معصومه مظفری

معصومه مظفری (متولد ۱۳۳۷، تهران)، نقاش واقع‌گرا، دانش‌آموخته‌ی دانشکده‌ی هنرهای زیبای دانشگاه تهران (در مقطع کارشناسی) و دانشگاه هنر و معماری آزاد اسلامی (در مقطع کارشناسی ارشد) است. او سال‌ها به تدریس هنر پرداخته و شاگردان بسیاری را تربیت کرده، از سال ۱۳۸۴ تاکنون عضو شورای عالی خانه‌ی هنرمندان ایران بوده و به مدت دو دوره (از سال ۱۳۸۴ تا ۱۳۸۷ و از سال ۱۳۹۴ تا ۱۳۹۷) سمت ریاست هیئت ‌مدیره‌ی انجمن نقاشان ایران را بر عهده داشته است. این هنرمندِ پیشکسوت تاکنون در چندین جشنواره به‌عنوان داور و در چندین نشست به‌عنوان سخنران حضور یافته، به‌علاوه، او تألیف چند مقاله و کتاب را نیز در کارنامه‌ی کاری خود به ثبت رسانده است. مظفری تا به امروز چندین نمایشگاه گروهی و انفرادی (در گالری طراحان آزاد و…) از آثار خود برگزار کرده؛ ۴ اسفند نمایشگاه مرور آثار او، به‌همراه رونمایی کتاب «از بیم‌ها و امیدها» و نیز بُرش کوتاهی از فیلم پرتره‌ی این هنرمند به کارگردانی بهرام عمرانی در بنیاد لاجوردی به‌نمایش درآمد.

https://www.instagram.com/reel/C4LjydetMtZ/

پرتره‌ها

پوستر نمایشگاه آثار معصومه مظفری در بنیاد لاجوردی

نمایشگاه مرور آثار معصومه مظفری با عنوان «خاطره‌ها و فراموشی‌» در بنیاد لاجوردی با طراحی سلف‌پرتره‌‌‌ی مدادی تقریباً کوچکی آغاز می‌شود که بر دیوار راهروی ورودی گالری، درست در کنار عنوان نمایش، جا خوش کرده است. شهرت معصومه مظفری بیشتر برخاسته از نقاشی‌های پرتره‌ی عظیم‌الجثه‌ای است که او از افراد پیرامون خوایش ترسیم می‌کند؛ پرتره‌هایی سرد، غم‌زده یا مضطرب که به پیشِ رو خیره مانده‌اند. بنابراین، تابلوی طراحی کوچک نصب‌شده بر دیوار، با بیان صمیمی و فروتنانه‌اش، آغاز خوبی برای نمایشگاه مرور آثار هنرمند محسوب می‌شود، چراکه در وهله‌ی اول بازنمایی غیرنمایشی و بی‌پرده‌ای از چهره‌ی خود هنرمند است، و در وهله‌ی دوم، در تضاد با سایز نقاشی‌های پرتره‌، بر نمایش مسیر هنری هنرمند تأکید می‌کند.

در ادامه، نقا‌شی‌های پرتره‌ از سال‌های مختلف بر دیوار گالری نصب شده‌اند. سلف‌پرتره‌ی آیکونیک هنرمند از مجموعه‌ی «گرمازدگی» (۱۳۸۹) نیز در این میان به‌چشم‌ می‌خورد.

https://www.instagram.com/p/C4LjLRItibE/?img_index=7

هنرمند در این مجموعه با ترسیم لکه‌ی خون جاری از بینی، با بیانی نمادین، واقعه‌‌ی اجتماعی سال گذشته‌ی ایران را بر چهره‌ی سوژه‌ها منعکس کرده بود؛ چهره‌های خشک‌زده دارای بیانی فردی نبودند؛ بلکه در عوض، لکه‌ی سرخ و چشمان درخشان آنها گویای درد یا حرف خاموش‌شده‌ی مشترکی بود. اما در میان پرتره‌های متأخرِ هنرمند، دوباره تصویر خود او حضور دارد، این بار بدون لکه‌ی سرخ جاری از بینی، بدون روسری سرخی که موهای کوتاه سپیدرنگ هنرمند را بپوشاند، و البته با چشمانی که شاید بتوان بارقه‌ای از شادی را درونشان جست…

تنش میان بیرون و درون نه تنها در نقاشی‌های فضای داخلی مظفری، بلکه حتی در پرتره‌های هنرمند نیز مسئله‌ی اصلی‌اند. شاید بتوان گفت که معصومه مظفری همواره در فکر کشیدن خانه است، خانه‌ای که می‌بایست امن باشد، اما دست‌ِ آخر از گزند ناامنی بیرون دور نمی‌ماند؛ این خانه گاه تن (چهره) است و گاه فضای داخلی آپارتمان.

در پرتره‌های اخیر هنرمند، سر هیچ‌کدام از زنان پوشیده نیست؛ آنها با گیسوانی رها، با حضور انفرادی یا دو نفره در قاب نقاشی، بار دیگر، همچون سوژه‌های مجموعه‌ی قبلی، آینه‌ی وضعیت سیاسی‌اجتماعی حاکم بر کشورند. معصومه ‌مظفری، به‌عنوان یک نقاش واقع‌گرا، سیر تغییر و تحولات جامعه را با ظرافت در نقاشی‌های پرتره‌ی خویش ثبت می‌کند؛ هرچند او سوژه‌ها را از میان آشنایان و اطرافیانش برمی‌گزیند، اما با انعکاس حال‌وهوای تاریخی در چهره‌ی آنها، سوژه‌ی نقاشی را تبدیل به «مردم» می‌کند.

Ad placeholder

فضای داخلی

در ادامه‌ی پرتره‌ها، چند نقاشی سایز بزرگ از مجموعه‌ی «نبودن» (۱۴۰۰) را می‌بینیم که پیکرهایی را در فضای داخلی خلوت و آرام بازنمایی می‌کنند و مربوط به دوران همه‌گیری کووید و روزهای سپری‌شده در قرنطینه‌‌ی خانگی هستند. در یکی از این قاب‌ها خود هنرمند پشت به پنجره حضور دارد، او بر صندلی تکیه داده، عینک بر چشم و روزنامه (یا مجله‌ای) در دست، مشغول مطالعه اخبار و حوادث بیرون است. اما در سالن آخر گالری، نقاشی‌ها و طراحی‌های هنرمند از فضای داخلیِ عاری از انسان بر دیوارها قرار گرفته‌اند که مربوط به سال‌های مختلف کاری او هستند و در سایزهای مختلف اجرا شده‌اند: اتاق‌ها، پنجره‌ها، میزها، و البته قاشق‌‌ و چنگال‌های در حال سقوط …

https://www.instagram.com/p/CXrW3IEN6og/

https://www.instagram.com/p/CXrW3IEN6og/?img_index=2

«فضاهای آپارتمانی نیمه‌خالی، سطوح گسترده‌ای که صندلی‌ها و کت‌های آویزان از آن (ردی از پیکره‌ای غایب) را به سمت دیوار هل داده‌اند، از فشردگی و عصبیت غلبه‌ناپذیر فضای داخلی حکایت دارند؛ درحالی‌که تصویر فضای خارجی –تصویر ساختمان‌های روشنی که از ورای پنجره‌های بزرگ به فضای درونی راه می‌یابند- بیش از هرچیز، معرف جدایی نامطلوب فضای خصوصی و عمومی است. بیانی از آرزوی اندوه‌بار و متحقق‌ناشده‌ی فتح خیابان‌ها است.»

در میان نقاشی‌ها و طراحی‌ها، نقل‌قول‌هایی از افراد مختلف در مورد آثار معصومه مظفری بر دیوار نقش بسته‌اند که احتمالاً متعلق به کتاب «از بیم‌ها و امیدها» هستند. نقل‌قول بالا از منتقد هنری علی گلستانه است.

در نقاشی‌های معصومه مظفری همواره سکوت برقرار است، اما معمولاً عنصری آرامش تصویر را بر هم می‌زند: خون جاری ازسوراخ بینی، نم چشم‌ها، روزنامه‌ای در دست، سقوط قاشق‌ و چنگال‌ها از میز و …

تنش میان بیرون و درون نه تنها در نقاشی‌های فضای داخلی، بلکه حتی در پرتره‌های هنرمند نیز مسئله‌ی اصلی‌اند. شاید بتوان گفت که معصومه مظفری همواره در فکر کشیدن خانه است، خانه‌ای که می‌بایست امن باشد، اما دست‌ِ آخر از گزند ناامنی بیرون دور نمی‌ماند؛ این خانه گاه تن (چهره) است و گاه فضای داخلی آپارتمان. در نقاشی‌های معصومه مظفری همواره سکوت برقرار است، اما معمولاً عنصری آرامش تصویر را بر هم می‌زند: خون جاری ازسوراخ بینی، نم چشم‌ها، روزنامه‌ای در دست، سقوط قاشق‌ و چنگال‌ها از میز و … . به این ترتیب، نوری که از پنجره به تاریکی آرام درون خانه راه پیدا کرده، نور امید است یا یک تهدید برهم‌زننده‌ی آرامش؟ من فکر می‌کنم که تنش اصلی در آثار او همین‌جاست: آرامش درون آمیخته به سیاهی است، و خشونت بیرون محل دمیدن نور؛ حالا نقطه‌ی امن (خانه) کجاست؟ برخلاف نقل‌قول آورده‌شده از گلستانه، بر این باور نیستم که هنرمندی که تا این اندازه به سکوت و آرامش خو گرفته است، در پی فتح خیابان باشد –که اگر این‌گونه بود بایستی بازنمایی مستقیم خیابان و شهر را در آثار این هنرمند مشاهده می‌کردیم، بلکه باور دارم هنرمند در آرزوی خانه‌ای امن برای خویش و برای دیگری است؛ از این حیث، آنچه بیرون (وضعیت سیاسی‌اجتماعی) را به قاب‌های نقاشی او وارد می‌کند، همدلی او با هم‌وطنانش است.

https://www.instagram.com/p/C4LjLRItibE/?img_index=8

در آخرین پرتره‌ی هنرمند، تنش قدیمی تقریباً رنگ‌وبوی خود را باخته است؛ آیا می‌توان تصور کرد که هنرمند با بالارفتن سن، به صلح و آرامش درونیِ بیشتری دست یافته است که بر آشوب بیرونی می‌چربد؟ شاید این‌گونه باشد، اما آیا می‌توان آزادی تدریجی بدن‌های زنانه در طول چند سال اخیر را بی‌ارتباط دانست با تحول رخ‌داده در آثار این هنرمند؟

Ad placeholder