به روی نویسندگان اقصی نقاط کشور در باز می‌کند. ما در نوشتا داستان‌هایی از نویسندگان سراسر کشور می‌بینیم و می‌شود گفت داستان را از انحصار پایتخت بیرون آورده است. آیا در این گزیده‌ی گردآوری شده‌ی نیز این دغدغه وجود داشته است و به عبارتی جزء ملاک‌های گزینش داستان‌ها بوده است؟

آن چنان که اشاره کردید این کتاب یک زیست بوم داستانی است. به همین خاطر یکی از فاکتورها و رویکردهای نوشتا، اهمیت دادن به نسل جوان، شهرستانی‌ها و نویسندگان خلاقی است که کمتر فرصت دیده شدن به آن‌ها داده شده. البته این به آن معنا نیست که اصول داستان، وجه هنری و نوآوری را فدا کرده باشم.

نکته‌ی دیگری که باید گفته شود این است ‌که این روند همچنان که باعث مرکززدایی می‌شود، هرکدام از نویسندگان نیز حامل زیست‌بوم و خرده فرهنگ‌های جغرافیا و مناطق خود هستند که به تنوع و غنای زبان فارسی و داستان‌نویسی ما کمک بزرگی می‌کند. هر یک از آن‌ها زبان، و دستور زبان خود را دارند. این تفاوت‌ها را می‌شود در یک جمع داستانی چون کتاب نوشتا دید. این وجه جدا از دیگر نگاه‌ها به داستان هاست.

اگر در گذشته‌ داستان با نظرگاه سوم شخص، (او)، نوشته می‌شد، امروز بیشتر به طرف منِ درونی کشیده شده. (نگاه از درون به بیرون) و ما بیشتر از آن که نگاه اجتماع‌نگر در داستان‌نویسی امروز باشیم، با منِ فردیت روبه‌رو می‌شویم که از برآیند آن‌ها می‌شود اجتماع را با سبک و ساختار از درون به بیرون در آن دید.

بهتر نبود تاریخ انتشار داستان‌ها در نوشتا یا تاریخی که معمولاً هر نویسنده بر داستان خود می‌زند و زمان نوشتن آن را اعلام می‌کند، در این مجموعه هم ذکر می‌شد؟ تاریخ داستان‌ها از این روی به ذهنم خطور کرد که در اولین داستان مجموعه که داستانی است از ابراهیم گلستان، آمده است که در دهه‌ی چهل نوشته شده است. به نظر می‌رسد اگر تاریخ نوشتن داستان‌ها وجود می‌داشت یا نویسندگان داستان‌هایشان را با تاریخ نوشتن می‌فرستادند، شاید می‌شد نوعی نگاه تاریخی هم به این داستان‌ها داشت.

در پایان یک سوم داستان‌های کتاب این تاریخ‌ها آمده است: ۱۳۵۹- ۱۳۶۸- ۱۳۷۱ (۲) – ۱۹۹۶ -۱۳۷۹- ۱۳۸۱- ۱۳۸۲- ۱۳۸۵ (۲) – ۱۳۸۹- ۱۳۹۳- ۲۰۱۴- ۱۳۹۴- ۱۳۹۵ – ۱۳۹۵- ۲۰۲۰- ۱۳۹۹

به‌جز داستان گلستان، سایر داستان‌ها نمی‌تواند از محدوده‌ای که در بالا آمده قدیمی‌تر باشد. جدا از آن داستان‌نویسان نسل سوم هم آثارشان بیشتر پس از انقلاب نوشته شده است. می‌ماند نسل‌های بعد که تکلیف‌شان مشخص است.

از طرفی درست است که تاریخ هر نوشته زمان دقیق آن را به ما می‌گوید و بهتر بود از سوی نویسندگان مورد توجه قرار می‌گرفت، اما به گونه‌ی غیرمستقیم موقعیت، زبان، گویش، تکیه کلام‌ها و موارد دیگر که مُهر زمان و مکان تا حدودی بر آن‌ها مشهود است، به ثبت نگاه تاریخی کمک می‌کند. مساله دیگر این که ممکن است زمان وقوع داستان با تاریخ نگارش آن یکی نباشد. با تمام این‌ها چه بهتر که مشخص می‌شد هر داستان در چه شماره‌ای از مجله منتشر شده است. دیگر این که بودن ابراهیم گلستان و داستانش در این مجموعه حضوری نمادین از نسل اول داستان‌نویسان ایران است. بعد از او می‌رسیم به نسل دوم که تعداد آن‌ها چهار نفر است. از نسل سوم هم ۱۰ نویسنده داریم. با این حساب، ۴۵ نویسنده‌ی دیگر از نسل‌های بعد هستند. همین آمار نشان‌دهنده آن است که ما در یک دوره‌ی انتقالی هستیم. از آثار نسل اول و دوم کم می‌شود. نسل سوم هم در حال سپردن داستان به نسل‌ها‌ی دیگر است. کسانی که آثارشان در دهه ۱۳۸۰ و بعد آن به ثمر نشسته. در نهایت می‌توان گفت حاصل داستان‌نویسی ۲۰ سال اخیر بوده‌اند. با توجه به شواهد آثارشان زمینه تاریخی داستان‌هایشان در نهایت از سی سال نباید بیشتر باشد.

Ad placeholder

اگر ممکن است درباره دسته‌بندی نسلی داستان‌نویسان توضیح مختصری بدهید. منظور رده‌ی سنی نویسندگان است یا تاریخ‌ فعالیت داستانی‌شان و به‌طور کلی این تقسیم‌بندی را کمی توضیح دهید تا بدانیم منظور از نسل اول و دوم و سوم کدام برهه‌های زمانی را دربرمی‌گیرد؟

سرچشمه‌های داستان‌نویسی مدرن ما از اروپا و غربِ صنعتی توسطِ ایرانی‌هایی که بعد از مشروطه به اروپا رفتند، به ایران آمده است. انتشار مجموعه داستان «یکی بود، یکی نبودِ» جمال‌زاده در ۱۳۰۰ شروع این گونه‌ی ادبی است. از ویژگی‌های مهم آن، محور زمان و تکنیک است. در اصل این‌ها تکنیکِ داستان را از اروپا و غرب گرفتند و با درون‌مایه‌ای از سنت‌ها، آداب و رسوم، آیین‌ها و باورهای ایرانی درآمیختند. جمال‌زاده، هدایت، بزرگ علوی و چوبک نمایندگان این نسل هستند. محدوده‌ی تاریخی داستا‌ن‌نویسی این نسل از ۱۳۰۰ نهایت تا ۱۳۳۰ می‌رسد.

در سال‌های دهه ۱۳۲۰ با تغییر شرایط جهان و وقوع جنگ جهانی دوم کشور ما متأثر از آن دچار دگرگونی‌های سیاسی – فرهنگی می‌شود. در این دوره نویسندگان جوان و تازه‌نفسی چون جلال آل‌احمد و گلستان پیدا می‌شوند. نویسندگانی که یک پا در نسل اول دارند، اما از طلوع نسل دیگری خبر می‌دهند. نسلی که تقریباً داستان‌نویسی ما را تثبیت می‌کنند.

هرکدام از نویسندگان نیز حامل زیست‌بوم و خرده فرهنگ‌های جغرافیا و مناطق خود هستند که به تنوع و غنای زبان فارسی و داستان‌نویسی ما کمک بزرگی می‌کند. هر یک از آن‌ها زبان، و دستور زبان خود را دارند. این تفاوت‌ها را می‌شود در یک جمع داستانی چون کتاب نوشتا دید. این وجه جدا از دیگر نگاه‌ها به داستان هاست.

اوج کار نسل دوم از سال‌های دهه‌ی ۱۳۳۰ تا اواخر دهه‌ی ۱۳۵۰ است: آل‌احمد، ابراهیم گلستان، غلامحسین ساعدی، جمال میرصادقی، بهرام صادقی، سیمین دانشور، احمد محمود، اسماعیل فصیح، رضا براهنی، گلشیری. نسیم خاکسار، علی اشرف درویشیان و دولت‌آبادی، شاخص‌ترین آن‌ها هستند.

نسل سوم گروهی از داستان‌نویسانی است که در دهه‌ی ۶۰ به صورت جدی و حرفه‌ای شروع به نوشتن می‌کنند.

همچنان که در قبل اشاره شد، از ویژگی‌های مهم این نسل این که به‌خاطر زیستش در قبل انقلاب، از یک طرف به نسل آرمان‌خواه پیش از خود، و از طرف دیگر با یکی از مهم‌ترین دگرگونی‌های سیاسی و اجتماعی انقلاب ایران در افق جدید روبه‌روست. به همین خاطر در بازنگری در خود، بدون وابستگی‌های ایدئولوژیک از پیش تعیین شده آثارش با اندیشه منتشر می‌شود و می‌رود تا تکنیک و محتوا را از آن خود کند و در این مورد وامی به اروپا و غرب نداشته باشد. ضمن آن که در برابر شرایط انسانی از قبیل فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی متعهد است.

محدوده تاریخی این نسل از سال ۱۳۵۷ تا ۱۳۷۷ و در نهایت ۱۳۸۰ است.

در این محدوده‌ی تاریخی که یکی از بحرانی‌ترین دوره‌های اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی ما است، با تنوع در ساخت و محتوا، روبه‌رو می‌شویم.

سال ۱۳۷۷ در فضای فرهنگی ایران، که داستان‌نویسی هم در این حوزه قرار می‌گیرد، سال مهمی است. از یک طرف به حذف نویسندگان مستقل، منتقد چپ پرداخته می‌شود و از طرفی مجله‌ی آدینه که به نوعی پایگاه همین نویسندگان است، بسته می‌شود و به‌جای آن دو مجله‌ی تنها ادبی «کارنامه» و «عصر پنجشنبه» اجازه انتشار می‌یابد. هم زمان گروه جدید روزنامه‌نگار و خبرنگار، به عنوان نسل رابط با شیب ملایم به عنوان رمان‌نویس وارد فضای داستان‌نویسی دهه‌ی ۸۰ می‌شود.

نسل جدید، که متولدین اواخر دهه ۵۰- ۶۰ و ۷۰ می‌باشند، آثارشان در دهه ۸۰ و ۹۰ منتشر می‌شود.

تغییر شیوه زندگی در گسترش شهرها و افزایش جمعیت شهری. جنگ، مهاجرت از روستاها و شهرهای کوچک به کلان شهرها. کوچ از خانه به آپارتمان‌ها، فروپاشی شوروی، تحولات سیاسی- صنعتی-اقتصادی- فرهنگی جهان، آمدن موبایل، قرارگرفتن در شاهراه جهانی اینترنت و فن‌آوری اطلاعات، ماهواره، برداشته شدن مرزهای فرهنگی، انفجار اطلاعات، همه و همه زیست این نسل را دگرگون کرده است. با توجه به این شرایط آن‌ها تجربه زیست و جهان‌بینی خاص خودشان را دارند که با نسل‌های قبل کاملاً متفاوت است. به همین جهت آن‌ها نگاه آزاد، بازتر و رهاتری دارند که در مرکز ثقل ادبیات‌شان از تک‌صدایی چهره‌ها و مرکزگرایی عبور می‌کند و تکثیر می‌شوند. خرده فرهنگ‌ها و ادبیات حاشیه، نادیده گرفته و تحقیر شده به میدان می‌آیند و بیشتر دیده می‌شوند و بر داستان‌نویسی اثر می‌گذارند و می‌روند تا پرچمدار تکثرگرایی ژانرها در داستان‌نویسی ما باشند.

Ad placeholder

 داستان‌ها، هم نویسنده‌های نام‌آشنا را دربرمی‌گیرد و هم نویسندگان جوانی که شاید هنوز کتابی هم منتشر نکرده باشند اما تک داستان‌هایی در مجله نوشتا منتشر کرده‌اند. علت غیبت نام برخی نویسندگان چیست؟

فراموش نباید کرد که داستان‌های نوشتا انتخابی است از ۵۱ شماره با تعداد ۳۹۷ داستان. در این صورت این امکان وجود نداشت همه در آن حضور داشته باشند. به همین خاطر عزیزان بسیاری که حتی دوستان نزدیک من هستند در آن حضور داستانی ندارند. از طرفی کسانی شانس بیشتری برای انتخاب شدن داشتند که داستان‌های بیشتری در نوشتا از آن‌ها منتشر شده بود و یا این که نوآوری و خلاقیت داستانی خاصی داشتند.

تغییر شیوه زندگی در گسترش شهرها و افزایش جمعیت شهری. جنگ، مهاجرت از روستاها و شهرهای کوچک به کلان شهرها. کوچ از خانه به آپارتمان‌ها، فروپاشی شوروی، تحولات سیاسی- صنعتی-اقتصادی- فرهنگی جهان، آمدن موبایل، قرارگرفتن در شاهراه جهانی اینترنت و فن‌آوری اطلاعات، ماهواره، برداشته شدن مرزهای فرهنگی، انفجار اطلاعات، همه و همه زیست این نسل را دگرگون کرده است.

آیا می‌توانید آماری به ما ارائه دهید که نمایانگر نسبت‌ها باشد: سهم زنان، نویسندگان شهرستانی، نویسندگان تبعیدی یا مهاجر در این کتاب؟

نویسندگان نسل اول- دوم و سوم ۱۵ داستان در مجموعه دارند. همچنین نویسندگان بیشتر شناخته شده هم ۱۵ داستان. نویسندگانی که در خارج زندگی می‌کنند ۱۱ داستان از آن‌ها در این مجموعه آمده. سهم نویسندگان شهرستانی نصفِ داستان‌ها، یعنی ۳۰ نفر، است. نویسندگانِ درگذشته ۶ نفر. از زنان داستان‌نویس هم ۱۵ داستان در این کتاب است و نویسندگان جدید و جوان ۴۰ داستان را به خود اختصاص دادند. در نهایت این که چنین آمار متنوع و گسترده، خود گویای همه چیز است. ضمن احترام به نسل‌های گذشته سعی شده کسانی که کمتر دیده شده یا موقعیتی برای چاپ آثارشان نبوده است، با توجه به رعایت اصول داستان و خلاقیت‌ها، این امکان را داشته باشند. نکته دیگر توجه داشته باشیم که این مجموعه که در آن ۶۰ داستان از تمام نسل‌ها در کنار هم منتشر شده، یک تجربه متفاوت و اتفاق منحصر به‌فرد است که در سه مرحله انتخاب شده و متفاوت است با مجموعه‌هایی که یک نفر انتخاب می‌کند.

۱- نویسندگان داستانی را که باور داشتند برای نوشتا فرستاده‌اند و یا از آن‌ها داستانی خواسته شده. ۲- پس از مطالعه برای چاپ انتخاب شده. ۳- داستان‌های منتشر شده برای کتاب پس از بررسی‌های متعدد و توجه به تمام جوانب در این مجموعه آمده‌اند. بی شک هیچ‌گاه سلیقه داستانی خودم را به داستانی اعمال نکرده‌ام. اعتقادم این بوده و هست که هر نویسنده‌ای چه بهتر که خودش باشد تا جهان داستانی متکثرتر و رنگی‌تری داشته باشیم. از این جهت داستان‌های نوشتا مجموعه‌ی متنوعی است.

در پایان تاکید می‌کنم این کتاب می‌تواند جدا از آموزش داستان‌نویسی از هر جهت مورد مطالعه قرار گیرد. یک تاریخ داستان‌نویسی در تنوع جغرافیایی، زیستی و زبانی در ناپایدارترین شرایط تاریخی- اجتماعی ایران از هر جهت است.

در یک تحلیل محتوای کلی، داستان‌ها به‌طور خلاصه چه موضوعاتی را در برمی‌گیرند؟ منظورم این است که دغدغه‌ی اغلب نویسندگان این مجموعه چیست؟ شما به موضوع فردیت نویسنده به عنوان شاخص یک اثر ادبی اشاره کردید، نمود و بروز این فردیت چگونه است؟

در بیشتر داستان‌ها مسائل و دغدغه‌های اجتماعی مطرح است، اما نوع بیان آن در نسل‌ها، (ا اول- دوم – سوم)، متفاوت است. با توجه به این که نویسندگان سه چهارم داستان‌ها نسل‌های جدید هستند و آن‌ها مسائل اجتماعی با زبانِ زمان خودشان را دارند. به عنوان مثال سه نسل اول نگاهشان بیرونی اجتماعی است. اما رفته رفته هرچه به‌طرف نسل‌های جدید می‌رویم داستان‌ها شخصی‌تر، درونی‌تر مسائل اجتماعی مطرح می‌شود. به اضافه این که در جوان‌ها نوآوری‌های زبانی- فرمی مشاهده می‌کنیم. به تکنیک بیشتر توجه دارند. داستان‌ها به طرف داستان می‌رود و شکل هنری‌تری به خود می‌گیرد. و از داستان به عنوان ابزار و قالبی تنها برای بیان محتوا استفاده نمی‌کنند.

کدام ملاک‌های فنی یا محتوایی این داستان‌ها را به هم پیوند می‌زند؟

محتوای انسانی، حضور در زمان و مکان، رعایت اصول داستان، توجه به فرم و ساخت و معماری. کاربرد درست سازه‌های داستان. کشش و باورپذیری. خلاقیت و نوآوری، فاکتور‌هایی هستند که در انتخاب مؤثر بوده است.

با توجه به اشاره شما در مقدمه‌ی کتاب، که از سال ۱۳۸۵ تاکنون، ۵۴ شماره از نوشتا با ۴۲۱ داستان کوتاه منتشر شده است، روند داستان ایران را چگونه می‌بینید؟ داستان‌های نویسندگان نسل‌های تازه‌تر چه تفاوتی به لحاظ ساختار و محتوا با داستان‌های نویسندگان دهه‌ی چهل، پنجاه، شصت دارند؟

در ابتدای کتاب به این مهم مفصل پرداخته‌ام:

هر کدام از داستان‌های این مجموعه بیشتر به طرح مسأله می‌پردازد تا شرح حادثه. از این بابت داستان با زبان تازه، دنیای جدیدی به خواننده می‌دهد. با تجربه‌هایی که از گذشته داریم داستان‌نویسی ما در مسیر تکامل، با تنوع به سمت استقلال داستان می‌رود. نویسندگان داستان‌ها از گذشته عبور کرده و زبانِ خودشان را دارند که با نسل‌های قبل متفاوت است؛ ایدئولوژی‌زده نیستند. از داستان برای بیان عقاید کمتر استفاده می‌کنند. از قهرمان‌ها فاصله گرفته‌اند و به شخصیت و فردیت نزدیک می‌شوندو به طرف ادبیات و هنر می‌روند. داستان را برای داستان می‌خواهند نه برای سیاست‌های گروهی و در خدمت آن. این داستان است که شناخت درونی از انسان و محیط او به ما می‌دهد. بیشتر نویسندگانِ امروز به داستان می‌اندیشند تا این که داستان مستعمره موضوع و یا ظرفی برای محتوا باشد.

در مسیر داستانِ امروز می‌بینیم که داستان به جزئیات و فردیت بیشتر توجه می‌کند. کمتر دخالت راوی را می‌بینیم و یا کمتر با دانای کل در آن‌ها روبه‌رو می‌شویم.

  سپاسگزارم از صبر و حوصله و دقت‌نظر شما. در پایان، لطفاً اگر نکته‌ای هست که باید گفته شود، یادآور شوید.

سپاسگزارم از شما و صبوری‌های ارجمندتان. همچنین تشکر از همکاری‌های شریف آقای عابدی و انتشارات مروارید که در به انجام رساندن خوب این کتاب سهم شایسته‌ای دارند.