برگرفته از تریبون زمانه *  

مطالب این بخش برگرفته از «تریبون زمانه» هستند. تریبون زمانه، آنچنان که در پیشانی آن آمده است، تریبونی است در اختیار شهروندان. همگان می‌توانند با رعایت اصول دموکراتیک درج شده در آیین‌نامه تریبون آثار خود را در آن انتشار دهند. زمانه مسئولیتی در قبال محتوای این مطلب ندارد.

مقدمه

امروز با حضور و رابطه متفاوتی از زنان در و با فضای شهری و حتی روستایی مواجه هستیم. حضوری که می­‌توان آن را شکلی از عصیان دانست. اما چرا این اتفاق افتاد و آیا این یکباره بود؟

موقعیت زن در ایران را می‌توان با رتبه شکاف جنسیتی نشان داد؛ رتبه ۱۴۳ از ۱۴۶ یعنی سه رتبه آخر. این شاخص چند بعد دارد؛ بعد بهداشت باروری (نسبت مرگ‌ومیر مادران و نرخ باروری نوجوانان)، بعد توانمندسازی (سهم از کرسی‌های پارلمانی و تحصیلات عالی)، بعد مشارکت در بازار کار.

مسأله اصلی در این شکاف صرفا نابرابری در مجموعه شاخص‌های کمی نیست بلکه مسأله مناسبات قدرت و سلطه است. کنترلِ بازتولید، کنترل فضا و کنترل میل.

ترجمه فضایی این شاخص چیست؟ زنان چقدر و با چه کیفیت حق حضور در فضا و کنترل بر آن را دارند. حق به شهر از دو بعدِ مشارکت[۱]و تخصیص[۲] (مشتمل بر حق دسترسی، حق استفاده و حق تصرف) متشکل شده است.

«زن، زندگی، آزادی» با هم پیوند دارند زیرا مسأله زن به مسأله «زندگی روزمره» و «میل» و مسأله «استبداد فضا» پیوند خورده است. این ساختار برای ما با سنت دینی گره خورده است که نظم نمادینش را بر مسأله‌انگیزی «زن» و «بدن» بنا کرده است.

به تعبیر هانری لوفور[۳] در «فضا، زمان و زندگی روزمره: ضرباهنگ‌کاوی»، سرمایه‌داری بر دست‌آموزی (درساژ) مبتنی است، فرآیندی برای انضباط­‌های بدنی و بدن­‌هایی رام. به همین دلیل است که «زن، زندگی، آزادی» با هم پیوند دارند زیرا مسأله زن به مسأله «زندگی روزمره» و «میل» و مسأله «استبداد فضا» پیوند خورده است. این ساختار برای ما با سنت دینی گره خورده است که نظم نمادینش را بر مسأله‌انگیزی «زن» و «بدن» بنا کرده است. به تعبیرِ کارل مارکس[۴] در سرمایه: «ما هم از شیاطین زنده و هم از شیاطین مرده در عذابیم».

در عین حال سنت دینی برای ما با یک پارادوکس مواجه بوده است: «گفتمان انقلابی» که به دنبالِ «زن طراز» است، زنِ بدن‌زدایی شده که قرار است الگوی سیاسی باشد پس باید مشارکت داشته باشد، حامل آگاهی باشد و در فضا حضور داشته باشد و خروج «زن عامی» از خانه و تغییر ذهنیتِ او و در عین حال رام کردنِ بدن «زنِ به اصطلاح فمینیست غربی».

این شبکه از ساختارها، سنت­‌ها، گفتمان‌­ها و پارادوکس­‌های آنها در زندگی روزمره زنان و رابطه آنها با فضای شهری موقعیتی را پدید آورده که هم مجموعه سرکوب‌­ها و هم مجموعه مقاومت­‌ها به آنچه بینجامد که در قالب عصیان زنانه شاهدیم.

Ad placeholder

سرکوب بدن‌های زنانه در تجربه زیسته از فضای عمومی

وقتی به عنوان یک زن که هم با شهر به عنوان یک شهروند مواجهم و هم به عنوان یک تسهیلگر محلی، مسأله سرکوبِ بدن زنانه برایم تنها سیمایِ خشونتِ دولتی را ندارد، حتی مسأله خشونت دولتی نظیر گشت ارشاد برایم صرفا حضور فیزیکیِ آن نیست، بلکه ناامنی و دغدغه ذهنی از امکانِ آن، کما اینکه برای بسیاری از زنان از جمله خودم، مسأله حجاب نه فقط چالشی با دولت [۵] بلکه چالشی خانوادگی نیز بوده است، اما مسأله ورای خشونت و سلطه و نابرابری سیستمی در اشکالی چون نامرئی‌سازی زن از چهره شهر، تبعیض در ساختار حمل و نقل شهریِ اتوبوس، مترو و دوچرخه، ممنوعه­‌هایی چون گواهی­نامه موتورسیکلت، در ساختار اجتماعی، فرهنگی و فضایی مردسالار بوده است، از مسأله آزار در تاکسی تا موضوع فضاهای ناامن شهری که به واسطه فعالیت در بافت­‌های به اصطلاح فرسوده با آنها بیشتر مواجه بوده‌‌­ام یا احساس ناامنی در استفاده راحت از فضا مانند لم‌­دادن بر نیمکت یک پارک یا خیابان.

نقش زنان در بازپس‌گیری فضا

تجربه‌ی شخصیم از کار در اجتماعات محلی نشان می‌دهد با توجه به سیاست‌هایی که دائم در تلاش برای محدود کردن حضور زنان در فضای عمومی است و با پایبندی افراد محلی به باورهای سنتی، زنان همچنان برای حضور در فضا از اراده‌ی قوی و مقاومت پررنگی برخوردار بودند. زنان در محله­‌ها مدام در تلاش برای به دست آوردن فضایی به نفع خودشان هستند تا بتوانند مطالباتشان را در این فضا پیش ببرند. از حضور فعال در برنامه‌های سرای محله تا شرکت در تورهای گردشگری محلی و شهری، راه‌اندازی مرکز کارآفرینی و حضور فعال در بازارچه‌های محلی همه و همه نشان‌دهنده‌ی تلاش زنان برای بازپس‌گیری و حضور اثرگذار در فضای عمومی است.

البته تلاش زنان در خصوص این موضوع محدود به محله­‌ها نیست و می­‌توان در ابعاد وسیع‌ و کلان‌تری آن را بررسی کرد و آن را در تحول زیست زنان و رابطه آن با فضا نشان داد. زنانی که برایشان خودمختاری اقتصادی مهم است، ازدواج و زندگی خانوادگی اولویت اصلی زندگی نیست، طلاق می­‌گیرند، زیست جنسی مستقل دارند، هم در فضای شهری و هم فضای واقعی نقش فعال دارند (برای مثال رابطه زنان مشاغل خانگی با اینستاگرام و بازارهای آنلاین).

از «زندگی به مثابه سیاست»ِ زنان تا خرده و کلان جنبش­‌های مختلف زنان چون مبارزات و تجمع‌­ها برای ورود زنان به استادیوم‌ها، پویش­‌ها علیه آزار جنسی مانند «من هم» و «دیده‌بان آزار» که نسبت به فضای شهری دارای حساسیت‌های ویژه‌ای بود تا اشکال مختلف حضور زنانه در جنبش‌های عمومی جامعه که خود را در پرفورمنس­‌های شهری نیز نشان می‌­داد (برای مثال چیدمانِ تصویرِ سرهای بریده زنان با کلاه گیس بر فرازِ خیابان ستارخان در عاشورای ۲۰۰۹).

در سال‌های گذشته این حضور فضایی و پرفورماتیو زنان با حرکت نمادین و اعتراضی دختران انقلاب به حجاب اجباری (روسری خود را بر سر چوب زدند) شروع و در جریان چند ماهه اخیر بسیار برجسته و نمادین شد. پوشاندن دوربین ایستگاه متروی صنعت با نوار بهداشتی (چیزی که باید پنهان و انکار شود)، تصویر نمادین املت خوردن یک زن با پوششِ آزاد در یک قهوه‌خانه در محله جوادیه، ساختنِ کلمه «زن» با گیسوهای بریده شده و روشن کردن شمع کنارِ آن، پوشیدن لباس ندیمه‌ها با الهام از سریالِ «سرگذشت ندیمه» تنها گوشه‌هایی از آن بوده است که ریشه در همین پیوندِ مسأله زن با بدن، میل، زندگی و فضا دارد و یکی از عواملِ حضورِ فعال دختران نوجوان در این جریان هم، درهم‌تنیدگی وجه جنسیتی و نسلی در موضوعِ «زندگی»، «بدن» و «میل» است.

لینک این مطلب در تریبون زمانه

منبع: بیدارزنی

Ad placeholder

منابع:

  • ترکمه، آیدین (۱۳۹۳)، درآمدی بر (ضرب‌آهنگ کاوی: فضا، زمان و زندگی روزمره) هانری اوفور، نشر رخ‌داد نو
  • مرتضوی، حسن (۱۳۹۹)، سرمایه (نقد اقتصاد سیاسی) کارل مارکس، نشر لاهیتا

درباره نویسنده:
طاهره جورکش، دانش آموخته علوم اجتماعی برنامه‌ریزی رفاه اجتماعی از دانشگاه تهران، تسهیلگر، پژوهشگر و فعال اجتماعی


پانوشت:

[1] participation

[2] occuption

[3] Henry Lefebvre

[4] Karl marx

[5] State