برگرفته از تریبون زمانه *  

زن تماس می‌گیرد و سفارش پیتزا می‌دهد. می‌گوید که دو تا پیتزا می‌خواهد و خیلی عجله دارد چون یک بچه هم دارد که گرسنه است. مرد می‌گوید که چه جور پیتزایی می‌خواهد: با پپرونی یا قارچ؟ زن می‌گوید مهم نیست، فقط عجله دارد. مرد آدرس را می‌پرسد: کد پستی را چک می‌کند و ۱۵ دقیقه بعد، با ماشین پلیس اجتماعی به در خانه زن می‌رسد. زن در خانه پیش شوهرش است که او را کتک زده. بچه ترسیده و گرسنه است. مرد را با خودشان می‌برند و زن را به خانه امن منتقل می‌کنند. این ماجرا در سوئد اتفاق افتاده است. هم زن و هم کسی که پای تلفن پلیس اجتماعی نشسته، درباره نحوه گزارش خشونت خانگی آموزش دیده‌اند.

bigstock-house-covered-of-woman-hands-85865906-e1462805518411

سوئد کشوری است که از سال ۱۹۷۸ خانه‌های امن را راه انداخته است. نتیجه وجود این خانه‌ها و وجود بخشی در پلیس که به خشونت خانگی می‌پردازد، البته خشونت خانگی را در این کشور از بین نبرده اما نوعی مسئولیت اجتماعی در اشخاص به وجود آورده که دربرابر وقوع خشونت خانگی بی‌تفارت نباشند. اگر در خانه‌ای خشونت اتفاق بیفتد، خیلی احتمال دارد که همسایه‌ها به سرعت موضوع را به پلیس اطلاع دهند. زنان بسیاری هم به کارکرد این خانه‌ها اعتماد دارند.

ایجاد و تاسیس خانه‌های امن و وجود اورژانس‌های اجتماعی مستقر در پلیس یا نهادهای حمایتی شاید یکی از بدیهی‌ترین شیوه‌های مداخله در زمینه خشونت خانگی باشد اما در ایران سابقه تاسیس خانه‌های امن چندان طولانی نیست.

در سال‌های گذشته به دلیل احساس نیاز به چنین مداخلاتی، برخی از سازمان‌های مردم‌نهاد اقدام به تاسیس چنین مکان‌هایی کرده بودند که مشهورترین آن خانه خورشید بود. در دولت نهم و دهم جلوی فعالیت‌های سازمان‌های مردم‌نهاد تا حد زیادی گرفته شد. به به دلیل نگاه امنیتی به فعالیت‌ نهادهای مردم‌نهاد اکنون این سازمان‌ها کمرنگ و ضعیف شده‌اند.

گفته می‌شود که در ۲۴۰ شهر کشور اورژانس اجتماعی و پناهگاه‌های موقت وجود دارد که زنان خشونت دیده می‌توانند در هر شرایطی به آن‌ها مراجعه کنند، اما موسوی چلک، رئیس انجمن مددکاری ایران می‌گوید که به علت نبود تبلیغات که با محدودیت‌هایی روبه‌رو است، این پناهگاه‌ها به خوبی معرفی نشده‌اند. مشخص نیست که محدودیت در تبلیغات برای این خانه‌ها چه دلیلی دارد اما همین عامل باعث شده که به گفته آقای چلک با این‌که ۱۶ سال است که مراکز اسکان موقت زنان پناه‌جو در کشور راه‌اندازی شده، تعداد محدودی به این پناهگاه‌ها مراجعه می‌کنند. خانه‌های امن از سال ۱۳۷۸ با راه‌اندازی اورژانس اجتماعی، کم و بیش راه افتاده، مراکزی رایگان و شبانه‌روزی که فرد می‌تواند به طور میانگین ۲۱ تا  ۴۱ روز در این مراکز زندگی کند اما موسوی چلک می‌گوید که «به دلیل برخی هنجارهای غلط فرهنگی و ترس از آبروریزی اغلب زنان خشونت‌دیده جرأت مراجعه به این مراکز را ندارند.»

بهمن‌ماه ۱۳۹۳ خبر تاسیس ١٨ خانه امن در سراسر کشور اعلام شد. ولی‌الله نصر، مدیرکل امور آسیب‌های اجتماعی سازمان بهزیستی گفته بود که گسترش خانه‌های امن در سراسر کشور در دستور کار سازمان بهزیستی قرار دارد و در استان‌هایی که این مراکز وجود ندارد، افراد می‌توانند به مراکز مداخله در بحران و اورژانس اجتماعی سازمان بهزیستی استان مراجعه کنند و تقاضای مداخلات روانشناسی و مددکاری کنند. حسین اسدبیگی رئیس اورژانس اجتماعی سازمان بهزیستی هم می‌گوید که در حال حاضر ۱۹۰ شهرستان در کشور با ۲۹۸ خودرو «ون» به مراکز اورژانس اجتماعی و مراکز مداخله در بحران مجهز هستند

براساس آیین‌نامه اورژانس اجتماعی باید در شهرستان‌های بالای ۵۰ هزار نفر اورژانس اجتماعی وجود داشته باشد اما به دلیل کمبود اعتبار ۱۴۰ شهرستان بالای ۵۰ هزار نفر اورژانس اجتماعیندارند.

اما درباره شیوه تاسیس این خانه‌ها و نگاه حاکم بر آن‌ها تردیدهایی وجود دارد. همان‌طور که دادگاه‌ها و قضات زنان خشونت‌دیده را تشویق به ادامه زندگی و شرکت در دوره‌های اجباری مشاوره برای ادامه زندگ می‌کنند، خدمات این خانه‌ها نیز بر تحکیم بنیان خانواده، آموزش مهارت‌های زندگی، کنترل خشم و… تاکید دارد.

 نگرانی از این‌که ممکن است وجود خانه‌ها امن خانواده را از بین ببرد، حتی در شهیندخت مولاوردی معاون امور زنان ریاست جمهوری هم دیده می‌شود. او در اظهارنظری پس از انتشار گزارش‌های اعمال خشونت شدید خانگی بر زنی به نام اعظم در ایران گفته است: «به طور قطع ایجاد این‌گونه خانه‌ها ضرورت دارد البته با ملاحظات مذهبی و بومی خودمان، چراکه برخی این‌گونه تصور می‌کنند که وجود این خانه‌ها منجربه فروپاشی خانواده می‌شود یا زمینه را برای فروپاشی آماده می‌کند در حالی که معتقدیم باید این امر با در نظر گرفتن استانداردها و معیارها و چارچوب‌های خاص خود انجام شود چون چاره‌ای نداریم که در برخی موارد مکان‌ها و پناهگاه‌هایی برای زنان و کودکان بی‌پناه داشته باشیم تا شرایط به حالت عادی برگردد.»

این در حالی است که خانه‌های امن در کشورهای دیگر، اغلب نقطه پایان یک رابطه خشونت‌بار هستند نه نقطه شروع زندگی اما تفکر خانواده‌محور حاکم در ایران، به دنبال ارائه مشاوره و بازگرداندن زنان به خانه است.

چرا این خانهها امن نیستند؟

اما آیا زنان خشونت‌دیده تمایلی به مراجعه به این خانه‌ها دارند و اگر ندارند دلیلش چیست؟

خط ۱۲۳ شماره اورژانس اجتماعی در ایران است که هم ممکن است با مراجعه مستقیم به زنان خشونت‌دیده کمک کند، هم آدرس و نشانی خانه‌های امن را در اختیار آن‌ها بگذارد. اما واقعیت این است که بسیاری از زنان یا از وجود این خدمات خبر ندارند یا اگر دارند، آن را حامی خود نمی‌بینند.

مائده زنی ساکن یک شهرستان کوچک در استان خراسان است. او درباره خانه‌های امن چیزی نشنیده اما می‌گوید که اگر شهرشان خانه امن هم داشته باشد، او جرات مراجعه به آن را نخواهد داشت: «شما فکر کنید که من یک شب بیرون خانه باشم. شوهرم حتما مرا می‌کشد. من حتی جرات ندارم پس از دعوا به خانه پدر و مادرم بروم. اگر به خانه امن بروم، حتما به من تهمت فاحشگی می‌زند. اگر من بروم خانه امن، باید کسی امنیت جانی مرا تضمین کند.»

یک زن جنوبی هم به خانه امن می‌گوید: «اگر قرار باشد بروم خانه امن، دیگر یعنی کار به جایی رسیده که جای برگشت نیست. اگر برنگردم، باید بتوانم برای خودم خانه‌ای جور کنم. باید بتوانم زندگی خودم و بچه‌هایم را بچرخانم. با کدام پول؟ با کدام کار؟ برای همین است که صدایم در نمی‌آید.»

زنان خشونت‌دیده اغلب از ترس امنیت جانی و نداشتن تضمینی برای تامین آینده خود از مراجعه به این مراکز خودداری می‌کنند با این حال ولی‌الله نصر، مدیرکل امور آسیب‌های اجتماعی سازمان بهزیستی می‌گوید که بودجه‌ای برای تامین ودیعه مسکن برای زنان و دخترانی که در مراکز اقامتی سازمان بهزیستی، اعم از خانه‌های امن حضور دارند، وجود دارد: «رقم ودیعه مسکن با توجه به مکان، محل، شهر و استان متفاوت بوده و در‌صورتی که تیم تخصصی ما تشخیص دهد که فرد نیاز به زندگی مستقل دارد ودیعه مسکن به وی تعلق گرفته و رقم آن عموما از ١۵میلیون‌ تومان به ‌بالاست.»

نگرانی برای فرزندانی که در خانه و نزد فرد خشونت‌گر باقی می‌مانند عامل دیگر نگرانی زنان و خودداری آن‌ها از مراجعه به خانه‌های امن است. شریفه، زنی افغان و همسر مردی ایرانی است: «بچه‌هایم را چطور ول کنم و بروم؟ من که در خانه هستم آن‌ها کتک می‌خورند. وای به این‌که نباشم. اگر بروم جایی، آن‌ها را می‌کشد. می‌مانم که مراقب آن‌ها باشم.»

در حالی که در بسیاری از کشورهای دنیا یکی از اولین اقدامات پلیس اجتماعی یا خانه‌های امن انتقال فرزندان از خانه به خانه‌های امن و پیش مادر است، قوانین ایران حضانت فرزندان را به مردان داده و گرفتن آن نیازمند طی روند دشوار قضایی است.

خشونت خانگی در ایران، بخشی از چرخه‌ای است که پیش از خلوت خانه‌ها، در قوانین و در نگاه حاکم بر جامعه وجود دارد و وجود خانه‌های امن با وجود لزوم وجود آن‌ها، تضمینی برای استمرار نیافتن این خشونت‌ها و حمایت‌های امنیتی و پلیسی برای زنان نیست. زنان می‌دانند که مراجعه به این خانه‌ها به معنی برخورداری از حمایت کامل نیست و بالاخره باید به خانه خود برگردند؛ اتفاقی که به خاطر عواقبش از آن خودداری می‌کنند.

منبع: خانه امن

لینک مطلب در تریبون زمانه