بایگانی بخش اندیشه
ترویج رعایت و همزیستی
مهدی جامی − پرهیز از قطبی سازی را اساس بحث و مجادله و حل اختلاف خود قرار دهیم چرا که قطبی شدن اسباب تنش با دیگری است.
مهدی جامی − پایههای نفرت در عصبیت و خشونت و اراده به حذف دیگری است. این اراده بخصوص در قرن بیستم منشأ جنایات بزرگ بوده است.
جرج لیکاف − مرز بین علوم اجتماعی و علوم مطالعات مغزی بهسرعت در حال ناپدید شدن است. اساسیترین مسئله در حال بازسازی، «استدلال ورزی» است.
محمدرضا نیکفر − یاد با فراموشی همراه است. واقعیت به نشانه تبدیل میشود و نشانه میتواند آنچه را که باید نشان ندهد، به موقع نشان ندهد.
مهدی جامی − این جستار قرار است تحلیلی باشد از سخن نفرت آمیز و نفرت پراکنی تا هم راه شناخت آن را روشنتر کند و هم راه مهار آن را.
ذکریا قادری − غزالی و کانت هرکدام نقطه تحول عظیمی در تاریخ اندیشه هستند، تحول در دو جهت مختلف.
مهران رضایی − ابزارانگاری به مثابه یک چشمانداز عمومی بدن انسان را نیز میتواند به عنوان ابزاری برای تکمیل یک استراتژی قدرت لحاظ کند.
یاسر میردامادی − تجربهی بیایمانیِ منتهی به ایمان در مواردی میتواند به یکی از انواع اصیل تجربههای ایمانی بینجامد.
مهران رضایی − خطر ابزارانگاری که در حکومتهای بنیادگرای دینی وجود دارد نگاه شیئواره به همه چیز است.
محمدرفیع محمودیان- اینک تودههای آواره به غرب هجوم میآورند .... دیگر سرمایهداری لازم نیست آنها را استعمار کند. آنها خود به استقبال سرمایهداری میشتابند.
آرمین خامه − مدارا مستلزم چشم پوشی و رویگردانی از اعمال حق دخالتی است که فرد مدارا گر اخلاقا از آن بر خوردار است.
محمدرضا نیکفر – آوارگی فلسفه سیاسی در شکلهای معمول آن را بحرانزده کرده و به درک دیگری از جهان و سیاست فرامیخواند.
مهران رضایی − جمهوریاسلامی برخوردی دوگانه با دانش دارد. با علم با دید ابزاری مشکلی ندارد، اما با عقلانیت انتقادی دشمنی میورزد.
وفا مهرآیین − این مقاله در معرفی کتاب "سنجش فلسفی اسلامگرایی" نوشته فیلسوف معاصر عرب، عادل ضاهر، با برگردان یاسر میردامادی است.
مهران رضایی − تضاد میان سرمایه و کار به اندازه یک جامعه سرمایهداری بُرّنده به نظر نمیرسد و گویا اراده حکومتی با افقی باز برای تاختن روبرو است.
امیر یحیی آیتاللهی − ترجمه مقالهی واژهنامهی فلسفهی کمبریج درباره ادموند برک، اندیشمند محافظهکار انگلیسی.
مهران رضایی − چه نسبتی میان بنیادگرایی دینی در ایران و مدرنیته میتوان در نظر گرفت که بر پایه رویه غالب حاکمیت دینی و مفهوم مدرنیته قابل بیان است؟