کدامین فرشته به گناه آلوده شده است و پدرخوانده‌های سیاسی در یک وضعیتِ سراسر مه‌آلود چگونه فرشته را نجات می‌دهند و یا شاید باید کمی به عقب‌تر برگشت، پدرخوانده‌ی محافظه‌کار و عارف‌مسلک چگونه فرشته را به جهنم می‌فرستد و سپس خود در نقش منجیِ پنهان ظاهر می‌شود.

❗️این یادداشت ممکن است داستان سریال را برای شما فاش کند.

۱.

گناه فرشته‌ دومین سریال حامد عنقا در مقام کارگردان پس از «به همین سادگی» است. عنقا، پیش‌تر سابقه‌ی تهیه‌کنندگی و نویسندگیِ سریال‌های حکومتی چون «آقازاده» و فیلم‌های سینمایی «غریب» را در کارنامه‌ی خود دارد. در خلاصه‌ی رسمی داستان یک عبارت مبهم آمده است:

آتیش چیز بدی نیست، اونچه اضافه‌اس رو می‌سوزونه، چیزی موندنی باشه می‌مونه.

اما در کنار این عبارت‌های منسوخ که بیش از هر چیزی یک بازی تبلیغاتی و ترفند زبانی برای جذب مخاطب است، گناه فرشته درباره‌ی نجات دختری فرشته (با بازی پردیس پورعابدینی) است که متهم به قتل فردی به نام امیر عشیری است. پدر فرشته از حامد تهرانی که به نظر وکیل طراز اولی در نجات مفسدین اقتصادی است و پسر فردی است که پدر فرشته راننده‌ی شخصی‌اش بوده، درخواست می‌کند که پرونده‌ی فرشته را قبول کند. به این ترتیب این وکیل وارد قصه می‌شود و در نقطه‌ی مقابل خانواده عشیری و وکیل‌شان یعنی همسر خود قرار می‌گیرد. پخش این سریال از دی ماه ۱۴۰۲ توسط پلتفرم فیلیمو آغاز شده است و جمعه هفدهم فروردین به پایان رسید.

Ad placeholder

۲.

برخی از فیلم‌ها و سریال‌ها هستند که در نقد و ارزیابی‌شان نیازی به پیچیدگی‌های نقدهای معمول نخواهیم داشت. نیازی به چشم مسلح برای بهتر دیدن و جزئی‌نگری نیست، می‌توان در یک جمله فیلم را نقد کرد و آن این است که این فیلم بد نیست، خیلی بد نیست، اثری فراتر از بد است. اثری فراتر از فاجعه‌ آن هم در همه‌ی جوانب از فیلمنامه و شخصیت‌پردازی و کارگردانی گرفته تا بازیِ بسیار بد بازیگرانی که هر کدام برای خود ادعایی دارند و تا طراحیِ صحنه و فیلمبرداری و تدوین و موسیقی که هیچکدام درخدمت کار نیستند. دیالوگ‌هایی بی‌سروته، سکانس‌هایی به دور از واقعیت، کش‌دار بودن صحنه‌ها و مهم‌تر از هرچیزی فقدانِ قصه.

«گناه فرشته» به‌طورجدی از نداشتن فیلمنامه، قصه، روایت‌ یا هرچیزی که اسمش را بگذاریم رنج می‌برد. فیلمی در خدمت تقدیرگرایان سیاسی که حتی منتقدان و رسانه‌های حکومتی صدایشان در آمده است. گناه فرشته در بهترین حالت می‌توانست یک فیلم کوتاه و درامی دادگاهی باشد که مدت زمان آن نهایتاً پانزده یا بیست دقیقه و نه بیشتر باشد. نقش اصلی این سریال، وکیل که حامد تهرانی است، در چندین سکانس و شاید در عمده‌ی سکانس‌ها طوری بازی می‌کند و اساساً نقش به گونه‌ای برای این شخصیت وکیل نوشته شده است که به زعم وکیلان و کسانی که به هر نحو با مسائل حقوقی و قضایی سر و کار دارند و هر روز سروکارشان با دادگاه‌ بوده، بخشی از سریال به فانتزی شبیه شده است. یکی از وکیلان تهران اینطور بیان کرده بود که:

«آقای عنقا از کدام وکیل دادگستری راجع به نحوه‌ حضور وکلا در زندان و زمان ملاقات با موکلشان تحقیق کرده‌اید؟ هیچ می‌دانید ما وکلا برای ملاقات با موکل خویش آن هم موکلی که متهم به قتل است از چه فیلترهایی رد می‌شویم؟ به شما نگفته‌اند که وکلا در چنین موقعیتی حق همراه داشتن هیچ وسیله‌ای جز یک عدد خودکار و یک صفحه کاغذ ندارند، آن هم با چه تفتیش و بازرسی بدنی؟ کدام وکیل به شما گفته است که اتاق ملاقات با زندانی برای وکلا شبیه کافی‌شاپ هست که حامد تهرانی در چنین موقعیتی سیگار آتش می‌زند و فرشته خانم فرصت دلبری دارد؟»

«گناه فرشته» از سویی به دلیل ساختار روایی ناکارآمد، فیلمنامه عقیم و کارگردانی فاجعه‌بار، به طور کلی به عنوان یک اثر ناموفق محسوب می‌شود. این سریال حتی نتوانسته است به نحوی از بازیگران مطرح خود یک بازی سطحی نیز بگیرد و در کارنامه سازندگان آن با اختلاف یک سریال شکست‌خورده محسوب می‌شود که با اشاراتی سربسته به هسته قدرت در خدمت توجیه اعدام‌ها قرار دارد. پیام سریال هم روشن است:دستگاه قضایی هرگز اشتباه نمی‌کند و بخششی هم در کار نیست. 

۳.

پوستر سریال گناه فرشته، ساخته حامد عنقا
پوستر سریال گناه فرشته، ساخته حامد عنقا

فارغ از چنین رویکردهای فانتزی‌گونه، در سریال گناه فرشته ما شاهد فیلمنامه‌ای هستیم که از نظر ساختار و توسعه داستان به‌طور قابل‌توجهی ضعیف عمل کرده است. به طوری که مخاطب اگر فقط قسمت شانزدهم را ببیند و فقط یک آنچه گذشت سی ثانیه‌ای نیز ببیند چیزی از سریال و قصه را از دست نداده است. تنها اتفاقات سطحی و بی‌تأثیر در جریان داستان اتفاق می‌افتد و توانایی ایجاد پیچیدگی و تعاملات عمیق بین شخصیت‌ها را به هیچ وجه ندارد. شخصیت‌ نوید (با بازی امیر آقایی) و فروزان (با بازی آشا محرابی) که خواهان قصاص فرشته هستند، از هیچ جنبه‌ای از ضدقهرمان برخوردار نیستند. فیلم حتی یک پیشینه ساده و شفاف درباره‌ی این شخصیت‌ها به ما نمی‌دهد. همانطور که درباره‌ی شخصیت مشفق که روزگاری وکیل بوده است، به ما نمی‌دهد. شخصیت‌ها بدون عمق و توجیه منطقی اقدامات خود را انجام می‌دهند و پیوند بین اعمال آن‌ها واقعیت و احساسی نیستند. به همین دلیل، کارگردانی نیز به گونه‌ای ناکارآمد بوده است که نتوانسته با وجود محدودیت‌های فیلمنامه، به نحو احسن این شخصیت‌های ضعیف را به تصویر بکشد و جذابیت و عمقی به داستان ببخشد. نهایتاً در دقایقی از هر قسمت یک دکلمه از شاعران معاصران را پخش می‌کند که همین هم در حد یک کلیپ ضعیف در فضای مجازی نیز عمل نمی‌کند. به‌عنوان مثال در قسمت پانزدهم صدای رضا براهنی پخش می‌شود که مشغول خواندن شعر «ستایش» است. صدای آقای براهنی هیچ تناسبی به هیچکدام از سکانس‌های این قسمت ندارد و مشخص نیست کارگردان صرفاً با هدف اعتبار گرفتن از نام رضا براهنی است که اینگونه عمل می‌کند یا هدف دیگری را دنبال می‌کند.

Ad placeholder

۴.

یکی از شخصیت‌های اصلی این سریال عماد است که پدر حامد تهرانی است. او فردی بانفوذ در حاکمیت است و تمامی شخصیت‌ها از او دستور می‌گیرند؛ گویی که او شخصیت‌ها را همچون مهره‌های شطرنج بازی می‌دهد. کارگردان نشان نمی‌دهد که چگونه یک فرد می‌تواند تا این حد از نفوذ سیاسی برخوردار باشد که همه اتفاقات با یک حرکت او تغییر پیدا کند. گذشته‌ی او چیست و اساساً چگونه به این مقام رسیده است. هرچند که به نظر می‌رسد او به دلیل سابقه سیاسی و رانت حکومتی‌اشْ فعالیت‌های اقتصادی بی‌شماری دارد که باز هم کارگردان نشان نمی‌دهد که این همه ثروت از کجا به دست آمده است. فقط همه مخاطبان می‌دانند که او دست غیبی دارد که می‌تواند فرشته را نجات دهد. همچون یک حکم حکومتی که به وقت مصلحت صادر می‌شود.

عماد تهرانی به وضوح به عنوان یک نماد از قدرت و نفوذ سیاسی در نظام سیاسی نمایش داده می‌شود اما حتی عمق و اعتبار این شخصیت به دلیل ناکارآمدی در توسعه و پردازش آن در فیلمنامه، تضعیف شده است. از آنجایی که توضیحات و دلایل مبهمی درباره مبدأ نفوذ و قدرت عماد ارائه نشده است، شخصیت او به نظر می‌رسد که از آسمان پدیدار شده است، بدون ارتباط قوی با محیط و شرایط اطراف و این را می‌توان از دیالوگ‌های او نیز تشخیص داد. این ابهامات باعث می‌شود که ارتباط شخصیت با بقیه داستان و جریانات آن ناکام‌تر و کم‌تر قابل‌فهم باشد.

علاوه بر این، دیالوگ‌های پیچیده و بی‌ربط به داستان نیز به طور چشمگیری با سبک و رویه عمومی داستان تضاد دارد، بدون آنکه به‌وضوح موجب توجیه یا توضیح اعمال او شود. این وضعیت باعث می‌شود که شخصیت عماد به جای اینکه برای توسعه داستان و ارتقای ارتباطات شخصیتی مؤثر باشد، به یک ابزار پردازش نقش‌های نوعی و پرکاربرد در ساختار داستان تبدیل شود که حاکمیت و دولتمردان می‌خواهند همیشه جلوی چشم مردم باشند تا در نهایت مردم بدانند همین افراد هستند که جامعه را نجات خواهند داد. در نهایت، عماد به‌عنوان یک شخصیت اصلی، از دست رفته است و نقش او در پیشرفت داستان از دست رفته است، این امر باعث کاهش ارزش و اثربخشی سریال در کلیت آن می‌شود.

۵.

یکی دیگر از شخصیت‌های این سریال امیر عشیری است که فرشته بخاطر قتل او دارد قصاص می‌شود؛ شخصیت نیمه‌غایب سریال که بیشتر در فلش‌بک‌ها و خاطرات دیگران با او آشنا می‌شویم. او در تعدادی از صحنه‌ها حضور دارد که در بیشتر آن‌ها نیز به جنگ آشکار و پنهان و ارتباط خصمانه‌اش با عماد تهرانی پرداخته می‌شود. این شخصیت نیز همانند عماد به خوبی معرفی نمی‌شود. بیشترین اطلاعاتی که از او داریم این است که یک تاجر است و روزگاری مرید عماد بوده است و به تدریج متوجه می‌شویم که او پرونده‌های اقتصادی دارد. اما باز هم برای مخاطب مشخص نمی‌شود که امیر عشیری چگونه به این ثروت رسیده است و به کدام جریان سیاسی و اقتصادی در داخل حاکمیت منتسب است. حتی کارگردان سراغ این خرده‌داستان نیز نمی‌رود چگونه پرونده‌ای که در آن امیر عشیری متهم به قتل بوده است و مربوط به پانزده سال پیش می‌شود خاتمه پیدا کرده است.

می‌توان درباره‌ی باقی شخصیت‌های این سریال و اتفاقات و حواشی مربوط به آن نیز همینطور ادامه داد و نوشت. درباره‌ی اینکه یک اثر بد و تبلیغاتی چگونه در صنعت نمایش خانگی در ایران ساخته می‌شود و حتی برای حکومت نیز چنین آثاری چه عایدی دارد.  

در پایان و در طی یک جمع‌بندی باید خلاصه کنیم که در نهایت، سریال «گناه فرشته» از سویی به دلیل ساختار روایی ناکارآمد، فیلمنامه عقیم و کارگردانی فاجعه‌بار، به طور کلی به عنوان یک اثر ناموفق محسوب می‌شود. این سریال حتی نتوانسته است به نحوی از بازیگران مطرح خود یک بازی سطحی نیز بگیرد و در کارنامه سازندگان آن با اختلاف یک سریال شکست‌خورده محسوب می‌شود که با اشاراتی سربسته به هسته قدرت در خدمت توجیه اعدام‌ها قرار دارد. پیام سریال هم روشن است:دستگاه قضایی هرگز اشتباه نمی‌کند و بخششی هم در کار نیست.