مسعود والا ۳۴ سال پیش به خاطر مسائل سیاسی ناچار به ترک وطن شد و درهلند اقامت گرفت که وطن دومش شد. درایران مهندس ساختمان بود و سالها دراین رشته کار کرده بود. درهلند هم همین پیشه را ادامه داد که درشهرهای مختلف هلند، آلمان و فرودگاه سارایوو یادگارهایی از کارهایش برجای مانده است. درکنار اینها، در دو رشته «زبان انگلیسی» و «هنرچند رسانه ای» (نیومدیا) هم تحصیل کرد. ولی او بیش از اینها دلش برای ایران و فرهنگ ایرانی میتپید و علاقمند بود که فرهنگ ایرانی را زنده نگهدارد و گسترش دهد. «بنیاد ایرانی درحرکت» را بنا نهاد تا آن گونه که خود میگفت درعرصه هنری و اجتماعی برای برآورده شدن آرمانهای والای انسانی تلاش کند. مدتها مسئول نشریه چند زبانه «امید» بود و حدود پنج سال هم مدیر آموزشگاه زبان فارسی در هلند. پس از آن باشگاه گلشن را پایه گذاری کرد که آموزشگاهی است برای آموزش زبان و موسیقی. او پیوسته درفکر یافتن راههای کمک به جامعه ایرانیان هلند بود تا آنها را به هم پیوند دهد. به همین خاطر صفحه نیازمندیهای ایرانیان هلند را در فیسبوک راه اندازی کرد که از دل آن اپلیکیشن «پیشرو» متولد شد که با نصب بر روی گوشی تلفن به راحتی میتوانند نشانی و مشخصات محل مورد نظرشان درهلند را پیدا کنند. مسعود معتقد بود که گسل بین نسل اول و دوم مهاجران فاجعه بزرگی است، اینها باید بتوانند با هم ارتباط داشته باشند و اطلاعات رد و بدل کنند. نسل دوم معمولا اطلاعات خود را از طریق رسانههای عمومی میگیرد که در واقع اطلاعاتی یک سویه است. ایجاد پیوند میان دو نسل مهاجران هم نیازمند کار گروهی است.
خونی، همسر هلندی مسعود درباره او میگوید: مسعود خیلی علاقه داشت که برای ایرانیان کارکند و کارهای زیادی هم انجام داده است. همیشه کاربرای دیگران در اولویت او قرار داشت. او با وجود اینکه خیلی دلش برای خانواده و فامیلش تنگ شده بود ولی چون مخالف این رژیم بود، حاضر نبود که به کشورش سفرکند.
مسعود هرجا که ایرانیان فعالیتی داشتند، داوطلبانه در بهتر شدن آن کوشا بود. حمید طباطبائی، آهنگساز و مدیر گروه هنری شاندیز که سالها با مسعود همکاری داشته است درباره او میگوید: مسعود با دلسوزی و صداقت با شاندیز همکاری داشت. به دلیل آشنائی با سیستم جدید «چند رسانه ای»، درکنسرتهای ما، تصاویر زیبائی را به همراه اشعار بر پرده به نمایش میگذاشت. او در کارش بسیار جدی، پیگیر و با پشتکاربود و درهر کاری موتورمحرک بود. هیچ ادعا و چشمداشتی هم نداشت. کارهای فرهنگی را فدای گروه بازیهای سیاسی نمیکرد، ضمن اینکه عقاید سیاسی خودش را هم داشت که جداگانه در صفحه فیسبوکیاش مطرح میکرد. حیف که به فکر خودش نبود. خیلی به خودش فشار میآورد. همه این فعالیتها انرژی زیادی از او میگرفت و استرس زیادی هم به او وارد میکرد. دکتر به او گفته بود که باید بیشتر استراحت کند ولی او اهل نشستن نبود. مدام میخواست کمک کند، به خصوص به هنرمندان جوان. افسوس، جای او در کنار ما بسیار خالیست.
حمید حمیدی از هم ولایتیهای گیلانی مسعود که سالها با او ارتباط داشته است، درباره او چنین میگوید:
مسعود روحیه انساندوستی و کمک داشت. این همه کار میکرد ولی هیچ ادعایی هم نداشت. اگر کسی برای کاری سراغش میرفت، با تمام وجودش گوش میداد و اگرمیتوانست کاری بکند صادقانه و با تمام وجودش انجام میداد و اگر خودش نمیتونست با دیگران تماس میگرفت. باورش را راحت بیان میکرد ولی براساس باور آدمها آنها را قضاوت نمیکرد. به جنبههای اشتراک آدمها توجه داشت. میگفت آن چیزی که ما آدمها را به هم وصل میکند، اشتراکات ماست. زیست مسعود در همزیستیاش با انسانها بود.
مسعود به سازمانگری کنسرت و نمایش تئاترهم میپرداخت. آخرین تئاتری که برنامهریزی کرده بود، از پرویز صیاد است که همین جمعه قرار است اجرا شود ولی افسوس که او دیگر نیست. پرویز صیاد به همراه خانواده و دوستان مسعود چند ساعت پیش از نمایش او را به خاک خواهند سپرد. پرویزصیاد در گفت و گو با زمانه در باره مسعود والا میگوید:
برای من رابطه با ایرانیان هلند ظرف ۲۵ سال گذشته با یک نام خلاصه میشد و آن هم مسعود والا بود. در واقع او تنها برای من برنامهگذاری نمیکرد، بلکه اصلا مشغله او کارهای فرهنگی بود، نمایشهای مختلف، موسیقیهای مختلف. همیشه دغدغه این را داشت که برای جامعه ایرانیان هلند برنامههای فرهنگی روی صحنه بیاورد و کوشش و کمک کند به فعالیتهای فرهنگی ایرانیان. ازجمله کسانی که از این برنامههای فرهنگی بهرهمند شدند، خود من بودم. اغلب نمایشهایم را مسعود والا درشهرهای هلند برنامه گذاری کرد و مسئول اجرای این برنامهها هم بود. آخرینش هم همین دو برنامهای است که درشهر روتردام و زندام اجرا میکنیم که متاسفانه با فقدان او برخورد پیدا کرده است و ما اولین بار است که درغیاب او، برنامهای را که خودش سامان داده بود، به روی صحنه برای ایرانیان اجرا میکنیم. میتوانید حدس بزنید که احساس من، وقتی روی صحنه خواهم رفت، چگونه خواهد بود.
صیاد درادامه با اشاره به حرکتی که درایران برای حمایت از هنرمندان خارج از کشور صورت گرفته میگوید: باید بگویم که خیلی دیر به این فکر افتادهاند. زمانی به این فکر افتادهاند یا اینکه امکان بازگو کردن این فکر را درجامعه به دست آوردهاند که متاسفانه بسیاری از کسانی که غمگسارشان هستند و امروز دارند برایشان دلسوزی میکنند، دیگر دراین دنیا نیستند. تک و توکی باقی ماندهاند. حتی اگر این حرفها و این احساسات منجر به این شود که چند نفری هم به ایران برگردند آن هم درحالی که تمام انرژی و توان و جوانیشان را از دست دادهاند، دردی را برای از دست رفتهها دوا نمیکند. متاسفانه مثل همه دلسوزیهایی که برای فرهنگ و هنر این مملکت شده، خیلی دیر از آنچه که باید میبود، انجام شده است و من از این بابت باید اعتراف کنم که وقتی این حرفها را از داخل ایران شنیدم، هیچ به هیجان نیامدم.
زمانه سه سال پیش گفت و گوئی با مسعود داشته است که در لینک زیر میتوانید بخوانید و بشنوید:
-
زمانه درگذشت مسعود والا را به خانواده و دوستان او تسلیت گفته و خود را در غم آنها شریک میداند.
مراسم خاکسپاری مسعود والا همین جمعه ۸ ژوئن در شهر لاهه هلند برگزار خواهد شد.
آدرس:
Begraafplaats Oud Eik En Duinen
Laan van Eike n Duinen 38-40
2564 GT The Hague
در فیسبوک: